┄┄┅━✺﴾﷽﴿✺━┅┄
در سوره قصص - آیه ٩ ، چنین میخوانیم :
وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَىٰ أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ
ترجمه : همسر فرعون (چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: «نور چشم من و توست! او را نکشید شاید برای ما مفید باشد، یا او را به عنوان فرزند (بچه) خود برگزینیم!» وآن ها نمیفهمیدند.(که با قبول درخواست زن فرعون ، دشمن اصلی خود را در آغوش خویش میپرورانند!)
در کتاب تورات کتاب خروج - باب ۲ : بند ۱۰ چنین آمده است که نام حضرت موسی علیهالسلام را بر این اساس انتخاب کردند که از آب بیرون کشیده شده بود و برای همین دختر فرعون ، او را «موسی» نامید .
در این تحلیل ، موسی لغتی عبری است که معنایش از آب کشیده شده میباشد
عبارت توراتی :
«چون کودک بزرگتر شد، مادرش او را نزد دختر فرعون برد و او پسر وی شد. دختر فرعون کودک را موسی نام نهاد زیرا گفت: «او را از آب برکشیدم.»
اما این مطلب قابل پذیرش نیست!
زیرا طبقه اشراف مصر ، بنی اسرائیل را بندگان خود میدانستند و طبیعتاً منطقی نیست که نام بندگان خود را بر این کودک بنهند!
ثانیاً حاکمیت مصر ، بنی اسرائیل را خطری بالقوه برای خود میدانست و آن حضرت نمیتوانست با یک نام عبری که به ماجرای پیدا شدن او نیز اشاره دارد. در بین اشراف مصر و به عنوان عضوی از خاندان سلطنتی باقی بماند.
باید بدانیم که لغت مس ، موس و مسو در زبان مصر باستان ، به معنای فرزند ، بچه و پسر میباشد!
مثلا چند تن از فراعنهٔ مصر تحوتموس (یعنی فرزند خدای تحوت) یا رامُس / رعمُس / رع موسه (یعنی فرزند خدای رع) بوده البته در یونانی به صورت رامسس تلفظ میشود.
لغت نامه دهخدا ، نشر : موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران ، چاپ دوم به سال ۱۳۷۷ ،در ج ۱۴ ، ص ۲۱۷۸۹، برای تشریح نام موسی بن عمران چنین می گوید:
... این وجه تسمیه هم موجه به نظر میرسد که با ریشه مصری مس یا مسو = پسر مربوط باشد.
در صفحه ۵ از کتاب موسی و یکتاپرستی (اثر زیگموند فروید ، با ترجمه قاسم خاتمی) به نقل از کتاب تاریخ مصر (اثر جیمز برستد ، مورخ و مصر شناس) آمده است که نام موسی ، مصری است و از لغت موس به معنای بچه ، مشتق شده است. (ر.ک: تصویر الحاقی)
برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
پس صحیح این است که نام موسی را از لغت موس ، موسه و مشتقات آن ها در مصر باستان بدانیم! یعنی : فرزند ، یا کسی که به عنوان بچه و فرزند پذیرفته شده است!
حال دوباره به تعبیر قرآن کریم که از زن فرعون نقل کرده است دقت کنید :
در سوره قصص - آیه ٩ ، چنین می خوانیم:
وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَىٰ أَنْ يَنْفَعَنَا أَووْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ
ترجمه : همسر فرعون (چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: «نور چشم من و توست! او را نکشید شاید برای ما مفید باشد، یا او را به عنوان فرزند(بچه) خود برگزینیم!»
نتیجه : قرآن کریم حتی در نقل قول و شناخت زبان مصریان باستان ، بیش از خود کتب یهود دقت علمی را رعایت کرده است! و از زبان و گفت و گویی قدیمی به ما خبر داده است . آن هم بدون بهره برداری از کتب پیشین! و در مقابل ، خطای تاریخی کتاب مقدس نمایان میشود ...