امیرالمؤمنین(ع) بنیانگذار علم نحو

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

 پس از بیان این مقدمه خدمت حضرت امیر را در امر حفظ قرآن بوسیله تنظیم علم نحو یا قانون اعراب گذاری بیان می‏نماییم:
ابوالاسود دئلی که یکی از اصحاب و شاگردان حضرت امیر بود داستان تأسیس علم نحو یا قانون اعراب گذاری در زبان عربی را چنین حکایت می‏کند:
روزی بر حضرت امیر وارد شدم، دیدم آن حضرت در حال فکر و اندیشه است به من فرمود: در شهر شما - کوفه - قرآن را غلط می‏خوانند.(191) می‏خواهم کاری کنم تا لغت عرب از این آشفتگی بیرون آید. گفتم یا امیرالمؤمنین اگر این کار را بکنید لغت عرب را زنده کرده‏اید.
بعد از چند روز خدمت آن حضرت رسیدم، نوشته‏ای بمن داد که در آن زیر بنای علم نحو را نوشته بود و از تقسیم کلمه به اسم و فعل و حرف و تعریف آنها شروع می‏شد بعد حضرت به من فرمود: انح نحوه. به این نحو پیش برو.(192) ابو الاسود می‏گوید: آنرا گرفته و به منزل رفتم و یک دوره قواعد نحو را بر طبق راهنمایی و طرح حضرت نگاشتم و بعد آن را به حضرت نشان دادم و حضرت اشکالاتش را رفع کرد. مثلاً در مورد اسماء مشبهة بالفعل فرمود: چرا کان را ننوشتی. گفتم: نمی‏دانستم از آنهاست. فرمودند: از جمله آنهاست.
این قواعد نزد ابوالاسود بود و بسبب بخلی که داشت آنرا به کسی نشان نمی‏داد و از آنجا که عالم به ادبیات عرب بود والیان پس از حضرت امیر علیه‏السلام او را احترام می‏کردند. از جمله این والیان زیاد بن ابیه بود که از جانب معاویه ولایت عراق را در دست داشت. زیاد فرزندش ابن زیاد را به شام نزد معاویه فرستاد. ابن زیاد در سخن گفتن به زبان عربی ناتوان بود و غلط تلفظ می‏کرد چرا که مادرش سمیه از غیر عرب بود و حتی پدرش زیاد هم غلط گفتن او را درک نکرده بود. معاویه که در مکه بزرگ شده و از قبیله قریش که فصیح‏ترین قبائل عرب بود اشتباه او را تشخیص داد (193) و به زیاد نوشت که به پسرت سخن گفتن به زبان عربی را تعلیم بده او غلط حرف می‏زند.(194) زیاد ابوالاسود را احضار کرد و از او خواست قواعد زبان عرب را که حضرت امیر علیه‏السلام به او آموخته، برای فرزندش در اختیار او بگذارد. ابوالاسود نپذیرفت. زیاد حیله‏ای بکار برد و آن چنان بود که کسی را وا داشت تا در مسیر ابوالاسود قرآن را غلط بخواند او هم آیه سوم سوره برائت را اینطور خواند ان اللّه بری‏ء من المشرکین و رسوله - (و رسوله را بکسر لام خواند) صحیح آن رسوله به ضم لام است یعنی خدا و رسولش از مشرکین بیزارند(195) - ابوالاسود پس از شنیدن این غلط خوانی و تحریف قرآن، حالش دگرگون شد و تصمیم گرفت تا نحو را برای حفظ قرآن از تغییر و تبدیل به مردم تعلیم کند. برای رسیدن به این هدف دو اقدام کرد:
اول اعراب گذاری قرآن بر وفق قواعد نحو تا عموم مردم قرآن را صحیح بخوانند دوم تعلیم علم نحو یا اعراب گذاری به عموم مردم خصوصاً به ادباء لغت عرب.
برای انجام کار اول نزد زیاد برگشت و گفت ده نفر نویسنده زبردست از قبیله عبدالقیس برای من انتخاب کن تا کار را انجام دهم. زیاد خواسته او را برآورد ابوالاسود به آنان گفت:
قرآن را از اول تا آخر می‏نویسید بعد من قرآن را یکبار با دقت می‏خوانم. شما در آخر کلمات به دهانم نگاه کنید هر جا دهانم را باز می‏کنم یک نقطه روی حرف بگذارید - فتحه - و هر جا لبم را پایین آوردم یک نقطه زیر آن حرف بگذارید - کسره - و هر جا دهانم را جمع می‏کنم یک نقطه برابر آخر حرف بگذارید - ضمه -
