حضرت اميرالمؤ منين و تعريف امام عليه السّلام

(زمان خواندن: 17 - 34 دقیقه)

 و انما الائمة قوام الله على خلقه و عرفاؤ ه على عباده لايدخل الجنة الا من عرفهم و عرفوه و لايدخل النار الا من انكرهم و انكره(7).
و پيشوايان براى خلق پيرو (امر و نهى) خداوند هستند و او را به بندگانش مى شناسانند. داخل بهشت نمى شود مگر كسى كه آنها را بشناسد و ايشان هم او را بشناسند و داخل آتش ‍ نمى شود مگر كسى كه منكر آنان باشد و ايشان هم او را از آن خويش ندانند.
امام اميرالمؤ منين در اين خطبه كوتاه در اوصاف ائمه معصومين و فرستادگان خداوند با اشاره به سه اصل مسلم فرموده اند:
اول :
اين ذوات مقدسه از طرف خداوند متعال ماءمور قيام براى هدايت و ارشاد مخلوقات الهى هستند. نهايت اينكه براى هر كدام برنامه خاصى از طرف آفريننده جهان تدوين شده است كه ناگزير بايد بر طبق آن عمل كنند (خانه نشينى، دست به شمشير بردن، با دشمن صلح كردن، معارف عاليه اسلام را به زبان دعا به مردم رساندن، باب مكتب علوم اهل بيت را به روى افراد گشودن و تربيت هزاران شاگرد برجسته، در زندانها جان دادن و به وسيله مناجات مردم را متوجه مبداء و معاد كردن) تا وقتى كه ان شاءالله نوبت به حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء برسد و جهان را آباد و معمور فرمايد و ريشه ظلم و بيدادگرى را از بيخ و بن بركند و عدل و داد واقعى را در سرتاسر جهان پياده كند و حكومت جهانى الله را در سرتاسر گيتى فرمانروايى بخشد.
دوم :
ائمه معصومين مركز عرفان و شناسايى ذات حق در ميان مردم هستند و اگر افراد جامعه بخواهند نسبت به عالم غيب عرفانى پيدا كنند و احكام و مقررات الهى را فرا بگيرند، تنها اين ذوات مقدسه هستند كه مى توانند به آنها آگاهى بدهند، همان گونه كه در زيارت مبارك ((جامعه كبيره)) مى خوانيم ((السلام على محال معرفة الله)). (سلام بر جايگاههاى شناخت خدا).
سوم :
بهره بردارى از بهشت و نعمتهاى ابدى آن در گرو عرفان و شناسايى ائمه دوازده گانه سلام الله عليهم اجمعين و دور ماندن از جهنم و عذابهاى دردناكش در سايه ايمان و اعتقاد به اين ذوات مقدسه است .
به هر حال، وصول به سعادت ابدى در سايه پيروى و اطاعت از فرمان اين عزيزان خواهد بود.
در روايت زير به مناسبت آيه شريفه ((واستمع يوم الخ))(8) از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده است كه فرمودند:
قال ينادى المنادى باسم القائم واسم ابيه عليهما السلام و الصيحة فى هذه الاية صيحة من السماء و ذلك يوم خروج القائم عليه السّلام(9).
منادى از آسمان قائم ما را به اسم و نيز اسم پدرش معرفى مى كند و صيحه در اين آيه صيحه از آسمان است و آن روز، روز قيام مهدى ما است .
معاوية بن عمار از حضرت امام صادق عليه السّلام در تفسير آيه 41 سوره رحمان(10) نقل مى كند كه فرمودند:
لو قام قائمنا عليه السّلام يعرف اعداؤ نا بسيماهم فياخذهم بنواصيهم واقدامهم يخبطهم هو و اصحابه بالسيف خبط(11).
در هنگام قيام مهدى قائم ما دشمنان ما به وسيله صورتهايشان شناخته مى شوند. آنگاه آن حضرت و ياران عزيزش آنها را دستگير و منكوب خواهند ساخت .
عمر بن خنظله روايت مى كند كه ضمن خواندن آيه 4 سوره اشعر(12) از امام صادق عليه السّلام پرسيدم : نشانه هاى قيام قائم شما چيست ؟ فرمودند:
خمس علامات لقيام القائم عليه السّلام الصيحة و خروج السفيانى والخسف و قتل النفس الزكية و اليمانى قال فتلوت هذه الاية فقلت له اءهى الصيحة قال نعم(13).
