چون حقیقت هر شی ء و وجود هر شی ء و وجود هر شی ء از جهت توجه خاص است به آن شی ء که رحمت رحیمی نیز خوانند که اگر طرفه العینی آن توجه نباشد آن شی ء معدوم شود می فرماید که: من آن وجه خدایم که وجه توجه است که هم در سموات اسمائی و زمین افعالی و هم در سموات ملکوتی و زمین ملکی و هم در سموات و زمین باقی عوالم، و هر چیز در هر عالم در هر مرتبه که باشد آن بالفعل به همگی هلاک است مگر وجه الله محقق(488) است، جهت وجود و معین شیئیت او است یا وجه آن شی ء یعنی حقیقت آن پس آنچه بالفعل ثابت است نه هالک آن وجه کلی وجودی حقی ظاهر از مظاهر اشیاء است که عبارت از حصه وجود است من حیث التعین.
که اگر فرض انفکاک آن کنیم از اشیاء همه عالم معدوم و نفی شوند و همیشه متحقق به آن وجه منم و می فرماید که: منم صاحب جبت و طاغوت و سوزاننده آنها یعنی آن اموریکه روی خلق را از سوی حق می گرداند و مانع از توجه بحق می شود من حاکم آنم که آنرا می سوزانم و از روئی به روئی می گردانم بقوت ولایت و غلبه نور جذبات الوهیت.
قال الامام محمد بن علی الباقر (علیه السلام) فی قوله: (فمن یکفر بالطاغوت)(489): کل ما شغلک عن مطالعة الحق فهو طاغوتک، والله اعلم.
487) قصص / 88.
488) رض: محقق جهت.
489) بقره / 256