نزد متتبعات تواریخ و اخبار و آثار و حکایت، ارم عماد و روضه او مشهور است و در تفاسیر و قصص مسطور، که آن بلده مخلوق خدای تعالی در وسط بلاد عالم بوده و سیصد و شصت دروازه(460) داشته و فاصله میان(461) هر دری تا دروازه دیگر یک ماه راه بوده و در آن بلده عجایب و غرایب و لطائف از حصر بیرون بوده(462) و عاد اول که او ارم ابن عوص بن ارم ابن سام ابن نوح- (علیه السلام) - است آنرا معمود داشته و روضه ای عظیم آنجا ساخته در مدت چهارصد سال، و حالا آن مختفی و نهان است از نظر خلق و در زمان حضرت مهدی- (علیه السلام) - ظاهر خواهد شد و آنچه در آن روضه است از جواهر همه را انفاق و بذل خواهد نمود، اکنون می فرماید که: صاحب ارم مذکور که در وسط عالم ملک بود. منم زیرا که من برزخ البرازخم و هر جا در(463) هر نشأة که برزخی است آن ظهور برزخیت حقیقی من است و برزخ اولی که میانه واجب و ممکن در وجود و عدم و غیب و شهادتست و باز میانه(464) هاهوت و ناسوت و لاهوت و همچنین برازخ تمام عوالم همه تعینات برزخ اطلاقی من است و منشاء تمام برزخ ها اطلاق ولایت من است، که اعتدال حقیقی تمام مراتب کلی و جزئی وجود است و چون در مظهر اول برزخیت من که یک نامش قلم اعلی است سیصد و شصت دندانه است، پس در فلک الافلاک که برزخ مثال و جسم است سیصد و شصت درجه است و در آن ارم سیصد و شصت در بوده و این عدد به شماره تصرفات کلیه ائمه اربعه است در نور اسم که سد نه اند و مراد از کلمه و نازلها شاید که این باشد که به موجب اتحاد حقیقت من با حقیقت محمد رسول الله صلی اله علیه و آله این برزخیت اختصاص به من دارد چون اختصاص مقام محمد به حضرت حبیب الله، و اعاده لفظ انا در کلام و انا المنفق افاده همین اختصاص بنابر قواعد عربیت، یعنی آن جواهر غیبی و عجائب و غرائب و لطائف و معارف لاریبی که در همه برازخ ایجاد یافته وعلی الاعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم(465) نفقه کننده آن منم و بذل به ارباب استعداد ذاتی که استحقاق تربیت(466) است، به من مفوض است و در آخر الزمان فرزند من مهدی موعود - (علیه السلام) - انفاق و بذل آنرا به نیابت من متصدی است هم بصورت و هم به حقیقت، و الله اعلم.
460) د: در دروازه.
461) رض: میان دری تا دری یک ماه.
462) رض: عاد ارم ابن.
463) د: هر که در نشأة که برزخیت ظهور برزخیت حقیقی.
464) د: میانه ناسوت و لاهوت.
465) اعراف / 46.
466) رض: تربیت این امت به من.