حضرت امیر علیه السلام در آغاز حکومتش، معاویه را عزل کرد این کارباعث شد معاویه در مقابل حضرت امیر علیه السلام جبهه گیری کند و جنگ صفین را بر علیه حضرت امیر علیه السلام جبهه گیری کند و جنگ صفین را بر علیه حضرت بر پا نماید بنظر بعضی چون ابن عباس و مغیره بن شعبه عزل معاویه در آنوقت صلاح نبود. آنها از روی مصلحت جویی میگفتند:
بگذارید حکومت شما ریشه بگیرد و محکم شود بعد معاویه را عزل کنید.
برای روشن شدن حکمت کار حضرت امیر علیه السلام باید ابتدا احوالات معاویه را بررسی نماییم تا بفهمیم هم از نظر شرعی و الهی و هم از نظر سیاسی برخورد امیر علیه السلام درست بوده است.
پس از فتح مکه توسط پیامبر صلی اللّه علیه و آله در سال هشتم هجری همه قریش حتی ابوسفیان - پدر معاویه - اسلام آوردند. تنها معاویه و یک نفر دیگر از مکه فرار کردند و مدتی در اطراف بودند. معاویه از آنجا چند بیت شعر برای پدرش ابوسفیان فرستاد:
که تو چطور اسلام آوردی در حالیکه جد و دایی و برادر من در جنگ بدر بدست مسلمین کشته شدند؟(107)
بعد که فهمید دیگر جایی در جزیره العرب نمانده که مردمش اسلام نیاورده باشند، نزد پیامبر صلی اللّه علیه و آله آمد و اظهار اسلام کرد. اما حقیقت اسلام او را از واقعه زیر میفهمیم:
طبری مینویسد: معاویه مغیره بن شعبه را به حکومت کوفه منصوب داشت. اما پیش از اینکه وی به طرف مرکز حکومت خویش حرکت کند وی را به حضور طلبیده گفت: من میخواستم سفارشات فراوان و وصایای زیادی با تو در میان گذارم که بخاطر بینش و درک زیاد تو از آن خودداری میکنم، و عمل آنرا به فهم خودت واگذار مینمایم! اما هرگز سفارش به یک چیز را فراموش نمیکنم:
تو در مرحله اول، هرگز نکوهش و بدگویی علی را فراموش نکن، و همیشه برای عثمان از خداوند رحمت بخواه، و مغفرت طلب کن. در مرحله دوم، از عیب جویی اصحاب و یاران علی و سختگیری درباره ایشان به هیچ وجه روی گردان مباش، و در مقابل، دوستداران عثمان را بخود نزدیک نما، و بدیشان مهربانی کن!
مغیره گفت:
من امتحان خویش را دادهام، و در این زمینه تجربهها دارم، قبل از تو برای دیگران مأموریتها انجام دادهام، و کسی مرا نکوهش نکرده است! تو نیز امتحان خواهی کرد، حال یا میپسندی و ستایش میکنی، و یا کار من برایت ناپسند جلوه میکند، و مرا مذمت خواهی کرد!
معاویه پاسخ داد:
مدائنی در کتاب احداث مینویسد: معاویه پس از بدست آوردن خلافت، فرمانی به همه عمال و کارگزاران خویش نگاشت:
هر کس که چیزی در فضل ابو تراب و خاندانش باز گوید! حرمتی برای خون و مالش نیست یعنی خونش هدر خواهد بود
در این میان مردم کوفه، دوستداران خاندان علوی بیش از دیگران زجر و بلا کشیدند.
دیگر بار معاویه به کارگزاران خویش در تمام آفاق فرمانی نوشت که:
شهادت هیچیک از شیعیان علی و خاندانش را نپذیرد.
و نیز فرمان داد:
آنچه از دوستداران عثمان و علاقمندان او و آن کسان که روایاتی در فضیلت وی نقل میکنند، بشناسید، تا اینکه بخود نزدیکشان، و اکرامشان بنمایید. آنگاه آنچه که اینگونه افراد در فضیلت عثمان روایت میکنند، برای من بنویسید، و اسم گوینده و نام پدر و و خاندانش را یادآور شوید!.
