- جزئیات
- مردي به طواف كعبه اشتغال داشت، در همانجا به زن نامحرمی، نگاه نامشروع كرد، حضرت علي ـ عليه السّلام ـ او را در آن حال ديد،به او تذکر دادند و او را نهی کردند آن شخص با وقاحت دوباره آن کار را انجام داد, حضرت علی علیه السلام با دست، ضربه به صورت او زد و به اين ترتيب او را مجازات كرد. او در حالي كه دستش را بر صورتش نهاده بود و بسيار ناراحت بود، به عنوان شكايت از حضرت علی ـ عليه السّلام ـ، نزد عمر بن خطاب آمد، و ماجرا را گفت. عمر در پاسخ او گفت: قد راي عين الله و ضرب يدالله: «همانا چشم خدا ديد و دست خدا زد.» كنايه از اينكه: چشم علی عليه السّلام ـ آنچه ميبيند خطا نميكند، زيرا چشم او چشمي است كه آميخته با اعتقاد به خدا است و چنين چشمي، اشتباه نميكند، و دست علي ـ عليه السّلام ـ نيز جز در راه رضاي خدا حركت نمينمايد. سؤال كننده وقتي كه اين حديث را ديد مطلب را دريافت، و قانع شد. توضيح اينكه: اينگونه تعبيرات، شبيه جملة «روح الله» براي حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ است، كه به منظور «اضافه تشريفي» گفته ميشود، نه اينكه منظور، آن باشد كه خدا، روح يا دست و چشم دارد (توجه داشته باشید این حدیث در منابع شیعی نیامده است و از آن فقط برای این مطلب استفاده میشود که خود عمر با لفظ عین الله و ید الله حضرت علی علیه السلام را خطاب کرده است و این مطلب از سوی شیعه و یا برای غلو نیست ؛ در برخی منابع با مقداری تفاوت نقل شده است ) -------------------- النهایه ابن اثیر عبد الرزاق ج10ص410- کنز العمال ج5ص462- تاریخ مدینه دمشق ج17ص42 - جواهر المطالب ج1ص199- جامع الاحادیث ج26ص29- و جامع معمر بن الراشد ج1ص144 - لسان العرب ج13ص محب الدین طبري، رياض النضره، نشر: مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی 1378 ش، ج 3، ص 164. المصنف، عبد الرزاق الصنعانی، ج 10، ص 410 (برای دیدن تصویر به صورت بزرگتر , روی آن راست کلیک کرده و پنجره ی جدید باز کنید)
|
- جزئیات
- بر اساس گفته بزرگان اهل سقیفه، در جنگ جمل بیش از بیست هزار نفر از مسلمانان کشته شدهاند. باعث و بانی این کشتار کسی نیست، جز عایشه دختر ابوبکر. او بود که فرماندهی جنگ را به عهده گرفت، مردم را علیه خلیفه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله تحریک و آتش جنگ را شعلهور کرد. اما سؤال این جاست که چرا امیرمؤمنان علیه السلام عایشه را پس از پایان جنگ مجازات و اعدام نکرد؟ شمس الدین سرخسی، فقیه پرآوازه حنفی مسلک (متوفای483هـ) در پاسخ به دو دلیل اشاره کرده است: 1.از دیدگاه شرع، کشتن زن جایز نیست؛ حتی اگر مرتد شده باشد، حتی اگر باغیه باشد 2. عایشه اسیر شده بود و کشتن اسیر طبق آموزههای دینی جایز نیست. در این کلیپ کوتاه مستندات این مسأله را مشاهده میفرمایید. به نظر شما آیا نکشتن عایشه دلیل دیگری داشته است یا سخن سرخسی درست است؟
|
- جزئیات
- قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم: الأناةُ في كُلِّ شَيءٍ خَيرٌ إلاّ في ثَلاثٍ : إذا صِيحَ في خَيلِ اللّه ِ فَكونوا أوَّلَ مَن يَشخَصُ، و إذا نُودِيَ للصَّلاةِ فَكونوا أوَّلَ مَن يَخرُجُ، و إذا كانَتِ الجَنازَةُ فعَجِّلوا بِها، ثُمّ الأناةُ بَعدُ خَيرٌ . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : درنگ در هر كارى خوب است، مگر در سه جا: هرگاه براى جهاد در راه خدا فراخوان شود، نخستين كسى باشيد كه بيرون مى آيد. هرگاه بانگ نماز بلند شد، نخستين كسى باشيد كه از خانه خارج مى شود. و هرگاه تشييع جنازه اى باشد، به سوى آن بشتابيد. از اين سه كار كه گذشت، در هر كارى درنگ نيكوست. --------------------------- كنز العمّال : 5832
|
- جزئیات
