آیه 1 «سَأَلَ سائِلٌ..»

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

 1     «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ»

ترجمه:
1. سؤال كرد سؤال كننده‏اى به عذابى كه واقع مى‏شود[1].
 
تفسير:
[اختلاف مفسران در اين آيه و نظر اهل بيت  عليهم‏السلام درباره آن]
«سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» مفسرين در تفسير اين جمله اقوال زيادى دارند در
تعيين «سائل» كه بود و عذاب واقع چه عذابى بوده و باء «بعذاب» چه بايى بوده. تمام

بدون مدرك است و آنچه از اخبار اهل بيت به دست ما رسيده، يكى حديثى است كه
از سيد ابو الحمد[2] از ابو القاسم حسكانى[3][4] از ابو عبداللّه‏ شيرازى[5] از ابوبكر
جرجانى[6] از ابى احمد بصرى[7] از محمد بن سهل[8] از زيد بن اسماعيل[9] از محمد

ابن ايوب واسطى[10] از سفيان بن عيينة[11] از حضرت صادق از آباء طيبينِ عليهم‏السلامخود
روايت شده:
«قالَ: لَمّا نَصَبَ رَسولُ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله عليّاً يَومَ غَدِيرِ خُمّ وَ قالَ: مَنْ كُنتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ، طارَ
ذلِكَ في الْبلادِ فَقَدِمَ عَلَى النبيّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهالنُّعمانُ بِنِ الْحارِثُ الْفَهرِيّ، فَقالَ: أمَرتَنا عَنِ اللّه‏ِ أن
نَشهَدُ أن لا إلهَ إلاّ اللّه‏ وَ أنَّكَ رَسُول اللّه‏ِ، وَ أمَرتَنا بِالْجِهادِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّومِ وَ الصَّلاةِ وَ الزّكاةِ
فَقَبلناهُم، ثُمّ لَم تَرضَ حتّى نَصَبتَ هذا الغلامَ فَقُلتَ: مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَولاهُ فَهذا شَيءٌ
مِنكَ أو أمرٌ مِن عِندِ اللّه‏ِ؟ فَقالَ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: وَ اللّه‏ُ الّذي لا إلهَ إلاّ هُو، أنَّ هذا مِنَ اللّه‏ِ، فَوَلّى النُّعمانُ بِنِ
الْحارِثُ وَ هوَ يقولُ: اللهُمّ إن كانَ هذا هُوَ الْحَقّ مِن عِندِكَ فامطِر عَلَينا حِجارَةً مِنَ السماءِ،
فَرَماهُ اللّه‏ُ بِحَجَرٍ عَلَى رأسِهِ فَقَتَلَهُ وَ أنزَلَ اللّه‏ُ تعالى: سَألَ سائلٌ بِعذابٍ واقِعٍ»[12].

و [حديث ديگر] از على بن ابراهيم از حضرت باقر عليه‏السلام [كه] تفسير فرموده به
خروج سفيانى و ظهور حضرت بقية اللّه‏ (عجّل اللّه‏ فرجه) كه سفيانى و لشكرش و بنى اُميه
و مخالفين را هلاك مى‏كند و از بين مى‏برد، وَلَو حديث سر بسته است ولى مفادش
معلوم است، زيرا مى‏فرمايد : «نارٌ تَخرِجُ مِنَ الْمَغرِبِ وَ مَلِكٌ يَسُوقَها مِن خَلفِها حتّى تأتي
دارَ سَعدُ بنِ همام عِندَ مَسجِدَهم، فلا تَدَع داراً لِبَني اُمَيّةِ إلاّ أحرَقَتهَا و لا تَدَع داراً فيها وِترٌ
لآلِ محمّدٍ إلاّ أحرَقَتها وَ ذَلِكَ الْمَهدِيُّ عليه‏السلام»[13].
اقول: از آيات شريفه بعد استفاده مى‏شود كه مراد عذاب يوم القيامة بر كفار و اهل
ضلال است و در اين اخبار بيان بطون اين آيه است و ممكن الجمع است به اين بيان كه
در نصب خلافت كه مخالفين انكار كردند كه از جانب خدا باشد و گفتند: پيغمبر از
پيش خود نصب كرده و در اثر اين مخالفت دستگاه بنى اميه و بنى عباس و سنى‏گرى تا
زمان ظهور مهدى (عجّل اللّه‏ فرجه) و در دورؤ رجعت كه از آن‏ها انتقام كشيده مى‏شود
و تا قيامت كه خداوند آن‏ها را عذاب مى‏فرمايد و اين‏ها تمام اين‏ها را انكار مى‏كنند
و اين سؤل از راه استعلام نيست بلكه از راه انكار است. خدا مى‏فرمايد: اين وقوع پيدا
مى‏كند و البته تحقق مى‏يابد.
*    *    *


[1].  ترجمه ديگر: پرسنده‏اى از عذاب واقع شونده‏اى پرسيد.
 
