متن حدیث :
یا ابن ادم ما کسبت فوق قوتک فانت فیه خازن لغیرک. (1)
ترجمه :
ای پسر آدم آن چه اندوختی از درهم و دینار زیاده از قوت خود پس تو خزینه داری برای غیر خودت از حادث یا وارث.
و از اینجا است که شاعر گفته:
ما لی اراک الدهر تجکع دائباً *** ألبعل عرسک لا ابا لک تجمع(2)
تو را اینقدر تا بمانی بس است *** چه رفتی جهان جای دیگر کس است
پس از بردن و گرد کردن چو مور *** بخور پیش از آن کت خورد کرم گور
از این نصیحت نگوید کست *** اگر عاقلی یک اشارت بس است
تمام شد صد کلمه شریفه در ماه صفر سنه 1331 در ایام شهادت سبط اکبر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) و چون در این ایام این رساله تمام شد مناسب دیدم که ختم آن کنم آن را به ذکر موعظه آن حضرت که مناسبت با مقام دارد نیز.
جناده بن ابی امیه(3) روایت کرده است (4) که در مرض امام حسن (علیه السلام) به خدمت آن حضرت رفتم دیدم در پیش روی آن جنانب طشتی گذاشته بودند و پاره پاره جگر مبارکش در آن طشت می ریخت گفتم ای مولای من چرا خود را معالجه نمی کنی فرمود ای بنده خدا مرگ را به چه چیز معالجه می توان کرد گفتم: انا لله و انا الیه راجعون. پس به جانب من ملتفت شد و فرمود که خبر داد ما را رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که بعد از او دوازده خلیفه و امام خواهند بود که یازده کس ایشان از فرزندان علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) باشند و همه ایشان به تیغ یا به زهر شهید شوند پس طشت را از نزد آن جناب برداشتند آن جناب گریست من عرض کردم یابن رسول الله مرا موعظه کن قال (علیه السلام) نعم استعد لسفرک و حصل زادک قبل حلول اجلک. فرمود: که مهیای سفر آخرت شو و توشه آن سفر را پیش از رسیدن اجل تحصیل نما و بدان که طلب دنیا می کنی و مرگ تو را طلب می کند و بار مکن اندوه روزی را که هنوز نیامده است بر روزی که در آن هستی. و بدانکه هر چه از مال تحصیل نمائی زیاده از قوت خود در آن بهره نخواهی داشت و خزینه دار دیگران خواهی بود و بدانکه در حلال دنیا حسابست و در حرام دنیا عقاب و مرتکب شبهات آن شدن موجب عتاب است پس دنیا را در نزد خود به منزله مرداری دان و از آن مگیر مگر به قدر آنچه تو را کافی باشد که اگر حلال باشد زهد در آن ورزیده باشی و اگر حرام باشد و زری و گناهی داشته باشی و از این نوع موعظه فرمود تا آنکه نفس مقدسش منقطع شد و رنگ مبارکش زرد گردید پس حضرت امام حسین (علیه السلام) با اسود بن ابی الأسود از در در آمد برادر بزرگوار را در برگرفت و سر مبارکش را با میان دو دیدگانش ببوسید و نزد او نشست و راز بسیار با یکدیگر گفتند و امام حسن (علیه السلام) امام حسین (علیه السلام) را وصی خود گردانید و اسرار و ودایع امامت را به وی سپرد و روز پنجشنبه آخر صفر(5) سال پنجاهم هجری به سن چهل و هفت(6) وفات یافت و در بقیع مدفون شد (صلوات الله علیه).(7)
مربوط به ص 58 - یعنی به جهت چه می افکنی خود را در لجه دریا و می نشینی بر آن و حال آن که کفایت می کند تو را از آن مکیدن آب اندکی همانا سلطنت قناعت خوف و ترسی نیست برای آن و احتیاج ندارد به انصار و نگاه دارنده، آیا امید داری باقی ماندن در دار دنیا را که ابداً ثبات و دوامی ندارد و مثل سایه می ماند پس آیا شنیده که سایه ثابت بماند و از جای خود منتقل نشود.
**************************************
1) نهج البلاغه ص 1175 حکمت 183.
2) چه شده می بینم دائماً مال جمع می کنی؟ آیا برای شوهر آینده زن خود می اندوزی.
3) نام جناده کثیر و در سال 67 از دنیا رفت.
4) بحار 44/139 - 140.
5) قول دیگر هفتم صفر است.
6) آن حضرت مسموم و شهید شد.
7) تنظیم این پاورقی ها و نیز آماده ساختن این کتاب شریف برای چاپ جدید در ماه شوال سال 1046 پایان یافت.