- دارمیه حجونیه، زنی سیه چهره، اما سپید سیرت، با فضیلت و فصیح از قبیله بنی کنانه و از طرفداران و اصحاب علی(ع) بود. او درزمان خلافت معاویه زنده بود و در حجون مکه زندگی می کرد. اوخطاب به معاویه، علی(علیه السلام) را چنین توصیف می کند: فانی احببت علیا(علیه السلام) علی عدله فی الرعیه و قسمه بالسویه و والیت علیا (علیه السلام) علی ما عقد له رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم من الولایه و حبه المساکین واعظامه لاهل الدین.. علی(علیه السلام) را دوست دارم، به سبب عدلش نسبت به رعیت و اینکه بیت المال را مساوی قسمت می کرد. تو را دشمن می دارم; زیرا باعلی(علیه السلام) جنگیدی در امری که او از تو برتر بود و چیزی را طلب کردی که حقی در آن نداشتی. علی(علیه السلام) را دوست دارم، چون رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) او را ولایت بخشید و دوستدار مستمندان بود و اهل علم رابزرگ می شمرد. ------------- بلاغات النساء، ص55تا58 و 105; العقد الفرید، ج 1، ص 352 تا 355.
|
- جزئیات
- حکمت 419 امیرالمؤمنین علی علیه السلام
|
|
|
|
- جزئیات
- روایت تكلم الذراع المسمومة مع النبي صلى الله عليه وآله و سلم : تفسير الإمام العسكري ج1 ص 177 تا 181 این جریان با کمی اختلاف درنقلها وکتب مختلف آمده است برای نمونه: السيرة النبوية: ج 2 ص 337 و 338/ المغازي: ج 2 ص 677 و 678/ امتاع الاسماع: ج 1 ص 323. / جمع الوسائل في شرح الشمائل ج 1 ص 214 روایت :إنَّ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليهما السلام عِندَ رَبِّهِ عَزِّ وجَلَّ ، يَنظُرُ إلى مَوضِعِ مُعَسكَرِهِ ، ومَن حَلَّهُ مِنَ الشُّهَداءِ مَعَهُ ، ويَنظُرُ إلى زُوّارِهِ ، وهُوَ أعرَفُ بِحالِهِم ، وبِأَسمائِهِم وأسماءِ آبائِهِم ، وبِدَرَجاتِهِم ومَنزِلَتِهِم عِندَ اللّه ِ عَزَّ وجَلَّ مِن أحَدِكُم بِوَلَدِهِ ، وإنَّهُ لَيَرى مَن يَبكيهِ ، فَيَستَغفِرُ لَهُ ، ويَسأَلُ آباءَهُ عليهم السلام أن يَستَغفِروا لَهُ . ويَقولُ : لَو يَعلَمُ زائِري ما أعَدَّ اللّه ُ لَهُ لَكانَ فَرَحُهُ أكثَرَ مِن جَزَعِهِ، وإنَّ زائِرَهُ لَيَنقَلِبُ وما عَلَيهِ مِن ذَنبٍ. الأمالي للطوسي : ص 55 ح 74 / بشارة المصطفى : ص 78 / بحار الأنوار : ج 44 ص 281 ح 13/ كامل الزيارات -ط مكتبة الصدوق - ج 1 ص 344
|
|
- جزئیات
- ما تاریخ و سیره و غیره را کنار میگذاریم , وقتی قرآن (1)میگوید هارون خلیفه و جانشین موسی علیهما السلام بود و در نبود او امور را در دست داشت , وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی(2) ، شما می روید خلیفه انتخاب میکنید؟ فرمایش قرآن و پیامبر اکرم چه میشود؟ ----------- 1)آیه ۱۴۲ - سوره اعراف 2)الإرشاد، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۶/ السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۲، ص۵۱۹-۵۲۰/ مسند احمد، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷، ج۷، ص۵۱۳ و ۵۹۱/ صحیح البخاری، ج۵، ص۱۲۹/ صحیح مسلم، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۱۸۷۰-۱۸۷۱/ سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه، ج۵، ص۶۳۸-۶۴۱/ تهذیب خصائص الامام علی، ص۵۱-۶۱/ مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴/ الریاض النضرة، ج۳، ص۱۱۷-۱۱۹/ البدایة و النهایة، ج۵، ص۷ـ۸/ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۰/ عمدة القاری، ج۱۶، ص۳۰۱/ تاریخ الخلفاء، ص۱۶۸/ الدر المنثور، ج۳، ص۲۳۶ و ۲۹۱/ کنز العمال، ج۱۳، ص۱۶۳ و ۱۷۱-۱۷۲/ عبقات الانوار، ج۲، دفتر۱، ص۲۹-۵۹/ المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۱۳۰/ نفحات الازهار، ج۱۸، ص۳۶۳-۴۱۱.