[2].  ابوالحمد مهدى بن نزار مرعشى حسينى، سيد ابو جعفر قاينى عبداللّه‏ افندى تبريزى مى‏گويد وى از عالمان؛ فقها و پرهيزگاران بود. ايشان از ابوعلى بن شيخ طوسى، ابوعبداللّه‏ جعفر بن محمد الدُّوريَستىمتوفى بعد 474 قمرى، عبيداللّه‏ بن عبداللّه‏ بن احمد عامرى مشهور به حاكم حسكانى روايت مى‏نمود. از جمله بزرگانى كه از وى روايت نموده‏اند مى‏توان شيخ طبرسى، ابو منصور احمد ابن على طبرسى صاحب الاحتجاج و ابن شهر آشوب را نام برد. ر.ك: موسوعة طبقات الفقهاء: ج6، ص336.
 
[3].  در نسخه چاپ تهران «سجستانى» آمده بود كه تصحيح شد.
 
[4].  عبيداللّه‏ بن عبداللّه‏ بن احمد بن محمد قرشى عامرى قاضى ابوالقاسم نيشابورى معروف به ابن حذّاء و حاكم نيشابورى از بزرگان و محدثين حنفى مذهب، علم نحو را نزد ابوبكر بن حارث اصفهانى نحوى آموخت و فقه را نزد قاضى حنفى ابوالعلاء صاعد بن محمد متوفى سال 432 قمرى آموخت. او از جدش احمد، ابوالحسن علوى، ابوعبداللّه‏ حاكم، عبداللّه‏ بن يوسف اصفهانى، ابوطاهر ابن محمش، ابن باكُويه و طائفه‏اى ديگر روايت مى‏نمود. فرزندانش محمد، صاعد و وهب اللّه‏ از وى روايت مى‏نمودند. وى كتاب‏هاى زيادى نوشته است كه شامل صد كتاب مى‏شود. كه از جمله آن شواهد التنزيل، دعاء الهداة إلى اداء حق الموالاة و خصائص على بن ابى طالب  عليه‏السلام در قرآن مى‏باشد. وى قريب به 100 سال عمر كرد و در سال 470 قمرى درگذشت. ر.ك: موسوعة طبقات الفقهاء: ج5، ص220.
 
[5].  ابوعبداللّه‏ محمد بن عبداللّه‏ بن احمد صوفى فارسى شيرازى. وى از مشايخ حاكم حسكانى است و حاكم از ايشان بسيار روايت نموده است.
 
[6].  محمد بن احمد بن محمد بن يعقوب المفيد ابوبكر الجرجرائى، ايشان قبل از سال 400 از دنيا رفته است. شايان ذكر است كه در بعضى نسخ جرجانى و در بعضى ديگر جرجرائى آمده است. ر.ك: الأنساب«سمعانى»: ج2، ص42.
 
[7].  عبدالعزيز بن يحيى بن احمد بن عيسى جلودى ازدى، علامه ابو احمد بصرى، وى بزرگ بصره در عصر خود و از بزرگان علما، فقها، مورخان، اديبان اماميه بود. وى 85 كتاب در علوم مختلف تأليف كرده بود كه از جمله اين آثار: نسب النبى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله؛ مسند اميرالمؤمنين عليه‏السلام؛ الجمل؛ صفين؛ الخوارج؛ ما نزل فيه من القرآن؛ مقتل الحسين عليه‏السلام؛ مناظرات على بن موسى الرضا  عليهماالسلام؛ اخبارالمهدى عليه‏السلام، اخبار جعفر بن ابى طالب؛ اخبار ابى بكر و عمر و غيره مى‏باشد كه ابوالحسن على بن حماد بن عبيداللّه‏ بن حماد العدوى اين كتاب‏ها را از وى نقل كرده است. وى در سال 332 قمرى از دنيا رفت. ر.ك: موسوعة طبقات الفقهاء: ج4، ص227.
 
[8].  محمد بن سهل بن اليسع بن عبداللّه‏ اشعرى قمى از علما و محدثين بزرگ اماميه كه از امامين همامين امام رضا و امام جواد عليهماالسلام و همچنين از پدرش و ابراهيم بن ابى البلاد سلمى، زكريا بن آدم قمى، محمدبن منصور كوفى، ادريس بن زيد و على بن ادريس و عدّه ديگر روايت نقل مى‏نمود. از جمله كسانى كه از وى روايت نقل كرده‏اند احمد بن محمد بن عيسى، محمد بن على بن محبوب، موسى بن قاسم بن معاويه بجلى و بزرگان ديگر مى‏باشند. نام وى در بيش از 83 مورد از روايات اهل بيت عليهم‏السلام به چشم مى‏خورد. از آثار وى كتاب مسائل عن الرضا  عليه‏السلاممى‏باشد كه احمد بن محمد بن عيسى از محمد بن سهل اشعرى از پدرش از امام رضا عليه‏السلامنقل كرده است.
          وى تا سال 220 قمرى در قيد حيات بوده، لكن سال وفات وى معلوم نيست. همان: ج3، ص511.
 
