نفی حجیت سیره خلفا و پایه گذاری مکتب تشیع

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

 وظیفه پیامبران الهی بیان دین خدا و تعلیم عقاید و احکام، همراه با روشنگری و شکستن باطل است.
حضرت آدم علیه السلام اولین پیامبر خدا، توحید را تبلیغ نمود اما تا زمان نوح علیه‏السلام نسل او بت‏پرست شدند و حضرت نوح علیه‏السلام تنها عده کمی را توانست به توحید راهنمایی کند و بقیه با عذاب الهی نابود شدند. باز در نسل مؤمنینی که باقی مانده بودند، بت‏پرستی رواج یافت تا حضرت ابراهیم علیه‏السلام به پیامبری رسید و بت‏ها را شکست و خانه توحید را با اسماعیل تجدید بنا کرد. باز نسل او به بت‏پرستی رو آوردند و در همین خانه کعبه بتها آویختند بطوریکه مشرکین وقتی به حج خدا می‏آمدند می‏گفتند:
لبیک اللهم لبیک لا شریک لک الا شریک هو لک تملکه و ما ملک - خدایا تو را اجابت می‏گوییم شریکی نداری جز آن شریک که برای توست و مالک او و ما یملک او هستی -
تا اینکه حضرت محمد صلی‏اللّه علیه و آله به پیامبری مبعوث شد و در فتح مکه بتها را شکست.
پس برای تبلیغ اسلام، بت‏شکنی و کنار زدن باطل از روی حق لازم است، چرا که توحید با شرک و حق با باطل جمع نمی‏شوند.
اوصیاء پیامبران همچنانکه مسؤول تبلیغ رسالت پیامبران هستند، مسئول بت شکنی و افشاگری باطلها نیز می‏باشند. حضرت امیر علیه‏السلام هم علاوه بر آنکه اسلام واقعی و قرآن و سنت پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله را به جامعه برگرداند، روشهای باطل والیان قبلی را برای مردم بیان نمود و نشان داد که مدرک احکام دین خدا و اسلام تنها قرآن و سنت پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله است و در کنار آن به سیره هیچکس نیازی نیست. خصوصاً مواردی که سیره آنها مخالف قرآن و سنت پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله باشد.
اکنون ما روشنگری آنحضرت را در دو مورد بیان می‏نماییم: یکی هنگام بیعت گرفتن برای خلیفه سوم در شورای شش نفری وقتی که عبدالرحمن بن عوف به آن حضرت گفت:
دستت را بده که با تو بیعت کنم در عمل کردن به کتاب خدا و سنت پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله و سیره شیخین - أبوبکر و عمر -
حضرت فرمود:
همانا کتاب خدا و سنت پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله به روش سیره کسی احتیاج ندارند.
عبدالرحمن دستش را به طرف عثمان برد و همان جمله را تکرار کرد. عثمان قبول نمود. سپس عبدالرحمن دستش را به طرف حضرت امیر علیه‏السلام دراز کرد و آن جمله را تکرار نمود. دفعه سوم حضرت فرمود: عثمان که قبول کرد چرا معطلی؟ و برخاست که برود. بر آنحضرت بانگ زدند که تو را با شمشیر می‏کشیم. چون خلیفه دوم پنجاه نفر را موظف کرده بود. هر کس از بیعت با منتخب شورا امتناع ورزد، گردنش را بزنید. آنحضرت به اجبار بیعت کرد.(209)
در هر صورت حضرت امیر علیه‏السلام خلافت به شرط عمل به سیره شیخین - ابوبکر و عمر - را نپذیرفت، و با مخالفت با بیعت بر عمل کردن به سیره، شیخین، عملاً روشن ساخت سیره شیخین همانند کتاب خدا و سنت پیامبر مدرک احکام نیست.
