مأموران قريش، در حالى كه دستهايشان بر قبضه شمشير بود، منتظر لحظه اى بودند كه همگى به خانه وحى يورش آورند وخون پيامبر را كه در بسترش آرميده است بريزند. آنان از شكاف در به خوابگاه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) مى نگريستند و از فرط فرح در پوست نمى گنجيدند و تصوّر مى كردند كه به زودى به آخرين آرزوى خود خواهند رسيد. ولى على (عليه السلام)، با قلبى مطمئن و خاطرى آرام، در خوابگاه پيامبر دراز كشيده بود، زيرا مى دانست كه خداوند پيامبر عزيز خود را نجات داده است.
دشمنان، نخست تصميم گرفته بودند كه نيمه شب به خانه پيامبر هجوم آورند، ولى به عللى از اين تصميم منصرف شدند و سرانجام قرار گذاشتند در فروغ صبح وارد خانه شوند و مأموريت خود را انجام دهند. پرده هاى تيره شب به كنار رفت و صبح صادق سينه افق را شكافت. مأموران با شمشيرهاى برهنه به طور دسته جمعى به خانه پيامبر هجوم آوردند و از اينكه در آستانه تحقّق بزرگترين آرزوى خود بودند از شادى در پوست خود نمى گنجيدند، امّا وقتى وارد خوابگاه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) شدند حضرت على (عليه السلام) را به جاى پيامبر يافتند.خشم و تعجب سراپاى وجود آنان را فرا گرفت. رو به حضرت على كردند و پرسيدند محمّد كجاست؟! فرمود: مگر او را به من سپرده بوديد كه از من مى خواهيد؟ در اين موقع، از فرط عصبانيت به سوى حضرت على (عليه السلام) حمله بردند و او را به سوى مسجد الحرام كشيدند، ولى پس از بازداشت مختصرى ناگزير آزادش ساختند و در حالى كه خشم گلوى آنان را مى فشرد تصميم گرفتند كه از پاى ننشينند تا جايگاه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) را كشف كنند.(1)
قرآن مجيد براى اينكه اين فداكارىِ بى نظير در تمام قرون و اعصار جاودان بماند، در طىِّ آيه اى جانبازى حضرت على (عليه السلام) را مى ستايد و او را از كسانى مى داند كه جان به كف در راه كسب رضاى خدا مى شتابند:
(وَمِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَؤوفٌ بِالْعِبادِ). (بقره:207)
برخى از مردم كسانى هستند كه جان خود را براى تحصيل رضاى خداوند از دست مى دهند; و خداوند به بندگان خود رؤوف و مهربان است.
پی نوشت:
1 . تاريخ طبرى، ج2، ص 97.
يورش به خانه وحى
- بازدید: 307