|
|
|
- جزئیات
- سمرة بن جندب کسی است که معاویه صد هزار درهم به او داد و گفت آیه ی «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ» [1] ؛ که همه میگفتند در شان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نازل شده است را، با جعل یک حدیث از سوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، آن را به عبد الرحمن بن ملجم مرادی منسوب کن. ابتدا قبول نکرد تا این که با افزایش مبلغ به ۴۰۰ هزار درهم، قبول کرد و این جعل را انجام داد. [2][3] و نیز در همان وقت آیه «وَمِنَ النَّاسِ مَن یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللّهَ عَلَی مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ اَلَدُّ الْخِصَامِ» (و از مردم کسانی هستند که گفتار آنان در زندگی دنیا مایه اعجاب تو میشود، و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه میگیرند حال این که سرسختترین دشمنانند) را در حق امام علی (علیهالسّلام) روایت کند. [4] ----------- 1) بقره/سوره۲، آیه۲۰۷. 2)الغارات، ج۲، ص۸۴۰و۸۴۱، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ش./شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ذیل خطبه 56 / الغدیر، ج 11، ص 30. 3)بحارالانوار، ج۳۳، ص۲۱۵، بیروت، مؤسسه الوفاء، لبنان، ۱۴۰۴ق. 4)بحارالانوار، ج۳۳، ص۲۱۵، بیروت، مؤسسه الوفاء، لبنان، ۱۴۰۴ق.
|
- جزئیات
- حضرت امام باقر عليه السلام در اين زمينه مى فرمايند:ان عليا حمل فاطمة على حمار، و ساربها ليلا الى بيوت الانصار يسألهم النصرة، و تسألهم فاطمة الانتصار له...(1) على عليه السلام فاطمه عليهاالسلام را شبانه در حالى كه وى را بر مركب سوار مى كرد، به در خانه هاى انصار مى آورد و علاوه بر خود على عليه السلام، فاطمه از آنان براى خلافت حضرتش استمداد مى كرد. مرحوم شُبّر با سند معتبر از طريق سليم بن قيس از حضرت سلمان و عموى پيامبر خدا (عباس) نقل نموده، كه حضرت على عليه السلام به همراه فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام به همه ى اصحاب بدر مراجعه نموده و از آنان براى گرفتن خلافت خويش استمداد نمود ولكن جز عده اى قليل اعلان آمادگى نكردند. حضرت به آن گروه افرادى كه جواب مثبت داده بودند فرمود: فردا صبح همگى به نشانه ى بيعت براى مرگ، سرهاى خويش را تراشيده و سلاح بر دست در فلان جا آماده شويد.در اين حديث آمده است كه جز سلمان، ابوذر، مقداد و زبير كس ديگرى به صحنه نيامد.(2) بنا به نقل علامه مجلسی؛ حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) درباره فدک از معاذ بن جبل مددخواهی کرد ولی وی از کمک کردن به دختر رسول خدا خودداری کرد.حضرت زهرا(سلام الله علیها) به معاذ بن جبل فرمود:ای معاذ بن جبل، من به عنوان کمک خواهی نزد تو آمدهام و تو با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بیعت کردی که او و فرزندانش را یاری کنی و آن چه از خود و فرزندانت دفع میکنی از آنان نیز دفع کنی. اکنون ابوبکر فدک را غصب کرده و نماینده مرا از آن اخراج نموده است؛ معاذ گفت: دیگری هم با من هست؟ حضرت فرمودند: نه، هیچ کس به من پاسخ مثبت نداد. معاذ گفت: کمک من به کجا میرسد؟ حضرت زهرا(سلام الله علیها) از نزد معاذ بیرون آمد و فرمود: دیگر با تو سخن نمیگویم تا نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بروم. به خدا قسم کلمهای با تو حرف نمیزنم تا من و تو نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) جمع شویم.(3) --------- 1)ابن ابى الحديد، ج 6، ص 13./بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء ج28 ص 352 2)جلاءالعيون، ج 1، ص 191 3)مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۹، ص۱۹۱
