حضرت حضر علی نبینا و آله و علیه السلام زمانی داشت از جایی عبور میکرد شخصی آمد از او درخواست کمک کرد/ایشان گفت ندارم شخص گفت من آثار خیر و نیکی را در تو می بینم تو را به وجه خدا قسمت میدهم مرا کمک کن ,حضرت حضر فرمود تو مرا به یک قسم بزرگی قسم دادی من چیزی ندارم اما چون چنین قسمی قرار دادی من خودم را غلام تو قرار میدهم تو مرا به بازار ببر و بفروش و پولی که از فروش من به دست آوردی خرج حل مشکلت بکن /گفت این چه حرفی است/حضرت حضر گفت تو مرا به وجه ربّ قسم دادی من نمیتوانم از این قسم بگذرم , تو را به وجه ربّ قسم میدهم که مرا به بازار ببر و بفروش/او را به بازار برد و به 400 درهم فروخت و با پولها رفت/آن شخصی که شد صاحب خضر نبی ,دید این یک شخص جلیل القدر است پیرمرد نورانی است ,جرأت نکرد به ایشان کار بگوید/حضرت حضر گفت ای مرد تو صاحب من شده ای کاری از من بخواه , شخص گفت من حیا میکنم ,حضرت حضر فرمود نه حیا نکن من هر کاری بلد هستم /شخص گفت اگر میتوانی این آجر ها را منتقل کن آنجا , آجرها زیاد بود و مثلا شش نفر را نیاز داشت که چند روز کار کنند تا منتقل شود /حضرت حضر به یک ساعت تمام آجرها را جابجا کرد /شخص گفت تو که هستی که خدا همچنین قدرتی به تو داده است , تو از این به بعد امین خانه ی من باش من میخواهم به سفری بروم تو فقط مدیریت کن کارهای زندگی من را/حضرت حضر فرمودند اگر کاری هم داری بگو شخص گفت اگر وقت کردی چندتا خشت بزن من میخواهم بنایی بسازم و نقشه را هم گفت/رفت مسافرت و برگشت دید حضر نبی تمام خشت ها را زده است و ساختمان را هم بنا کرده است/شخص گفت تو را به ان خدایی که این قدرت را به تو داده است قسمت میدهم خود را معرفی کن تو که هستی؟گفتند من حضر نبی هستم/شخص گفت وای به حال من تو غلام من شدی و من به تو دستور دادم هرچه از من میخواهی بخواه که حاجتت روا شده است/ایشان فرمودند من چیزی از تو نمیخواهم فقط من را آزاد کن بروم به عبادتم برسم/وقتی آزاد شدند گفتند خدارا شکر که مرا غلام کرد و همان خدا من را آزاد کرد/آنهایی که خدا شناس هستند در مقابل یک قسم یک همچنین حساب کتابی باز میکنند/حضرت میفرمایند اگر کسی شما را به خدا قسم داد و کاری از شما ساخته بود , برایش انجام دهید.
حالا بینی و بین الله میدانید امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و علیه السلام ما را قسم داده است به حق خدا به حق جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به حق اجدادش...آی شیعیان من را کمک کنید من تنها هستم ...عین تعبیر امام زمان است در روایات هست وقتی تشریف می آورند مردم را قسم میدهند , من پسر رسول خدا(علیه السلام) هستم من خلیفه ی خدا هستم ,من بقیة الله فی السماوات و الأرضین هستم مردم به خاطر خدا من را کمک کنید به خاطر جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که من پسر او هستم من را یاری کنید , من میخواهم انتقام خون جدم حسین علیه السلام را بگیرم ...میخواهم انتقام ان بازوی آزرده ی مادرم فاطمه سلام الله علیها را بگیرم...من پسر فاطمه سلام الله علیها هستم من را کمک کنید