براى قيام قائم ما پنج علامت است :
1. صيحه آسمانى (كه البته تمام مردم كره زمين آن را مى شنوند و به زبانهاى مختلف ترجمه مى شود تا همه مردم بدانند).
2. خروج سفيانى (كه از نوادگان بنى اميه است).
3. خسف و فرورفتن (در زمين بيداء كه ظاهرا فرورفتن لشكر سفيانى باشد). 4. كشتن نفس زكيه (در بين ركن و مقام كه البته از دوستان خوب امام عصر روحى له الفداء است).
5. خروج يمانى .
مى گويد: آيه بالا را خواندم و عرض كردم : اين است صيحه ؟ فرمودند: آرى .
ابى سعيد در حديث زير، از رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه آن حضرت به چند نشانه از مشخصات وجودى حضرت بقية اللّه ارواحنا له الفداء چنين اشاره فرموده اند:
المهدى منى اجلى الجبهة اقنى الانف يملاء يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جور(14)
1. مهدى از من است (بنابراين، حتما بايد از فرزندان آن حضرت باشد، و در نتيجه، مدعيان دروغگو رسوا خواهند بود).
2. پيشانى او (مهدى روحى له الفداء) گشاده است .
3. بينى او قلمى و كشيده است .
4. كره زمين را پر از عدل و داد مى كند و چناچه از ظلم و جور پر شده باشد.
ابو داود، ابن ماجه، طبرانى و حاكم از ام سلمه نقل كرده اند كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
المهدى من عترتى من ولد فاطمة(15).
مهدى از خاندان من است و او از فرزندان دخترم فاطمه عليهاالسلام خواهد بود.
بنابراين حديث، مدعيان مهدويت كه از فرزندان فاطمه عليهما السلام نباشد دروغگو خواهند بود. - لعنة الله عليهم -.
ابى سعيد از رسول اكرم صلى الله عليه و آله حديث مى كند كه آن حضرت فرمودند:
ابشركم بالمهدى رجل من قريش (من عترتى) يبعث فى امتى على اختلاف من الناس و زلازل فيملا الارض قسطا كما ملئت جورا و ظلما و يرضى عنه ساكن السماء و ساكن الارض ‍ و يقسم المال صحاحا فقال له رجل ما صحاحا قال بالسويه بين الناس و يملاء قلوب امة محمد غنى و يسعهم عدله حتى انه ياءمر مناديا فينادى من له حاجة الى فما ياءتيه احد الا رجل واحد ياءتيه فيساءله فيقول ائت السادن حتى يعطيك(1).
بشارت بدهم به شما به مردى از خاندانم كه نام او مهدى است . در ميان امت من برانگيخته مى شود در حالتى كه اختلاف فوق العاده اى در ميان مردم به وجود آمده و اركان اجتماع متزلزل است . او (مهدى من) جهان را پر از عدل و داد مى كند بعد از اينكه پر از ظلم و جور شده باشد. در سايه حكومت عدل پرورش اهل آسمانها و ساكنان زمين راضى و خوشحال هستند، اموال بيت المال را بالسويه تقسيم مى كنند (آرى، در آن دولت تبعيض وجود ندارد)، قلبهاى امت من پر از بى نيازى خواهد بود و عدل حكومتش سرتاسر دنيا را خواهد گرفت و چندان عدالت گسترش مى يابد كه منادى از طرف آن حضرت ندا مى دهد كه هر كس نيازى دارد به سوى ما بيايد تا احتياج او تاءمين شود. فقط يك نفر مراجعه مى كند. پس، از او درخواست مى كند. مى فرمايد: پيش خادم و پرده دار برو تا به تو بدهد.
احمد، نعيم بن حماد، حاكم و ابونعيم از ثوبان نقل مى كنند كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
اذا راءيتم الرايات السود قد اقبلت من خراسان فاءتوها ولو حبوا على الثلج فان فيها خليفة الله المهدى(2).
هنگامى كه پرچمهاى سياه را كه از خراسان مى آيند مشاهده كرديد به آن جمعيت ملحق شويد اگر چه روى برفها (با سينه) حركت كنيد؛ زيرا جانشين خداوند حضرت مهدى (روحى له الفداء) در آن لشكر خواهد بود.
حذيفه نقل مى كند كه پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله فرمودند:
المهدى رجل من ولدى وجهه كالكوكب الدرى(3).
مهدى مردى از فرزندان من است كه صورتش مانند ستاره درخشان است .
