برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
کتاب گرانسنگ منتخب التواريخ، تألیف محمد
توی کاسه آب میدید گریه میکرد
بچه ای رو خواب میدید گریه میکرد
توی کاسه آب میدید گریه میکرد
دختری رو خواب میدید گریه میکرد
یاد دستای رقیه خواهرش
هر موقع طناب میدید گریه میکرد
تا که جنجالی میدید گریه میکرد
رفته از حالی میدید گریه میکرد
دیگه این آخرا طوری شده بود
هر جا گودالی میدید گریه میکرد
آسمونو تار میدید گریه میکرد
باغ میدید بهار میدید گریه میکرد
پاهای رقیه یادش میومد
توی صحرا خار میدید گریه میکرد
یا آتیش یا دود می دید گریه می کرد
وقتی که عمود می دید گریه می کرد
دستاش و هی می کوبید به صورتش
صورت کبود می دید گریه می کرد
طفل شیر خواره می دید گریه می کرد
یا که گوشواره می دید گریه می کرد
گریه ی رباب و هم در می آورد
هر جا گهواره می دید گریه می کرد
تا که مهمونی می دید گریه می کرد
پیرهن خونی می دید گریه می کرد
هی می گفت بهش یه خورده آب بدید
هر جا قربونی می دید گریه می کرد
هر کسی غم که میدید گریه میکرد
قامت خم که میدید گریه می کرد
یاد زخمای هلال قتلگاه
نعل اسبم که میدید گریه می کرد
علیهم السلام
شاعر:حامد خاکی
برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
کتاب گرانسنگ منتخب التواريخ، تألیف محمد
جشن میلاد امیرالمؤمنین علی علیه السلام،سخنران : استاد بندانی نیشابوری،با نوای : کربلایی احمد
ادامه خبر...معاونت پژوهش حوزههای علمیه با همکاری واحدهای پژوهشی حوزوی برگزار می کند: نمایشگاه کتاب و
ادامه خبر...
|