(بطواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند ************** که تو در برون چه کردی که درون خانه آئی)
بکنار بیت ماندم من بینوای حیران ************** بشنید گوش جانم، ز درون چنین صدائی:
تو بصدق متصف شو بصفات اهل تقوی ************** بسراغ تو من آیم تو مگو چرا نیائی
دل من شکست و گفتم به زبان بی زبانی ************** که کجا رود گدایت؟ تو کریم ذوالعطائی
تو کریمی و رئوفی تو رحیمی و عطوفی ************** تو که مظهر خدایی تو که سر هل اتائی
تو مگیر خورده بر من که ضعیف و مستمندم ************** نکند به بی نوایت نکنی تو اعتنائی
تو سفینه ی نجاتی تو حقیقت صلوتی ************** تو امیر ممکناتی تو ولی انمائی
تو ولی و من اسیرم چکنم که سر بزیرم ************** بمن فتاده از پا نظری نمی نمائی؟
بخدا تو خوب دانی که امام زین العباد ************** دهد او پناه از لطف، به خبیث بی حیائی
بدم و مقرم اما نه چنان که بود مروان ************** تو بیا عنایتی کن به فقیر بی نوائی
نه برای تست مشکل که گشایی عقده ی دل ************** تو بیا عنایتی کن به فقیر بی نوائی
تو بزرگ و ما حقیریم، تو امیر و ما اسیریم ************** تو ندیده گیر از ما زده سر اگر خطائی
تو که (ملتجی) لقا را ز خدا کنی تمنا ************** نشوی چو خاک راهش نرسی به هیچ جائی
امیر ممکنات
- بازدید: 687