حذيفه مى گويد كه رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمودند:
المهدى رجل من ولدى لونه لون عربى و جسمه جسم اسرائيلى على خده الايمن خال كانه كوكب درى يملاء الارض عدلا كما ملئت جورا يرضى فى خلافته اهل الارض و اهل المساء و الطير فى الجور(4).
مهدى مردى از فرزندان من است . اما نشانه هاى وجودى او:
1. از نظر رنگ و قيافه، عربى است .
2. از لحاظ جسم و قواى جسمى اسرائيلى است (اشاره به قدرت جسمى فوق العاده آن سرور است).
3. در سمت راست صورت مباركش خال سياهى است كه مانند ستاره اى پرفروغ بر روى صفحه صورتش مى درخشد.
4. برنامه كار دولتش : جهان را پر از عدالت مى كند چناچه پر از جور شده باشد. به نحوى كه در دوران خلافتش اهل زمين و اهل آسمان و پرندگان در فضا خشنود مى شوند.
طبرانى در كبير و ابونعيم از على بن هلالى نقل مى كند كه پيامبر بزرگوار اسلام صلى الله عليه و آله به حضرت فاطمه سلام الله عليها فرمودند:
والذى بعثنى بالحق ان منهما - يعنى من الحسن و الحسين - مهدى هذه الامة اذا صارت الدنيا هرجا مرجا و تظاهرت الفتن و تقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا كبير يرحم صغيرا ولا صغير يوقر كبيرا بعث الله عند ذلك منهما من يفتح حصون الضلالة و قلوبا علفا يقوم بالدين فى آخر الزمان كما قمت فى اول الزمان و يملاء الارض عدلا كما ملت جور(5).
دخترم ! به آن خدايى كه مرا مبعوث به رسالت فرموده مهدى از امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) است(6). دخترم ! آنگاه كه دنيا از هرج و مرج پر شد و انواع فتنه ها جهان را فرا گرفت و عدم امنيت راه زندگى را بر مردم مسدود نمود، مردم اموال يكديگر را به غارت بردند، بزرگسالان به كوچكتر از خود رحم نكردند و افراد كم سن و سال احترام بزرگان را رعايت ننمودند، در اين موقع، خداوند از فرزندان امام حسن و امام حسين (سلام الله عليهما) مهدى اين امت را ماءمور به قيام مى فرمايد و كاخهاى ضلالت و گمراهى (شرك و كفر و نفاق) را درهم مى كوبند و خلاصه به عمر تمام مكتبهاى ضد خدايى و ضد ولايى خاتمه مى دهد و قلبهاى غافل از حق را مسخر مى كند و دين را در آخرالزمان برپا مى دارد (احكامش را در سرتاسر گيتى اجرا مى كند) - چنانچه من به دوران جاهليت دين مقدس اسلام را در تاريكترين محيطها (شبه جزيرة العرب) برپا داشتم - و جهان را پر از عدل و داد مى كند چنانكه پر از ظلم و جور شده باشد.
طبرانى از عوف بن مالك روايت كرده است كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
تجى فتنة غبراء مظلمة ثم يتبع الفتن بعضها بعضا حتى يخرج رجل من اهل بيتى يقال له المهدى (عليه السّلام) فان ادركته فاتبعه و كن من المهتدين(7).
فتنه اى بس تاريك جهان را دربر مى گيرد، آنگاه فتنه ها يكى پس از ديگرى در دنيا پديد مى آيند و مردم از آنها متابعت مى كنند تا آنكه مردى از فرزندان من كه او را مهدى (عليه السّلام) مى گويند قيام كند. پس، اگر زمان او را درك كردى فرمانش را اطاعت كن تا از هدايت شوندگان حق باشى .
در روايت زير كه از رسول معظم صلى الله عليه و آله نقل شده است، آن حضرت ضمن اشاره به قيام سيد حسنى كه مبداء حركتشان از خراسان است، چنين امر فرموده اند:
فلا يبقى اهل بيته حتى يبعث الله راءية من المشرق سوداء من نصرها نصره الله و من خذلها خذله حتى ياءتوا رجلا اسمه كاسمى فيوليه امرهم فيويده الله و ينصره(8).
پس، باقى نماند اهل بيتش تا اينكه خداوند برانگيزد پرچم سياهى را از مشرق . هر كس او را يارى كند خداوند را نصرت نموده و هركس او را رها سازد (يارى اش ننمايد) خداوند او را خوار مى كند. صاحب پرچم سياه خود را به كسى مى رساند كه همنام من است (حضرت محمد بن الحسن العسكرى روحى له الفداء). آنگاه آن حضرت آنان را زير پرچم ولايتش ‍ جاى مى دهد و خداوند هم او را تاءييد مى فرمايد و نصرت مى دهد.
