پیش از جنگ صفین امیرالمؤمنین علی علیه السلام شخصی به نام خریت بن راشد را بر امارت شهر اهواز گمارد تا آن ولایت را ضبط و به امور مسلمین بپردازد.
بعد از حکمیت تحمیلی و مراجعت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به کوفه،خریت بن راشد از حکم حکمیت با خبر شد و به مخالفت با امیرالمؤمنین پرداخت او با پول بیت المال لشکری تدارک دید و مردم را به بر کناری علی علیه السلام و بیزاری و برائت از او خواند، همچنین عده زیادی را هم عقیده خود ساخته به عصیان و طغیان پرداخته.
چون این خبر به علی علیه السلام رسید یکی از بهترین اصحاب خویش به نام معقل بن قیس ریاحی را احضار و با چهار هزار نفر از سواران کوفه به سوی خریت بن راشد فرستاد.
وقتی معقل به اهواز رسید، خریت بن راشد با چند هزار نفر سواره و پیاده به مقابل او صف آرایی کرد.
معقل پرسید خریت بن راشد کجاست؟ به نزد من آید با او سخنی دارم.
خریت با شنیدن صدای معقل از صف بیرون آمد و گفت منم خریت، چه می خواهی؟ (119)معقل گفت: چرا بر امیرالمؤمنین علی علیه السلام یاغی شدی و مردم را به بیزاری و برائت از او ترغیب می کنی؟ و حال این که تو بهترین و صمیمی ترین دوستان او بودی و علی علیه السلام انواع لطف ها در حق تو می کرد.
خریت گفت: چرا علی علیه السلام در کاری که در اختیار او بود حکمیت انتخاب کرد.
معقل گفت: وای بر تو! آیا مسلمان هستی، من سر این مسئله با تو بگویم.
خریت گفت: بلی مسلمانم، اگر حجتی داری بیان کن.
معقل گفت: اگر به مراسم حج روی و در حرم صیدی را بکشی که خداوند نهی فرموده و از علی بن ابی طالب علیه السلام حکم آن مسئله را بپرسی و او بر اساس شریعت نبوی جواب گوید آیا به فتوای او راضی می شوی؟
خریت گفت: آن فتوی را از علی علیه السلام می پذیرم و یقین دارم که حکم خدا را بیان کرده است چون از رسول خدا شنیدم فرمود، علی فقیه ترین و عالم ترین در بین شماست.
معقل گفت: چگونه او را اعلم الناس وافقه الناس می دانی اما حکم او را منکر می شوی!
خریت گفت: هیچ آفریده ای را نمی شناسم که حق او حکم دادن باشد.
معقل: ای خریت! لجاجت نکن، چون تو بر همه علوم آگاه نیستی و حال این که علی بن ابی طالب علیه السلام عالم ترین ماست، ما به دستورات و احکام او راضی. مطلع هستیم؟ از خدا بترس و بین مسلمانان اختلاف و تفرقه ایجاد نکن همان گونه که قبلاً از معتمدین علی علیه السلام بودی اکنون هم از موافقین او باش و هر چه گوید مخالفت نکن.
خریت: هرگز راضی نمی شوم، بین من و علی بن ابی طالب علیه السلام فقط شمشیر حاکم است.
سپس به معقل بن قیس و یارانش حمله کرد، دو لشکر به هم در آمیختند.
چون قصد معقل بن قیس کشتن خریت بن راشد بود، به او حمله کرد و شمشیری بر سرش زد و بر زمین انداخت و او را کشت.
حملات اهل کوفه بر اهل اهواز از بنی ناجیه بیشتر شد، بسیاری کشته و عده ای متواری و جمعی اسیر شدند، معقل اسیران و سر خریت را برداشت به سوی کوفه حرکت کرد تا نزد امیرالمؤمنین علی علیه السلام رسید و آنچه اتفاق افتاد بیان کرد.
119) تاریخ طبری 6/65 این ماجرا را مفصل ذکر کرد.