|
- جزئیات
- وقتی ابوحنیفه در مقام استهزاء به مومن طاق می گوید : خب اگر خلافت حق علی بن ابی طالب بود ، آنرا می گرفت مومن طاق جواب دندان شکنی به او می دهد و بنای خلافت را درهم می کوبد . (موشن گرافیک , با استفاده از هوش مصنوعی , ساخته شده در مؤسسه ی جهانی سبطین علیهما السلام)
|
- جزئیات
- مگر طبق احادیث صحیح علی بن ابی طالب علیهما السلام باب علم رسول الله صلی علیه و آله و سلم نیستند؟ مرحوم علامه امینی (ره)در الغدیر، [ الغدیر، ج۶، ص78 و 79]نام بیست و یک تن از محدثین سنی را ثبت نموده که این حدیث را حسن یا صحیح میدانند. به علاوه الفاظ گوناگون آن را روایت کرده اند؛ مگر این حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیست؟ «أعلم اُمّتی من بعدی علیّ بن أبی طالب»-المناقب، ص 49(ص 82، ح 67).- مگر طبق حدیث ثقلین عصمت و مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام و جدا نشدنشان از قرآن ثابت نمی شود؟ در برخی از نقلهای حدیث ثقلین، در پایان حدیث آمده است: «فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَهْلِكُوا وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُم؛ بر آنها پیشى نگیرید که هلاک میشوید و به ایشان چیزى نیاموزید که آنها از شما داناترند. پس چرا فقهای اهل سنت به اعتراف بزرگانشان به اهل بیت عصمت و طهارت مراجعه نکرده اند؟ برای دیدن تصویر در اندازه اصلی روی آن راست کلیک کرده و پنجره جدید باز کنید
|
- جزئیات
- بنابر نقل کتاب الامامة و السیاسة، منسوب به ابنقتیبه، ابوبکر در چهار نوبت عمر و قنفذ را به خانه فاطمه فرستاد تا علی(علیه السلام) و متحصنان در خانه او را برای بیعت فراخوانند.بر اساس این نقل، در نوبت اول، مردانی که در خانه بودند پس از تهدید عمر بیرون آمدند و بیعت کردند، غیر از حضرت علی(علیه السلام) که گفت سوگند خورده است تا زمانی که قرآن را جمعآوری نکرده از خانه خارج نشود. ابوبکر در نوبت دوم و سوم قنفذ را به خانه فاطمه فرستاد که او نیز پاسخ منفی شنید. در نوبت چهارم عمر با همراهی عدهای به خانه فاطمه علیها السلام رفت، علیه السلام را بیرون آورد و نزد ابوبکر برد.[1] در چند نوبت اول امام علیه السلام با آنها صحبت کرد و آنها را برگرداند ولی در بار آخر حضرت زهرا سلام الله علیها برای اتمام حجت آمدند تا شاید آنها حیا کرده و به احترام ایشان برگردند ؛ در نوبت چهارم که عمر برای بردن حضرت علی علیه السلام رفت، فاطمه(سلام الله علیها) فریاد زد: «ای پدر! ای رسول خدا! ما پس از تو از پسر خطاب و پسر ابوقحافه چهها کشیدیم!» عدهای از همراهان عمر با شنیدن این سخن متأثر شدند و برگشتند.[2] فدعا بالحطب وقال: والذی نفس عمر بیده. لتخرجن او لاحرقنها علی من فیها، فقیل له یا ابا حفص. ان فیها فاطمة؟ فقال وان...