بدان - وفقک الله تعالی و ایانا الحقایق - که نسبت ملائک به شخص وجود چون سبت قوی و مشاعر و آلات است به شخص انسان و بعضی محققین تخصیص فرموده اند بعضی را از ملائک به ذکر و اندک اخلاقی در نسبت که بیان کرده اند واقع است.
و اسرافیل را قلب گفته اند و جبرئیل را عقل اول و بعضی عقل عاشر و بعضی قوه متفکره و میکائیل را به همت نسبت کرده اند و علی هذا القیاس، ایجاد شخص وجود بر طبق ایجاد محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) است که او موجود برطبق تعین غایت است پس همان نسبت که ملائک را با عالم است با حضرت محمدی است (صلی الله علیه و آله و سلم) و با حاملان سر او - و جمیع اجزای عالم همین حکم را دارند.
اکنون می فرماید که: من آنم که جمیع قوی، و آلات عالم و خصوصا این دو قوت که از بزرگانند، همه در خدمت من که عبارت از مطابقت وجودی و موافقت امریست که کمر طاعت بسته اند چه خدمت من که بر ایشان فرض شده به واسطه آن است که از من تربیت یافته اند و تبعیت من مرتبه جمعی از مقام (و ما منا الا له مقام معلوم)(493)، چه رسد در اطوار وجود چه مقام جمع خاصه انسانست و به کمال وجود رسیدن به این مقام است.
و هر موجود که به این کمال رسد به انسان می رسد و ناچار است تمام موجودات را به کمال رسیدن، اگر چه در ادوار نشئات باشد و می فرماید که: منم که در این نشأة وجود عنصری دو مرتبه آفتاب ازمغرب به سوی من و برای من بازگشته، زیرا که آفتاب حقیقة الحقایق همیشه از مغرب بشریت من طالع است و این دو مرتبه که یک مرتبه اش به دعاء حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فراگیر بود و یک مرتبه دعاء من بود در مسجد در شمس و این دو مرتبه واقع شده سببش اختصاص نشأة است و نشانه آن است که در جمیع ادوار و نشئآت جمالی و جلالی آفتاب حقیقت اطلاقی ذاتی(494) از مغرب شخص تعینی من طالع است از جهتی بالاصالة و از جهتی بالتبع.
و می فرماید (علیه السلام) که: من آنم که الله تعالی اختصاص فرموده جبرئیل و میکائیل را به طاعت و فرمان برداری من در جمیع مراتب و نشئات و ادوار وجود و در جمیع افراد کمل چه تمام وجود اطاعت وجودی غایت می کنند و غایت منم، و هر فرد را که این نسبت حاصل است از جهت ولایت است و حقیقت ولایات تمام اولیاء منم، پس اختصاص هر دو به خدمت من هم بالاصابة است، بلاواسطه و بالواسطه و هم باتلبع، بلاواسطه. پس خدمت و فرمان برداری ایشان مطلقا مخصوص به من باشد باختصاص بخشیدن الهی و تکرار در کلام نشده، زیرا که فقره اول خبر است از اطاعت ایشان و فقره دوم خبر است از اختصاص الهی این دو ملک را به آن حضرت (علیه السلام) در هر منطقه که واقع شد خواه وجودی و خواه شخصی.
و بحسب ظاهر در شب هجرت که در بستر نبی الله خوابید جبرئیل و میکائیل به پاسبانی مأمور شدند چنانچه مفصلا در اخبار مذکور است والله اعلم.
493) صافات / 164.
494) رض: ذاتی شخص