یکی هم در زمان حکومت خود، نه تنها بر مبنای قرآن و سنت پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله عمل نمود بلکه در ضمن بیاناتش به روشنگری حق پرداخت و پرده از باطل زدود. برای نمونه دو خطبه حضرت را در این مورد می‏آوریم:
1- در خطبه شقشقیه می‏فرماید:
قسم به خدا ابن ابی‏قحافه - یعنی أبوبکر - جامه خلافت را بر خود آراست در حالیکه می‏دانست شأن من نسبت به خلافت چون محور آسیاب است - یعنی حکومت اسلامی بدون من در لغزش تباه کننده است(210) - سیل معارف از من سرازیر می‏شود و هیچ بلند پروازی به اوج علم و فضل من نتواند رسید. پس جامه خلافت را رها کردم... و صبر نمودم در حالیکه خاشاک در چشم و استخوان در گلو داشتم و میراث خود را تاراج رفته می‏دیدم. تا اینکه اولی - ابوبکر - راه خود را به پایان رساند و خلافت را بعد از خود به آغوش ابن الخطاب - عمر - انداخت... جای بسی شگفتی است در حالی که در زمان حیاتش فسخ بیعتش را از مردم درخواست می‏کرد - و می‏گفت: اقیلونی فلست بخیرکم و علی فیکم، مرا معاف بدارید من بهترین شما نیستم در حالیکه علی بین شما هست - بعد از خود خلافت را به عقد دیگری درآورد. چقدر محکم این دو، پستان خلافت را بین خود تقسیم کردند. پس خلافت را در فردی درشت خوی و ناهموار قرار داد که تند سخن و خشن و پر لغزش بود... من در این مدت طولانی و سختی محنت بار، شکیبایی نمودم تا او نیز براه خود رفت و امر خلافت را در جمعی قرار داد و مرا هم هم طراز آنها پنداشت. خدایا چه شورایی! کی شک و تردید با اولی آنها - ابوبکر - درباره من بود که با این اشخاص - اهل شوری عمری - همردیف باشم... تا سومین نفر - عثمان - به خلافت برخاست... و اولاد پدرانش با او همدست شدند. مال خدا را چون شتر که گیاه بهاری را می‏جود، خوردند تا اینکه ریسمانش باز شد و رفتارش موجب قتلش شد و پر خوریش او را به رو انداخت پس... مردم از هر سوی به سوی من هجوم آوردند، بطوریکه حسن و حسین زیر دست و پا شدند و دو طرف جامه‏ام پاره شد و چون گله گوسفند اطراف مرا گرفتند. پس هنگامیکه امر خلافت را بعهده گرفتم جمعی بیعت مرا شکستند - طلحه و زبیر - گروهی از فرمانم خارج شدند - خوارج - و بعضی راه ستم در پیش گرفتند - معاویه - (211).
2- آنحضرت در خطبه دیگری که قسمت اولش در نهج البلاغه و تمامی‏اش در روضه کافی است می‏فرماید:
همانا منشأ فتنه و فسادهای پیروی از خواسته‏های نفسانی و احکام بدعت‏آمیز است که در آنها حکم خدا مخالفت می‏شود و گروهی در این خواسته‏ها و حکمهای خلاف دین، دیگران را پیروی می‏کنند. اگر حق خالص و آشکار بود، اختلافی پیش نمی‏آمد و یا اگر باطل خالص بود ترسی بر گمراهی انسان هوشمند وجود نداشت لکن قسمتی از حق و قسمتی از باطل گرفته در هم می‏آمیزند و با هم می‏پوشانند و در اینجا شیطان بر دوستان و پیروان خود تسلط می‏یابد تنها کسانیکه لطف خدا شامل حالشان گردیده - از گمراهی - نجات می‏یابند...
سپس نگاه کرد و گرد او عده‏ای از خاندان و خواص و شیعیانش بودند و - چون دید مجلس خصوصی است - فرمود:
والیان قبل از من کارهائی انجام دادند که در آنها مخالفت پیامبر خدا صلی‏اللّه علیه و آله را کردند در حالیکه بر این مخالفت تعمد داشتند و عهد او را شکستند و سنت او را تغییر دادند و اگر مردم را بر ترک آن احکام وادار می‏ساختم و بر وضع نخستین و آنطور که در زمان پیامبر خدا صلی‏اللّه علیه و آله بود برمی‏گردانم لشکریانم از گردم پراکنده می‏شدند تا تنها می‏ماندم یا اندکی از شیعیانم که برتری و وجوب امامت مرا از کتاب خدای عزوجل و سنت پیامبر خدا صلی‏اللّه علیه و آله شناخته بودند (در اینجا حضرت حدود 25 مورد از احکامی که خلفای قبلی تغییر داده بودند بیان می‏کند که 16 مورد آنرا در فصل اول قسمت و خواندیم بعد می‏فرماید) چون بمردم اعلام کردم که جماعت در نمازهای مستحبی بدعت است، بعضی از لشکریانم که همراهم می‏جنگیدند، بانگ برآوردند: ای اهل اسلام سنت عمر تغییر یافت علی ما را از نماز مستحب در ماه رمضان باز می‏دارد، همانا ترسیدم در گوشه‏ای از لشکرم شورش کنند. از تفرقه این امت و اطاعت پیشوایان گمراهی چه کشیدم؟!(212)
حضرت امیر علیه‏السلام با این بیانات، روشنگری و بت شکنی نمود و مکتب تشیع و اسلام راستین را ترسیم کرد و نشان داد که تشیع اخذ معارف و معالم دین الهی از قرآن کریم و سنت پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله از طریق اوصیاء آنحضرت یعنی دوازده امام علیهم السلام است و سیره خلفا حجیت ندارد و مدرک احکام اسلامی نیست.
حضرت امیر علیه‏السلام با خطبه اخیرش روشن کرد که تولی اهل بیت علیهم السلام بخاطر دست‏یابی به اسلام واقعی و تبری از مخالفین، بجهت مخالفت عمدی آنها با احکام اسلام و تغییر سنت پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله بوده است.
