در این فقرات معرفت آیات دو اشاره کلیه فرموده- (علیه السلام) - یکی آنکه حقیقة الحقایق و عماد تعین اول و نفس الرحمن و وجوه مطلق و فیض نخصتین و صور و ناقور حقیقی و جنس الاجناس و امثال این، تمام اسامی حقیقت اوست، اشاره دویم آنکه حقیقت او عین حقیقت محمدی است و روح شخصی او عین روح شخصی محمدیست و ماده جسمی او عین ماده جسمی محمدی و به تشخص عرضی ممتاز از یکدیگر- صلوات الله وسلامه علیهما وعلی آلهما وصحبهما کلما ذکرهما الذاکرون وکلما غفل عن دکر هما الغافلون-.
و دلیل این معنی احادیث نبوی است یکی اتحاد نور که در اینجا ذکر فرموده در مرتبه حقیقی است و دیگر شجره واحده که در حدیث مشهور است روح شخصی است بقرینه و الناس من اشجار شتی و ماده جسمی از لحمک لحمی و دمک دمی مستفاد است.
و عینیت مطلقه را کریمه آیه مباهله به عبارت انفسنا شاهد عدل، اکنون می فرماید- (علیه السلام) - که: حقیقت ناقور که بنقرات آن اموات برانگیخته می شوند منم که(457) بنفس من که نفس الرحمانم اموات و قوالب قوابل امکانی از قور عدم به صدای صلای من برانگیخته شده اند و به محشر وجود جمع آمده و صاحب نشر(458) اول هر نشأة و انتقال منشر دیگر منم و همچنین نشور هر مقدم و موخر به من مفوض است و من صاحب آنم که بدون آنکه حقیقت من واسطه باشد نشری نمی شود.
و این نه بطریق دعوی تقدم است بر محمد رسول الله صلی اله علیه و آله، چه به موجب نص- کلام مجید- تقدم شی بر نفس لازم می آید، بلکه بیان اتحاد حقیقت است تا به حدیکه قایل اول ما خلق الله نوری منم و قائل انا و علی من نور واحد منم و آن علی که با من متحد بالنور است محمد است و تواند بود که مراد بنشر اول نشر(459) ایجادی باشد و بنشر اخر نشر قیامت عظمی که یوم النشور است و نشر کبری و وسطی و صغری در آن مندرج است و تواند بود که نشر اول، اول هر نشأة و آخر همان نشأة مراد باشد و تواند بود که مراد نقطه اول و آخر هر دائره کمال فردی باشد یا نوعی یا جنسی و دیگر احتمالات دارد، و الله اعلم.
456) مدثر / 8.
457) د: منم که به من.
458) د: نشر را ندارد.
459) د: مراد به نشر اول، اول هر نشأة.