تاویل این فقرات از تاویلات گذشته ظاهر است و اشعاری دیگر در تاویل آنکه می فرماید که: منم آنکس که برداشتم نوح روح را در کشتی بدن.
آن کشتی که نوح آن را ساخته چه در این؛ نشأة که بدن به صفات روح متشخص است چنانچه از علم قیافه ظاهر است ونحن معاشرت الانبیاء ارواحنا اشباحنا واشباحنا ارواحنا. و چه در نشأة قیامت که روح به صورت علم و بدن بصورت عمل برمی خیزد و حشر می شود، پس حامل ارواح در سفن ابدان منم، هم بطریق غایت و هم بر وجه آلیت و منم که ابراهیم(469) دل را از آتش نفس و شهوت و غضب نجات می دهم و مونس اویم که به لوازم فیضان انوار ولایت بر روح و ریحانش می رسانم و منم که یوسف عقل را به معارف علوم خود انس می دهم و به حبل اعمال از چاه طبیعت بیرون می آورم و من تعلیم دهنده و مصاحب موسی و خضرم- (علیه السلام) -، از یک طرف به غلبه نور نبوت و از طرف دیگر به غلبه نور ولایت، چه حقیقت من برزخ این دو طرف است، و الله اعلم.
469) رض: دل را ندارد.