زمانی که ماندن آن حضرت در صفین (برای جنگ با معاویه) طولانی شد مردم به آن حضرت از تمام شدن توشه و علوفه شکایت کردند به طوری که کسی از اصحاب آن حضرت چیزی که قابل خوردن باشد نمی یافت، پس آن حضرت فرمودند: فردا چیزی که شما را کفایت کند می رسد. چون صبح فردا شد آمدند و تقاضا نمودند که چه شد وعده شما؟
آن حضرت بالای تلّی که در آنجا بود رفت و دعا نمود و از خداوند تعالی خواست که طعام دهد آنها را و علف دهد حیوانات آنها را.
پس پایین آمد از تل و برگشت به مکان خود. هنوز آن حضرت به جای خود آرام نگرفته بود که آمدند قافله ای بعد از قافله، بار آنها بود دو قسم گوشت و آرد و خرما به قدری که صحرا پر شد و صاحب شتران خالی کردند هر چه با آنها بود از طعام و هر چه با آنها بود از علف چهارپایان و لباس و پشگل گوسفند و سرگین خشک که محتاج بودند به آنها برای طبخ سپس رفتند و معلوم نشد که از کدام قریه آمده اند از انس بودند یا از جن و مردم تعجب نمودند از این قضیه. (1)
**************************************
1) مناقب اهل بیت، ص 68.
75- دریافت آذوقه غیبی در صفین
- بازدید: 462