سعيد بن مسيب از بنيانگذار اسلام صلى الله عليه و آله حديث مى كند كه فرمودند:
تخرج من المشرق رايات سود لبنى العباس ثم يمكثون ماشاء الله ثم تخرج رايات سود صغار تقاتل رجلا من ولد ابى سفيان و اصحابه من قبل المشرق يؤ دون الطاعة للمهدى(9). ع
پرچمهاى سياه از مشرق ظاهر مى شوند كه مربوط به اولاد عباس هستند. آنها حكومت را به دست مى گيرند و مدت زمامدارى آنها آنچه خداوند بخواهد مى شود (اشاره به قيام عليه بنى اميه و به حكومت رسيدن بنى عباس به دست ابومسلم خراسانى و طول دوران زمامدارى آنها و نيز اشاره به قيام جناب سيد حسنى است). سپس پرچمهاى سياه كوچك ديگرى ظاهر مى شوند كه با سفيانى و لشكريانش مبارزه مى كنند و مردم را به فرمانبردارى از حضرت ولى عصر (عليه السّلام) فرا مى خوانند .
(ممكن است اشاره به لشكريان جناب سيد حسنى باشد كه روزهاى اول كم اند) . ابى سعيد خدرى گفته است كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
المهدى منى اجلى الجبهة افنى الانف يملاء الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلم(10).
مهدى از من است . پيشانى اش گشاد و پرفروغ و بينى اش كشيده و قلمى خواهد بود. صفحه گيتى را پس از انباشته شدن از ظلم و جور، از عدل و داد پر مى كند.
صالح فرزند ابى خليل از دوستش نقل مى كند كه ام سلمه همسر رسول گرامى صلى الله عليه و آله فرمودند:
يكون اختلاف عند موت الخليفة فيخرج رجل من اهل المدينة هاربا الى مكة فتاءتيه ناس من اهل مكة فيخر جونه و هو كاره فيبايعونه بين الركن والمقام و يبعث اليه بعث من الشام فيخسف بهم بالبيداء بين مكة والمدينة فاذا راءى الناس ذلك اتاه ابدال الشام و عصائب اهل العراق فيبايعونه ثم ينشاء رجل من قريش اخواله كلب فيبعث اليهم بعثا فيظهرون عليهم و ذلك بعث كلب والخيبة لمن لم يشهد غنيمة كلب فيقسم المال و يعمل فى الناس بسنة نبيهم صلى الله عليه و آله وسلم(11).
هنگام مرگ خليفه اختلافى به وجود مى آيد و مردى از اهل مدينه به سوى مكه مى گريزد و جمعى از مردم مكه بين ركن و مقام با او بيعت مى كنند. آنگاه جمعيتى از شام به خلاف او قيام مى كنند و به طرف مكه به حركت درمى آيند. پس، در زمين بيداء بين مكه و مدينه به زمين فرو مى روند و چون مردم از اين جريان آگاه مى شوند برجستگان شام و نيز جمعى از مردم عراق به سوى او مى آيند و با او بيعت مى كنند و مردى از طايفه كلب به سوى كسانش مى فرستد. پس جمعتى به سوى آنها مى آيند و درگيرى بين آنها پيدا مى شود و آنان شكست مى خورند و در اين پيروزى هركس كه از غنائم طايفه كلب نصيبى نداشته باشد زيان كرده است و اينان به روش رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم در ميان مردم عمل مى كنند و اموال و غنائم را بين مردم تقسيم مى نمايند.
مسلم از ابى نضره نقل مى كند:
كنا جالسا عند جابربن عبدالله فقال يوشك اهل العراق ان لا يجبى اليهم قفيز ولا درهم قلنا من اين ذاك ؟ قال من قبل العجم يمنعون ذلك ثم قال يوشك اهل الشام ان لايجبى اليهم دينار ولا مدى قلنا من اين ذاك قال من قبل الروم ثم سكت هنيئة ثم قال قال رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم يكون فى آخر امتى خليفة يحثى المال حثيا و لايعده عدا قيل لابى نضرة وابى العلاء اتريان انه عمر! بن عبدالعزيز قالا ل(12).
