این بیان احاطت حقیقت خویش است، لا یغادر صغیرة ولا کبیرة الا احصاها.(479) یعنی انحصار و تقیید در من نیست چه متشخص مطلق و مطلق به متشخص منم، و این اطلاق و تشخص دو آینه منند و من از حلول در هر دو مبرا و من بعوضه ام(480) که احقر مخلوقات است زیرا که من انسانی حقیقی ام که اعظم مبدعات است به جهت آنکه مظهر اطالق ذاتی است، پس بزرگ و کوچک و عظیم و حقیر و جمیع متقابلین نزد من مساوی است، که همه فرع من است پس مثل حقیقی منم و باقی مثال تعینات من، و الله اعلم.
479) کهف / 49.
480) به معنی پشه.