آيه (1)
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الاَْعْلَى
ترجمه :[1]
تفسير :
]دو معناى تسبيح[
از براى تسبيح دو معنى كردهاند: معنى خاص و عام: اما خاص به معنى تنزيه و تقديس حق است از آنچه لا يليق به[2] كه تعبير به صفات سلبيه مىكنيم. خداوند جسم
نيست. نه ماده دارد و نه صورت كه جسم مركّب از ماده و صورت است. مركّب نيست، اجزاء ندارد، نه اجزاى خارجيه مثل اجسام و نه ذهنيه، مثل جنس و فصل، و نه وهميه مثل وجود و ماهيت. بسيط الحقيقه صرف الوجود، غير محدود به حد، ازلاً و ابداً، نه از جواهرات خمسه از مجردات و ماديات و نه از اعراض. ضدّى، ندّى، مثلى، مانندى، شبيهى، عديلى از براى او نيست. كامل است، فوق الكمال. تام است، فوق التمام. نقصى ]و [عيبى، چه در ذات و چه در صفات و چه در افعال ندارد. لا يُدْرَك ولا يُوصَف[3] .
و اما عام شامل تمام اذكار از تهليل و تحميد و تكبير و ساير اذكار مىشود، مثل تسبيحات اربعه و تسبيح فاطمه 3 و غير اينها. (سَبِّحِ اسْمَ) گفتند مراد از اسم مسمّا است كه ذات اقدس ربوبى باشد[4] .
اقول : تسبيح به هر دو معنى از اذكار است و ذكر از الفاظ است و معنى اين است كه خداى متعال را به اسماء مقدسه او بايد ياد كرد، چنانچه مىفرمايد: (وَللهِِ الاَْسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها)[5] و اسماى حسنى[6] بسيار است كه گفتند هزار و يك اسم دارد.
اسماى ذات، مثل الله، حق، هو، اسماى صفات، اسماى افعال تا اسم اعظم الهى، مىفرمايد: خدا را به اين اسماى مقدسه بخوانيد. چون نمىشود به غير اين طريق نه به اشاره نه به تصور و تخيّل.
]فقر مطلق انسان در برابر خداوند[
(رَبِّکَ) خداوند رب العالمين است. چه خصوصيت دارد كه مىفرمايد: «ربك» چنانچه در ذكر ركوع و سجود مىگويى، ربى. نكته آن اين است كه اين تعبير دلالت دارد بر تواضع و شدت احتياج كه من هيچ ندارم، فقر صرف. هر چه دارم از تو دارم. تو مربى من هستى، لذا نفس ركوع و سجود خود اظهار تعظيم و افتادگى در پيشگاه احديت است. (الاْعْلَى) علو و كبريايى و عظمت خاص ذات اقدس اوست، تمام ممكنات از خود هيچ ندارند.
سيهرويى ز ممكن در دو عالم نشد هرگز جدا و الله اعلم
(يا أَيُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللهِ وَ اللهُ هُوَ الْغَنِىُّ الْحَمِيدُ)[7] ، (اللهُ الْغَنِىُّ وَ أَنْتُمُ
الْفُقَراءُ)[8] ، و تعبير به اعلى دلالت ندارد كه غير از او هم علوى دارد و او اعلى است،
بلكه براى رفع توهّم و تخيّل بعض نفوس كه خود را عالى مىدانند، مثل فرعون كه گفت: (أنا رَبُّكُمْ الاْعْلَى)[9] و گفت: (ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إلهٍ غَيْرِى)[10] و گفت: (لَئِنْ
اْتَّخَذْتَ إلهاً غَيْرِى لاَجْعَلَنَّک مِنَ الْمَسْجُونِينِ)[11] و امثال فرعون در هر عصر و زمانى بسيار
بودند و بلندپروازى مىكردند و عاقبت چه شدند.
* * *
[1] . به تعبير ديگر: از آنچه شايسته او نيست.
[2] . نه قابل درك است و نه وصف مىشود.
[3] .ر.ك :مجمع البيان:ج10،ص719؛تفسيرالعزبن عبدالسلام:ج3،ص442وتفسيرقرطبى:ج1،ص98.
[4] . و نامهاى نيكو به خدا اختصاصى دارد، پس او را با آنها بخوانيد. سوره اعراف: آيه 180.
[5] . براى آگاهى بيشتر در اين باره ، به همين تفسير: ج 8، ص 359 ـ 363، ذيل تفسير آيه 80 سورهاعراف مراجعه فرماييد.
[6] . اى مردم، شما به خدا نيازمنديد، و خداست كه بىنياز ستوده است. سوره فاطر: آيه 15.
[7] . خدا بىنياز است و شما نيازمنديد. سوره محمد 9: آيه 38.
[8] . پروردگار بزرگتر شما مَنَم! سوره نازعات: آيه 24.
[9] . من جز خويشتن براى شما خدايى نمىشناسم. سوره قصص: آيه 38.
[10] . ]فرعون[ گفت: اگر خدايى غير از من اختيار كنى قطعاً تو را از جمله زندانيان خواهم ساخت.سوره شعراء: آيه 29.
[11] . ترجمه ديگر: همان كه آفريد و هماهنگى بخشيد.
آیه 1 «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الاْعْلَى»
- بازدید: 578