-عمر هیزم طلب کرد وگفت: قسم به خدایی که جان عمر در دست اوست یا از خانه خارج شوید و یا اینکه خانه را با تمامی ساکنین آن به آتش میکشم، به او گفتند: ای عمر، حضرت فاطمه (سلام الله علیها)در این خانه است؟! گفت: باشد حتی اگر فاطمه (علیه السلام)هم باشد[3]«فوثب علی (علیهالسّلام) فاخذ بتلابیبه ثم نتره فصرعه ووجا انفه ورقبته وهم بقتله، فذکر قول رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وما اوصاه به، فقال: (والذی کرم محمدا بالنبوة - یا بن صهاک - لولا کتاب من الله سبق وعهد عهده الی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لعلمت انک لا تدخل بیتی). [4] «فارسل عمر یستغیث، فاقبل الناس حتی دخلوا الدار و ثار علی (علیهالسّلام) الی سیفه. فرجع قنفذ الی ابی بکر وهو یتخوف ان یخرج علی (علیهالسّلام) الیه بسیفه، لما قد عرف من باسه وشدته. فقال ابو بکر لقنفذ: (ارجع، فان خرج والا فاقتحم علیه بیته، فان امتنع فاضرم علیهم بیتهم النار). فانطلق قنفذ الملعون فاقتحم هو واصحابه بغیر اذن، وثار علی (علیهالسّلام) الی سیفه فسبقوه الیه وکاثروه وهم کثیرون، فتناول بعضهم سیوفهم فکاثروه وضبطوه فالقوا فی عنقه حبلا وحالت بینهم وبینه فاطمة (علیهاالسّلام) عند باب البیت، فضربها قنفذ الملعون بالسوط فماتت حین ماتت وان فی عضدها کمثل الدملج من ضربته، لعنه الله ولعن من بعث به.» [5] -------------- 1) الامامة و السیاسة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰-۳۱. 2) الامامة و السیاسة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰-۳۱؛ شوشتری، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۳۳، ص۳۶۰. 3) الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۹، باب کیف کانت بیعة علی بن ابی طالب(علیهما السلام) / اعلام النساء، ج۴، ص۱۱۴. 4 و 5)کتاب سلیم بن قیس هلالی ، اسرار آلمحمد، ص 150 و 151، باب قضایا السقیفة علی لسان سلمان الفارسی.
|
- جزئیات
- مقاله مرتبط :اگر حمزه و جعفر بودند داستان چیز دیگری می شد
|
- جزئیات
- شهيد سعيد قاضى نور اللّه شوشترى مقتول در هند به سال 1091 هجرى به نقل از «معجم البلدان» ياقوت حموى در گذشتۀ 626 كه در عداوت نسبت به امير المؤمنين علیه السلام شهرت داشته است، آنجا كه از سيستان نام مىبرد، از جمله نوشته است: «و در مردم آنجا نوخاستگى و جلادت غالب است، تا آنجا كه به كوچه و بازار به غير 636سلاح راه نمىروند، و بازاريان آنجا به غايت نيك معاملهاند....و بزرگتر از اين اوصاف كه مذكور شد آن است كه بر وجهى كه ذهبى شامى در كتاب «ميزان الاعتدال» ذكر نموده، در زمان فراعنه بنى اميه بر منابر شرق و غرب، مكه و مدينه، لعن على بن ابيطالب كردند (علیهما السلام)، و اهل سيستان از آن امتناع نمودند. تا آن كه در عهدنامۀ خود با بنى اميّه، لعن ناكردن آن حضرت را داخل ساختند، و الحق همين شرف ايشان را كافى و در صفاى فطرت اصلى ايشان برهانى وافى و شافى است. و نيز زكريا بن محمد قزوينى متوفاى سال 682 هجرى كه نسبش به مالك بن انس مىرسد، در كتاب «آثار البلاد» در لفظ «سجستان» از جمله مىنويسد: «اهل آن ولايت، مردمان نيك اعتقاد مىباشند. محمد بن بحر الذهبى (رهنى)از ورع و تقواى اهل آن ولايت تعريف بسيار نموده.بهترين وصف ايشان، آن است كه در زمان تغلب بنى اميّه كه حكم به لعن حضرت امير المؤمنين على عليه السّلام نمودند، اهل سجستان امتناع بليغ در قبول اين حكم نمودند و هرگز مرتكب اين عمل شنيع نشدند.
|