ابوالاسود پس از آنکه آن ده تن نوشتن قرآن را به پایان رساندند، خود از اول قرآن شروع به خواندن کرد و آنان طبق دستور او قرآن را اعراب گذاری کردند.
ابوالاسود علم نحو را که از استاد خود حضرت امیر آموخته بود. به این ترتیب روی قرآن پیاده کرد و باعث شد که همه قرآن را، بر وفق قواعد زبان عرب بدون تحریف و صحیح بخوانند. از طبقه سوم شاگردان او در علم نحو خلیل بن أحمد فراهیدی بود که او نقطه بالا و پایین حروف را کشیده و نقطه برابر کلمه را بصورت واو کوچک نوشت و فتحه و کسره و ضمه را بصورت فعلی - در آورد. پس از خلیل تا امروز همه قرآن ها این چنین اعراب گذاری شد.
در مورد کار دوم ابو الاسود علم نحو را به جمعی تعلیم نمود که از جمله آنها دانشمندان ذیل می‏باشند:
سه فرزندش عطاء و ابوالحارث و ابو حرب و نیز عنبسة بن معدان مشهور به الفیل و میمون بن الاقرن و عبدالرحمان بن هرمز و یحیی بن یعمر و نصر بن عاصم که از طبقه اول علما نحو می‏باشند.
و از طبقه دوم عبدالله بن اسحاق الحضرمی و عیسی بن عمر الثقفی و ابوعمر و بن العلاء الحارثی بوده‏اند که علم نحو را از یحیی بن یعمر فرا گرفتند و از طبقه سوم خلیل بن احمد فراهیدی بوده است. در جدول آخر کتاب انتشار علم نحو و اعراب گذاری قرآن مشخص شده است.
قواعد علم نحو که وصی پیامبر حضرت امیر علیه‏السلام تنظیم و تعلیم فرمود این چنین منتشر شد و در نتیجه هر کس علم نحو را می‏آموخت قرآن و دیگر متون را می‏توانست بدون اعراب گذاری هم صحیح بخواند.
اگر این خدمت حضرت امیر نبود چگونه می‏شد از قرآن و حدیث پیامبر معارف اسلام را استفاده کرد خداوند به مقتضای ربوبیتش وصی پیامبر - علی علیه‏السلام - را برانگیخت تا در وقت مناسب - دهه چهارم از هجرت - علم نحو را تنظیم و تعلیم نماید و به شاگرد خود ابوالاسود بیاموزد و از آنجا که نشر این علم در کشور پهناور اسلام جز با نیروی حکومت امکان‏پذیر نبود پروردگار عالم چنین پیش آورد که زیاد از ابوالاسود بخواهد علم نحو را که او از استادش حضرت علی فراگرفته بود به دیگران تعلیم دهد و این علم بواسطه دستگاه حکومت دشمن حضرت علی در کشور پهناور اسلام نشر شود و بدین وسیله فهم لغت عرب عصر پیامبر برای همه آسان گردد و امروزه میلیونها مسلمان قرآن را آنچنانکه بر پیامبر نازل شده است بخوانند و نه تنها ساکنین جزیرة العرب زبان اصلی خود را فراموش نکرده‏اند بلکه این زبان، زبان ملل آفریقا و دیگر ملتها شد. بنابر این پروردگار عالم که اسلام و قرآن را بوسیله پیامبر خاتم به مردم رسانید با این خدمت وصی او - حضرت علی - آنها را تا ابد در بین بشر حفظ فرمود. و چنانچه آنحضرت این اقدام را نمی‏فرمود در عصرهای بعد این کار شدنی نبود و سائر اوصیاء و ائمه نمی‏توانستند قرآن و سنت پیامبر را تفسیر کنند و معارف اسلام را بین مردم عصر خود نشر دهند.
ب - خدمت حضرت امیر به سنت پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله: چنانکه گفتیم حضرت امیر علیه‏السلام از زمان کودکی در دامان پیامبر اکرم صلی‏اللّه علیه و آله تربیت شده و اکثر اوقات همراه آن حضرت بود و با اخلاق و رفتار آنحضرت ساخته شد. علی علیه‏السلام خود می‏فرماید:
من مانند بچه شتر که از مادر خود متابعت کند از پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله پیروی می‏کردم و او هر روز نمونه تازه‏ای از بزرگواریهای اخلاقی را نشانم می‏داد و مرا به پیروی از آن امر می‏فرمود.(196)