آنچنان این فرمان اجرا گشت، و خود فروختگان و هوسرانان به خاطر رسیدن به حطام دنیوی، حدیث جعل کردند که فضائل عثمان فراوانی گرفت! زیرا معاویه پول و خلعت و املاک و آنچه در دست داشت، بیدریغ در این راه بکار گرفته بود. هر شخص ناشناخته و بیارزش که نزد کارگزاران معاویه رفته و چیزی را به عنوان حدیث منقبت و فضیلت عثمان نقل میکرد، مورد توجه قرار میدادند، و نامش را مینوشتند، و مقام و منزلتی در دستگاه حکومت مییافت!؟.
پس از مدتی فرمان دیگر معاویه صادر شد که به کارگزاران خویش دستور داده بود:
اینک روایات فضائل عثمان فراوان شده و در همه شهرها به گوش میرسد! پس چون نامه من به شما رسد، مردم را دعوت کنید که فضائل صحابه و خلفاء اولیه را روایت کنند و حدیثی در فضیلت ابو تراب نباشد مگر اینکه روایتی همانند آنرا در فضل خلفاء نخستین و صحابه برای من بیاورید، یا ضد آن را راویت کنید، این کار نزد من محبوبتر است و مرا بیش از پیش شادمان میکند چه آنکه برای شکستن دلایل و براهین ابوتراب و شیعیان وی، وسیلهای قویتر و برندهتر میباشد! و برای آنها دشوارتر از روایتهائیکه در مناقب عثمان نقل گردیده میباشد، و کوبندگی بیشتری خواهد داشت .
فرمان معاویه بر مردم خوانده شد، و به دنبال آن روایات دروغین فراوان در فضائل صحابه بوجود آمد که به هیچ وجه بوئی از حقیقت نداشت. مردم ساده دل نیز این احادیث را به دیده قبول پذیرفتند، و چنان رفته رفته شهرت یافت که بر منابر باز گفته شد، و به دست معلمان مکاتب داده شد، و کودکان بر طبق آن آموزش یافتند، و جوانان با آن خو گرفتند تا آنجا که همانطور که قرآن را میآموختند، این احادیث دروغین را حفظ میکردند. آنگاه از مجامع مردان نیز در گذشت و به مکاتب و مجامع درسی زنان رسید، و معلمان، آنها را به دختران و زنان مسلمان آموختند، و همچنان در میان غلامان و خادمان خود نشر دادند.
جامعه اسلامی بدین گونه که گفتیم سالیان دراز از حیات خویش را گذرانید، و بدین سبب احادیث دروغین و ساختگی فراوان برای نسلهای بعد بیادگار ماند که فقهاء و دانشمندان و قضات و فرمانداران همه و همه آنها را فرا گرفتند، و باور داشتند .
ابن عرفه معروف به نفطویه که از بزرگان محدثین و نامداران علم حدیث میباشد، در تاریخ خویش مطالبی را ذکر میکند که از نظر معنی با گفته مدائنی مطابقت دارد. او مینویسد:
بیشتر احادیث دروغین که فضائل صحابه را بازگو میکنند، در ایام بنی امیه ساخته و پرداخته شدهاند، آنهم به خاطر اینکه گوینده و سازنده آن، به دستگاه خلافت تقرب یابد، و مورد توجه و علاقه بنی امیه قرار گیرد. امویان هم میخواستند بدین وسیله دماغ بنی هاشم را به خاک سایند.(108)
آنچه معاویه در این باره انجام داد تا امروز روشن نشده است. یکی از مکرهای معاویه این بود که کسی را به دهات شام فرستاده بود او مردم را جمع میکرد و میگفت:
علی بن ابیطالب یکی از منافقین بود و میخواست شتر پیامبر را در شب عقبه رم دهد او را لعنت کنید.
آنها هم لعنت میکردند.(109) (چون منافقین در بازگشت از یکی از جنگها در گردنه کوهی پنهان شده بودند و میخواستند شتر پیامبر را رم دهند تا پیامبر صلیاللّه علیه و آله بیفتد و شهید شود و این جریان بین مسلمین مشهور بود).(110)
معاویه لعن و سب علی علیه السلام را در شام رواج داده بود و خطبای جمعه را در تمام بلاد اسلامی وادار کرده بود علی علیه السلام را در خطبههای نماز جمعه لعن کنند.(111) مردم نیز چنین تربیت شده و بغض علی علیه السلام را در دل می گرفتند
جنگ صفین به رهبری معاویه
- بازدید: 916