چون بیان اصلیت خود من حیث الحقیقة نسبت به موجودات فرموده هم چنین بیان می فرماید: که اصل حقیقت عبادات منم، زیرا که صلوة انسان عبارتست بحسب جامعیت او مر عبادات انواع عالم را، پس یکی از مظاهر انسان کامل به موجب نسبت جامعیت نماز است از این جهت می فرماید (علیه السلام) که من نماز مومنانم، یعنی نماز اثر جامعیت من است که بصورت عبادت در مومنان ظهور می نماید.
و من زکوة ایشانم که مال و استعداد و سرمایه قابلیت ایشان از فضلات لوازم بشری و مقتضیات نفس پاک و طیب به اثر ولایت من و اقتضای قول و فعل من می شود و حج ایشانم که مقصد اصلی از توجه حقایق ایشان از مواطن عدم به کعبه وجود آنستکه به استلام حجر الاسود حرم دل من مشرف شوند و طواف احوال من کنند تا از ذنوب خودی پاک شده کیوم ولدته امه دائره کمال خود تمام نمیایند.
و جهاد ایشانم که مقاتله ایشان با نفس(453) و شیطان بحسب ظهور اثر قوت ولایت من است در دل(454) ایشان و انینکه همین چهار عبارت ذکر فرموده مراد حصر نیست چه همه افعال و اقوال و احوال حسن را به آن جناب ولایت مآب(455) همین انتساب است که واسطه قول فیض و حصول آنها رقیقه حقیقت ولایت او است (علیه السلام) ، بلکه چون اهم و افضل عبادات بودند به عموم اثر ذکر فرموده و سر تخصیص اینستکه این چهار عمل را با سایر اعمال نسبت ائمه اربعه اسمائیه است به اسماء چه نماز بمنزله اسلم العلیم است و زکوة بمنزله اسم القدیر و حج بمنزله اسم المرید و جهاد بمنزله اسم الحی.
باز از این چهار عمل دو غیبی است و دو شهادتی و از هر دو یکی لازم است و یکی متعدی، و الله اعلم.
453) د: با شیطان نفس.
454) د: و نزول ایشان.
455) د: به آنجناب همین.