- جزئیات
- شیخ اجل، جعفر بن قولویه قمی(ره) به سند معتبر از ابوحمزه ثمالی روایت کرده: امام صادق(علیهالسلام) فرموده: که هرگاه قصد کردی که قبر عبّاس بن علی(علیهما السلام) را زیارت کنی قبری که در کنار فرات برابر حائر است، بر در روضه میایستی و میگویی: أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَالتَّصْدِيقِ وَالْوَفاءِ وَالنَّصِيحَةِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ الْمُرْسَلِ...
|
- جزئیات
- بحرالعلوم، مقتل الحسین(علیه السلام)، ص۳۱۴ / حائری مازندرانی، معالی السبطین، ج۱، ص۴۴۳.
|
|
- جزئیات
- امام سجاد (علیهالسّلام) مامور دفن پدر بزرگوار خود بوده است، چنانکه علامه مجلسی پس از نقل گزارش شیخ مفید (دفن بدن شهدا توسط بنی اسد)مینویسد: به حسب ظاهر چنین بود، اما در واقع، امام را به غیر از امام دفن نمیکند. حضرت امام زین العابدین (علیهالسّلام) به اعجاز امامت آمد و جسد مطهر آن حضرت و بلکه سایر شهدا را دفن کرد، [1] چنانکه در جریان شهادت امام رضا (علیهالسّلام) که در طوس به شهادت رسید،امام جواد (علیهالسّلام) به قدرت الهی از مدینه به طوس آمد و امور غسل و کفن امام را خود عهده دار شد. [2] مرحوم مقرم در کتاب مقتل الحسین (علیه السلام) نیز میگوید: چون امام سجاد(علیه السلام) آمد، بنی اسد را دید که کنار کشتگان گرد آمدهاند و سرگردانند؛ نمیدانند چه کنند و کشتهها را نمیشناسند، چون بین بدنها و سرهای مقدس جدایی انداخته بودند و گاهی از بستگان آنان میپرسیدند؛ امام سجاد به آنان خبر داد که برای دفن این اجساد پاک آمده است. آنان را با نام و مشخصات معرفی کرد. هاشمیان را از دیگران شناساندند. ناله و شیون برخاست و اشکها جاری شد و زنان بنی اسد مو پریشان کردند و سیلی به صورت زدند و بلند گریه کردند. سپس امام سجاد (علیه السلام) به محل قبر آمد، کمی از خاکها را کنار زد، قبری حاضر و آماده، آشکار شد و حضرت دستان خود را زیر کمر امام حسین(علیه السلام) گشود و گفت: «بسم الله و بالله وعلى ملّة رسول الله، صدق الله ورسوله، ماشاء ولا حول ولا قوة إلاّ بالله العظیم.»امام سجاد (علیه السلام) پس از آنکه اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را دفن نمودند، بر قبر حضرت اینگونه نوشتد: «این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است که او را لب تشنه و غریب شهید کردند.» (علیهما السلام)سپس به طرف عمویشان عباس بن علی (علیهما السلام) رفت و خود را روی بدن مقدس او انداخت، درحالی که رگهای بریدهاش را میبوسید و میگفت: «پس از تو خاک بر سر دنیا! ای قمر بنیهاشم! از من سلام بر تو باد، ای شهید خدایی! رحمت و برکات الهی بر تو باد.» و پس از آن به تنهایی بدن مطهر حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را به خاک سپرد و در پایان، دو نقطه را مشخص نمودند تا بنی اسد در یک نقطه، شهدای بنی هاشم و در نقطه دیگر اصحاب را دفن کنند، و در آخر، حر بن ریاحی توسط خویشان خود، به خاک سپرده شد. ---------------- 1)-مجلسی، محمدباقر، جلاء العیون، ص۳۸۰. 2)-اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج۳، ص۱۶۸
|
|
- جزئیات
- قضیه ای هست راجع به مرحوم فاضل که پیاده رفته بودند کربلا و در خواب می بیند در حرم حضرت ابالفضل علیه السلام زنی آمده است و خیلی گریه و اسرار میکند و خیلی قسم میدهد که حضرت ابالفضل علیه السلام پسرش را شفا بدهند /حضرت هم انگار که روی ضریح هستند و به مَلَکی میگویند برو پیش حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و عرض کن این پسر را شفا بدهند این مادر خیلی اسرار میکند آن ملائکه میرود و بر میگردد و عرضه میدارد این شخص أجَلش حتمی است و باید برود/دفعه ی دوم هم مجدد مَلَک را میفرستند که بگو اسرار زیاد دارند این شخص را شفا بدهید مجدد مَلَک بر میگردد و تاکید میکند که این شخص أجلش قطعی است و باید برود/دفعه ی سوم حضرت ابالفضل علیه السلام روی زانو نیم خیز میشوند و میگویند برو بگو یا اسم باب الحوائجی را از من بردارند یا این شخص را شفا دهید این مرتبه آن ملَلَک بر میگردد و عرض میکنند که گفته اند اسم باب الحوائج را از شما بر نمیداریم و او را شفا دادیم و شخص خوب میشود/از خواب بیدار میشود از اطرافیان سوال میکند و میگویند پسرِ زنِ همسایه ناخوش است و او رفته حرم و درخواست کرده که اجازه بدهند تا صبح داخل حرم باشد(آن زمان شبها درِ حرمهای مطهر بسته میشده است) تا صبح در حرم مانده و متوسل شده است , صبح میشود و بعد از اذان نمازش را میخواند و می آید خانه و به او میگویند پسرت خوب شده است مرحوم جد ما در جریان کامل این قضیه بوده اند و خبر داشته اند...
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
- جزئیات
- سخنرانی (عصر تاسوعا سخت ترین لحظه برای امام حسین{علیه السلام} بود) شب تاسوعای 1395 حجت الاسلام معاونیان ارسالی توسط آقای مسعود آقا زاده
|
|
|