در خدمت جابرن عبدالله انصارى نشسته بودم . فرمود: در آينده به اهالى عراق درهم و دينارى نخواهد رسيد . عرض شد: چرا؟ فرمود: عجم ممانعت خواهد كرد . سپس فرمود: از طرف روميها . آنگاه مكثى فرمود و گفت : رسول اكرم صلى الله عليه و سلم فرموند: در آخر الزمان خليفه اى بر جهان حكم مى راند كه اموال را بدون حساب و شمارش مى دهند . شنوندگان به ابى نضره و ابى علاء گفتند: آيا احتمال مى دهيد كه اين خليفه با اين اوصاف عمر بن عبدالعزيز باشد؟ هر دو گفتند: نه، چنين نيست . ثوبان درباره آينده دنيا از زبان بنيانگذار اسلام صلى الله عليه و آله چنين مى گويد:
يقتتل عند كنزكم ثلاثة كلهم ابن خليفة ثم لايصير الى واحد منهم ثم تطلع الرايات السود من قبل المشرق فيقتلونكم قتلا لم يقتله قوم ثم ذكر شيئا لا احفظه فقال فاذا راءيتموه فبايعوه ولو حبوا على الثلج فانه خليفة الله المهدى(13).
سه نفر در كنار كعبه مى جنگند كه تمامشان فرزند يك خليفه هستند (كنز راكنايه از كعبه گرفته اند). آنگاه حكومت به هيچ كدام از آنها نمى رسد؛ سپس پرچمهاى سياه از جانب شرق به اهتزاز درمى آيد و نبرد سختى درمى گيرد (كه مانند آن ديده نشده است). چون اين پرچمها را مشاهده كرديد با صاحب آن (فرمانده) بيعت كنيد حتى اگر روى برفها راه برويد ولو با سرزانو يا سينه . زيرا آن فرمانده نماينده و جانشين خدا مهدى منتظر است .
عبدالله مى گويد:
بينا نحن عند رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم اذا اقبل فتية من بنى هاشم فلما رآهم رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم اغرورقت عيناه و تغير لونه فقلت ما نزال فى وجهك شيئا نكرهه فقال انا اهل بيت اختار الله لنا الاخرة على الدنيا و ان اهل بيتى سيلقون بعدى بلاء و تشديدا و تطريدا حتى ياءتى قوم من قبل المشرق معهم رايات سود فيسئلون الخير فلا يعطونه فيقاتلون فينصرون فيعطون ما ساءلوا فلا يقبلونه حتى يدفعوها الى رجل من اهل بيتى فيملؤ ها قسطا كما ملؤ وها جورا فمن ادرك ذلك منكم فلياءتهم ولو حبوا على الثلج(14).
همينطورى كه در خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم بوديم ناگهان عده اى از بنى هاشم (البته از جوانان) بر آن حضرت وارد شدند. پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم نگاهى به آنها فرمودند و چشمان مباركشان
پر از اشك شد و رنگ صورت شريفشان تغيير كرد. عرض كردم : يا رسول الله ! هميشه در رخسار شما حالتى را مى بينم كه ما ناراحت مى كند (در حقيقت، سؤ ال از علت تغيير قيافه و ناراحتى بوده است). در جواب فرمودند: ما اهل بيتى هستيم كه خداوند عالم آخرت را بر دنيا براى ما اختيار فرموده است . بعد از من خاندانم گرفتار مصائب و بلايا و سختيها خواهند شد (قتل، اسارت، زندان، تبعيد و خانه نشينى) تا اينكه مردمى از جانب مشرق بيايند در حالى كه پرچمهاى سياه به دست دارند و از مردم مى خواهند كه از كارها و مردم بد دورى گزينند و به سوى خوبيها روى آورند. آنها را اجابت نمى كنند. سرانجام مى جنگند تا پيروز مى شوند. آنگاه مردم اعلام آمادگى براى قبول خيرات و خوبيها مى كنند، اما آنها نمى پذيرند تا اينكه مى آيند و پرچم پيروزى را به يكى از مردان خاندان من مى دهند و او جهان را پر از عدل و داد مى كند پس اينكه از ظلم و جور انباشته شده باشد. پس، هر كس از شما آن زمان را درك كرد به سراغ آنها برود ولو به نحو سينه خيز روى برف باشد.
خواننده عزيز!
ممكن است فرمايش رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله اشاره به قيام جناب سيد حسنى باشد كه از خراسان با يارانش حركت مى كند و جمع كثيرى از دشمنان اهل بيت را به هلاكت مى رساند و خدمت امام عصر روحى له الفداء مى رسد و با يارانش تسليم آن حضرت مى شوند و اسلام واقعى پياده مى شود و جهان از عدالت لبريز مى گردد- اللهم عجل فرجه -.
