از ابن عباس روایت کرده که گفت: با علی (علیه السلام) از جنگ صفین بر می گشتیم لشکر تشنه شد، و در آن زمین آبی نبود، و به علی (علیه السلام) از تشنگی شکایت کردند، حضرت شروع به گشتن کرد تا این که سنگی را دید، روی آن ایستاد و فرمود: ای سنگ آب کجاست؟
عرض کرد: سلام بر تو ای وارث علم نبوت! آب در زیر من است ای وصی محمد، پس صد نفر روی سنگ افتادند و نتوانستند حرکتش دهند، و آن جناب روی آن ایستاد و لب هایش را حرکت داد و با دستش آن را بلند کرد، و به یک چشم بر هم زدن از جا کنده شد، چشمه آبی در زیرش بود از عسل شیرین تر، و از برف سردتر، خوردند و اسبان و شترانشان جای خود برگرد، و سنگ شروع به چرخیدن کرد تا روی چشمه افتاد.(1)
**************************************
1) اثبات الهداة، ج 4، ص 465 و 466 .
30- گفت و گو با سنگ
- بازدید: 609