[9].  زيد بن اسماعيل الصائغ، ابوالحسن بغدادى، وى از معاوية بن هشام، زيد بن حباب، محمد بن عبيد، جعفر بن عون وغيره روايت مى‏نمود. ابن ابى حاتم صاحب الجرح والتعديل مى‏گويد من و پدرم از وى در بغداد روايت مى‏شنيديم. ابن حبّان وى را از ثقات معرفى كرده است. سال وفات وى معلوم نيست. ر. ك: الجرح والتعديل: ج8، ص252 وتاريخ بغداد: ج8، ص448.
 
[10].  محمد بن ايوب واسطى مكنّا به ابوهريره. ابن ابى حاتم گفته كه صالح است، ابن حبّان وى را ثقه مى‏داند و روايت حاكم را صحيح مى‏داند. ابن حجر وى را صدوق مى‏داند و او را از تابعين مى‏شمارد. ر.ك: الغدير: ج1، ص220، شماره 148.
 
[11].  سفيان بن عيينة بن ابى عمران، ابو محمد كوفى، در سال 107 قمرى در كوفه به دنيا آمد سپس ساكن مكه شد و در آنجا نيز درگذشت. ايشان از ابان بن تغلب، اسماعيل بن ابى خالد، جابر بن يزيد جعفى، زيد بن اسلم، سفيان ثورى، و بزرگان ديگر روايت مى‏نمود. از جمله كسانى كه از وى روايت مى‏نمودند مى‏توان احمد بن حنبل، اسحاق بن راهوية، عبداللّه‏ بن مبارك، عبدالرزاق صنعانى، هشام بن عمار دمشقى و ديگران را نام برد. ايشان از فقيهان و مفسران بزرگ بودند. از آثار وى مى‏توان «الجامع» در حديث و «التفسير» را نام برد. نام سفيان در كتب اربعه در 22 روايت به چشم مى‏خورد كه آن‏ها را از امام صادق عليه‏السلام، عمار الدهنى، زهرى، سندى و مسعر بن كدام و غيره‏روايت نموده است. ابن حجر وى را در زمره شيعيان شمرده است لكن علامه حلّى فرموده كه وى از اصحاب ما نيست. وى در سال 198 هجرى در مكه درگذشت. ر.ك: موسوعة طبقات الفقها: ج2، ص244.
 
[12].  فرمود: هنگامى كه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله على را در روز غدير خم به امامت برگزيد و فرمود: هر كس كه
من مولاى اويم، على هم مولاى اوست، خبرش در شهرها پيچيد. نعمان بن حارث فهرى نزد رسول خدا آمد و گفت: به ما گفتى كه به خداى يگانه ايمان بياوريم و تو را رسول او بدانيم و جهاد كنيم و به حج برويم و نماز بخوانيم و روزه بگيريم و زكات بدهيم. ما همه اين‏ها را از تو پذيرفتيم. اما تو به اين‏ها راضى نشدى و اين جوان [= على] را جانشين خود كردى و گفتى كه هر كس من مولاى او هستم، على مولاى اوست! اينكه گفتى، آيا از خودت گفتى يا دستور خداست؟ پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: قسم به خدايى كه جز او پروردگارى نيست، اين گفته من فقط از جانب خداست. نعمان بن حارث نپذيرفت و گفت: خدايا، اگر اين گفته حق است و از سوى توست، سنگى از آسمان بر سر ما بينداز! خداوند نيز سنگى از آسمان بر روى سرش انداخت و او را كشت. پس خداوند اين آيه را نازل كرد: پرسنده‏اى از عذاب قطعى پرسيد. ر.ك: شواهد التنزيل: ج2، ص443؛ مناقب«ابن مردويه»: ص248؛ تفسير ثعلبى: ج10، ص35؛ تنبيه الغافلين: ص176؛ مجمع البيان: ج10، ص530 و تفسير قرطبى: ج18، ص278.
 
[13].  مراد از آن، آتشى است كه از جانب مغرب طلوع مى‏كند و همواره ملكى از پشت سرش به همراه
اوست تا آنكه به خانه سعد بن همام و سجده‏گاه ايشان مى‏رسد. پس هيچ خانه‏اى از بنى اميه را رها نمى‏كند، مگر آن‏ها را مى‏سوزاند و نيز خانه كسانى را كه خون آل محمد بر گردنشان است و ايشان را اذيت كرده بودند و او همان مهدى عليه‏السلام است. ر.ك: تفسير قمى: ج2، ص374.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنیدsibtayn@sibtayn.com

تماس با ما
Close and go back to page