نکته دیگری اکه از این خطبه در مرزبندی بین مکتب خلفا وجوب اطاعت خلفا و از جمله حضرت امیر علیه‏السلام را بدلیل بیعت با آنها می‏دانند ولی شیعه، وجوب اطاعت ائمه را از کتاب خدا و سنت پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله گرفته است و بیعت و عدم بیعت مردم را در آن مورد مؤثر نمی‏داند.
اگر حضرت امیر علیه‏السلام با این خطبه‏ها روشنفکری نمی‏کرد و پرده از روی باطل کنار نمی‏زد حتی اگر خود بر خلاف خلفای قبلی به عدالت و حق رفتار می‏نمود، رفتارش اجتهاد خلیفه چهارم بحساب می‏آمد که مخالف اجتهاد خلفای قبلی بوده چنانکه در بعضی موارد اجتهاد خلیفه سوم بر خلاف دو خلیفه اول و اجتهاد خلیفه دوم بر خلاف خلیفه اول و اجتهاد خلاف خلیفه اول بر خلاف سنت پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله بوده است و در بینش مکتب خلفا اجتهاد هر یک را می‏توان اخذ و به آن عمل نمود. به این ترتیب آیا چه چیز از اسلام باقی می‏ماند؟
اما اکنون با روشنگری آنحضرت، پیروان مکتب اهل البیت می‏فهمند که تنها مدرک اسلام، قرآن و سنت پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله است و پیامبر هم که شارح و مبین قرآن است از خود هیچ نمی‏گوید وحی الهی است - ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی - و پس از پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله دوازده امام علیهم السلام اوصیاء آنحضرت‏اند که خداوند آنها را برگزیده و پیامبر آنها را به مردم معرفی نموده تا دین الهی را در جامعه حفظ و سنت پیامبر را در میان مردم نشر دهند و اسلام را از تحریف و نابودی نگاه دارند.
در خاتمه مناسب است با شناختی که در بحثهای گذشته از مقام والای حضرت امیر علیه‏السلام در امر احیای اسلام پیدا کردیم با بخشی از زیارت جامعه کبیره سلام خود را به آن بزرگوار تقدیم داریم:
السلام علیکم یا اهل بیت النبوة... و مهبط الوحی... و خزان العلم... و حملة کتاب اللّه... و أوصیاء رسول الله و الادلاء علی مرضات اللّه... و المظهرین لأمر الله و نهیه... رضیکم خلفاء فی أرضه فی حججا علی بریته و انصار الدینه... و خزنة لعمله و مستودعا لحکمته... و تراجمة لوحیه و اعلاما لعباده... و جاهدتم فی الله حق جهاده حتی اعلنتم دعوته و بینتم فرائضه و اقمتم حدوده و نشرتم شرایع احکامه و سننتم سنته و صرتم فی ذلک منه الی الرضا... فالراغب عنکم مارق و اللازم لکم لا حق... من والاکم فقد والی الله و من عاداکم فقد عادی الله... من اتاکم نجا و من لم یأتیکم هلک، الی الله تدعون و علیه تدلون و به تؤمنون و له تسلمون و بأمره تعلمون والی سبیله ترشدون و بقوله تحکمون و عندکم ما نزلت به رسله وهبطت به ملائکته و الی اخیک بعث الروح الامین... بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا و اصلح ما کان فسد من دنیانا...
درود بر شما ای خاندان نبوت و جایگاه فرود آمدن وحی الهی... و گنجوران دانش... و حاملان کتاب خدا... و آشکار کنندگان امر و نهی او... پسندید خداوند شما را برای جانشینی در زمینش تا که حجتهای او باشید بر مخلوقاتش، و یاورانی برای دینش... و گنجورانی برای دانشش و سپردگان حکمتش... و نشانه‏هایی برای بندگانش... در راه خداوند آنطور که باید جهاد کردید تا دعوت حق آشکار گردید، و واجبات او را بیان داشتید، و حدود و مقرراتش را بر پا نمودید، و دستورات و احکامش را منتشر ساختید و سنت و روش او را مقرر داشتید. و در آن در راه رضای او قدم برداشتید... پس آنکس که از شما روگردانید از دین خارج شد، و آنکه با شما همراه بود به حق رسیده است...
هر کس که شما را دوست بدارد، خدا را دوست داشته، و هرکس که شما را دشمن بدارد، خدا را دشمن داشته است...
هرکس که بخدمت شما رسید نجات یافت، و آنکس که نیامد هلاک شد.
شما مردم را بسوی خدا می‏خوانید و به او راهنمایی می‏کنید، و به او ایمان دارید، تسلیم او هستید، و بدستوراتش عمل می‏کنید، و مردم را به راه او ارشاد می‏کنید، و به گفته او حکم می‏کنید... و در نزد شماست آنچه بر پیامبرانش فرود آمده و فرشتگانش به زمین آورده، و بر برادرت - پیامبر خاتم (ص) - روح الامین نازل گردید.
بوسیله دوستی شما خداوند دستورات دینمان را به ما یاد داد، و آنچه را که از دنیای ما تباه شده بود اصلاح فرمود...
پایان 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنیدsibtayn@sibtayn.com

تماس با ما
Close and go back to page