پس از بعثت پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله نیز حضرت امیر علیه‏السلام اولین مردی بود که به پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله ایمان آورد و تا پایان زندگی همراه و یاور آنحضرت بود(197).
حضرت امیر علاوه بر خدمت به قرآن و نشر تفسیر آن، احکام الهی را به املای پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله در طوماری به نام جامعه نوشته بود و پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله آنچه را از طریق وحی دریافت کرده بود و به حضرت آموخته بود.
حضرت امیر علیه‏السلام پس از حکومت علاوه بر آنکه سنت پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله را در عمل اجرا نمود، آنرا در ضمن خطبه‏هایش برای مردم بیان کرد. مردم این خطبه‏ها را که بیانگر سنت پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله یعنی روشنگر عقاید، اخلاق و احکام واقعی اسلام بود، حفظ می‏کردند که بعدها توسط دانشمندان مقداری از آنها جمع آوری و تألیف شد.
مسعودی در مروج الذهب در آخر ترجمه حضرت امیر علیه‏السلام می‏نویسد: و آنچه مردم از سخنان حضرت امیر علیه‏السلام در حفظ دارند چهار صد و هشتاد و چند خطبه است(198).
پس آنچه سید رضی رحمة الله علیه در نهج البلاغه جمع آوری نموده - که با حذف مکررات حدود 236 خطبه می‏شود - خطبه‏های انتخاب شده آنحضرت بوده که بنظر سید رضی بلاغت و زیبایی آن برجستگی داشته است و هر چند بعضی دانشمندان مقداری از آنچه را که سید رضی در نهج البلاغه نیاورده جمع آوری کرده‏اند و در عین حال بسیاری از خطبه‏ها و فرمایشات آنحضرت متاسفانه از دست رفته است.
چنانچه کتاب ارزشمند نهج البلاغه را بررسی کنیم، خواهیم دید معارف اسلام از توحید و صفات خدا و نبوت و امامت و معاد و آداب اسلامی(199) در این گنجینه یافت می‏شود.
اگر حضرت امیر علیه‏السلام به حکومت نمی‏رسید و این خطبه‏ها را ایراد نمی‏فرمود، عقاید ما مانند بعضی از پیروان مکتب خلفا بود که برای خدا جسم - دست و پا و ساق و انگشت و چشم - قائل اند. چون تنها روایات کعب الاحبارها و تمیم داری ها که از عقاید تحریف شده تورات و انجیل گرفته شده بود(200) در جامعه اسلامی باقی می‏ماند.
آن بینش صحیحی هم که فرقه معتزله از سنی‏ها در مقابل مجسمه داشتند نتیجه همین بیانات حضرت امیر علیه‏السلام بود. چون آن حضرت را خلیفه چهارم می‏دانستند و فرمایشات ایشان را در این باره می‏پذیرفتند. پس حضرت امیر علیه‏السلام در عصر خلافت خود، عقاید صحیح و توحید قرآنی را به جامعه برگرداند.(201)
همچنین در احکام دیات، مجموعه‏ای به نام اصل (202) ظریف از حضرت امیر علیه‏السلام بما رسیده که آنحضرت آنرا از کتاب جامعه به پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله به آن حضرت املاء کرده بودند برای والیان و امراء لشکر خود نوشته تا بر مبنای آن حدود و دیات را اجرا کنند. در این مجموعه دیه تمام اعضای بدن - انگشت، دست، پا، چشم، نطفه، علقه، مضغه و... - به تفصیل ذکر شده که جز در فقه مکتب اهل البیت در فقه هیچیک از مذاهب دیگر وجود ندارد. این اصل را خدمت حضرت صادق علیه‏السلام عرضه داشتند، ایشان فرمودند:
بله این فتوای امیر المؤمنین علیه‏السلام است.(203)

دیدگاه‌ها   

0 #1 پاسخ: امیرالمؤمنین(ع) بنیانگذار علم نحوGuest 1399-03-05 05:38
تشکر
نقل قول کردن | گزارش به مدیر

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنیدsibtayn@sibtayn.com

تماس با ما
Close and go back to page