محمد بن سيرين از تعدادى از بزرگان بصره روايت مىكند كه مىگفتند:
هنگامى كه امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السّلام از جنگ جمل فراغت يافت بيمار گشت و روز جمعه فرا رسيد پس به فرزندش حسن عليه السّلام فرمود:فرزندم حركت كن و با مردم نماز جمعه بهپا دار.
پس امام حسن عليه السّلام به سوى مسجد آمد و هنگامى كه بر فراز منبر قرار گرفت ستايش خدا را گفت و سپاس او را بهجاى آورد
و بر وحدانيت خدا گواهى داد و بر فرستاده خدا درود فرستاد پس فرمود:
اى مردم!به درستى كه خداوند از ما براى پيامبرى خود اختيار نمود و ما را بر آفريدگان و مخلوقاتش برگزيد و كتاب و وصيش را بر ما فرو فرستاد و به خدا سوگند هيچ كس حقى از حقوق ما را نمىكاهد مگر آنكه خداوند در دنيا و آخرت از[بهره]او خواهد كاست و هيچ غلبه و تسلطى بر ما نيست مگر آنكه سرانجام از آن ماست«و هرآينه خبر آن را به زودى خواهيد دانست»
[ص، :آيۀ 88]
پس با مردم نماز جمعه گزارد و سخنش به پدرش رسيد پس هنگامى كه به سوى پدرش بازگشت على عليه السّلام به او نگريست و نتوانست كه اشك خود را نگه دارد تا بر گونهاش روان نگردد سپس حسن عليه السّلام را به خود نزديك كرد ميان دو چشمش را بوسيد و فرمود:پدر و مادرم به فدايت
«دودمانى كه بعضى از بعضى ديگر هستند و خداوند شنوا و داناست.»
[آل عمران :آيۀ 34]
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سِيرِينَ ، قَالَ: سَمِعْتُ غَيْرَ وَاحِدٍ مِنْ مَشِيخَةِ أَهْلِ اَلْبَصْرَةِ يَقُولُ:
لَمَّا فَرَغَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) مِنْ حَرْبِ أَصْحَابِ اَلْجَمَلِ لَحِقَهُ مَرَضٌ وَ حَضَرَتِ اَلْجُمُعَةُ، فَقَالَ لاِبْنِهِ اَلْحَسَنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) : اِنْطَلِقْ يَا بُنَيَّ فَجَمِّعْ بِالنَّاسِ.
فَأَقْبَلَ اَلْحَسَنُ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) إِلَى اَلْمَسْجِدِ،
فَلَمَّا اِسْتَقَلَّ عَلَى اَلْمِنْبَرِ حَمِدَ اَللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ تَشَهَّدَ وَ صَلَّى عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) ، ثُمَّ قَالَ:
أَيُّهَا اَلنَّاسُ، إِنَّ اَللَّهَ اِخْتَارَنَا لِنُبُوَّتِهِ، وَ اِصْطَفَانَا عَلَى خَلْقِهِ وَ بَرِيَّتِهِ، وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا كِتَابَهُ وَ وَحْيَهُ، وَ اَيْمُ اَللَّهِ لاَ يَنْتَقِصُنَا أَحَدٌ مِنْ حَقِّنَا شَيْئاً إِلاَّ اِنْتَقَصَهُ اَللَّهُ فِي عَاجِلِ دُنْيَاهُ وَ آجِلِ آخِرَتِهِ، وَ لاَ يَكُونُ عَلَيْنَا دَوْلَةٌ إِلاَّ كَانَتْ لَنَا اَلْعَاقِبَةُ «وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ» .
ثُمَّ جَمَّعَ بِالنَّاسِ، وَ بَلَغَ أَبَاهُ كَلاَمُهُ، فَلَمَّا اِنْصَرَفَ إِلَى أَبِيهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) نَظَرَ إِلَيْهِ فَمَا مَلَكَ عَبْرَتَهُ أَنْ سَالَتْ عَلَى خَدَّيْهِ، ثُمَّ اِسْتَدْنَاهُ فَقَبَّلَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ، وَ قَالَ: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي «ذُرِّيَّةً بَعْضُهٰا مِنْ بَعْضٍ وَ اَللّٰهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» .
الأمالي (للطوسی) ج۱ ص۱۰۳
خطبه امام حسن مجتبی علیه السلام پس از جنگ جمل
- بازدید: 282