عبدالله بن عباس روايت كرده است از رسول اكرم صلى الله عليه و آله كه فرمودند:
ان خلفائى و اوصيائى و حجج الله على الخلق بعدى لاءثناعشر اولهم اخى و آخرهم ولدى قيل يا رسول الله و من اخوك قال على بن ابى طالب قيل فمن ولدك قال المهدى الذى يملؤ ها قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما والذى بعثنى بالحق بشيرا (و نذيرا) لولم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلك اليوم حتى يخرج فيه ولدى المهدى فينزل الله عيسى بن مريم فيصلى خلفه و تشرق الارض بنور ربها و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب(15).
جانشينان من و اوصياى من و حجتهاى خداوند بر مردم بعد از من دوازده نفرند كه اول آنها برادرم آدم است و آخرين آنان فرزندم خواهد بود. عرض شد: يا رسول الله ! برادر شما كيست ؟ فرمودند: على بن ابى طالب . عرض شد: فرزندتان كيست ؟ فرمودند: مهدى كه جهان را پر از عدل و داد مى كند بعد از اينكه از ظلم و جور پر شده باشد. آنگاه اضافه مى فرمايند: به حق آن خداوندى كه مرا به راستى و حق مبعوث فرموده است براى راهنمايى بشر و بشارت دادن آنها به نعمتهاى ابدى خداوند و ترساندنشان از عذابهاى او،
كه اگر از عمر دنيا جز يك روز نماند پروردگارم آن روز را آنقدر طولانى مى كند تا اينكه فرزندم مهدى در آن روز قيام كند و عيسى بن مريم روح الله از آسمان به زير آيد و پشت سر او نماز بخواند و جهان به نور پروردگارش روشن گردد و حكومت فرزندم شرق و غرب عالم را فراگيرد.
ابو نعميم به سند خودش از ثوبان نقل مى كند كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
((اذا راءيتم الرايات السود من خراسان فاتوها و لو حبوا على الثلج فان فيها خليفه الله المهدى))(16).
هرگاه ديديد كه از جانب خراسان پرچمهايى به رنگ سياه به اهتزاز در آمد، از آنها استقبال كنيد و لو اينكه پاى پياده بلكه با سر زانو روى برفها راه برويد؛ زيرا حجت و جانشين خداوند در اين جمعيت است و آن حضرت مهدى (عليه السلام) است .
حضرت جواد الائمة عليه السلام درباره نشانه هاى ظهور و روز اول آن چنين فرموده است :
((قال ينادى مناد من السماء باسم المهدى فيسمع من بالمشرق و المغرب حتى لا يبقى راقد الا استيقظ))(17).
منادى از آسمان به نام حضرت مهدى فرياد مى زند و اهل مشرق و مغرب همه آن صدا را مى شنوند. حتى افرادى كه در خواب هستند از شنيدن آن بيدار مى شوند.
خواننده عزيز!
با قدرت بى نهايت خداوند صدا به زبانهاى مختلف ترجمه مى شود و اهل هر زبانى آن را مى شنود.
امّ سلمه بانوى حرم رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل كرده است كه آن حضرت فرمودند:
((يبايع لرجل من امتى بين الركن و المقام كعدة اهل بدر فتاتيه عصب العراق و ابدال الشام فياتيهم جيش من الشام حتى اذا كانوا بالبيداء خسف بهم ثم يسير اليه رجل من قريش ‍ اخوا له كلب فيهزمهم الله تعالى قال و كان يقال ان الخائب يومئذ من خاب من غنيمة كلب))(18).
در بين ركن و مقام (كنار كعبه معظمه) با مردى از امت من بيعت مى شود.
بيعت كنندگان به تعداد اهل بدر هستند (يعنى سيصد و سيزده نفرند). پس، جمعيتى نيرومند از عراق و برجستگانى از شام خواهند آمد و در اين موقع لشكرى از شام مى آيد كه چون به سرزمين بيداء مى رسد (نزديك مكه مكرمه) در اين سرزمين همه جمعيت فرو مى روند. آنگاه مردى از قريش با اقوامش از قبيله كلب مى آيد. خداوند آنها را از بين مى برد و در آن روز مغبون كسى است كه از غنائم بنى كلب محروم بماند.
ابى سعيد خدرى در ارتباط با سالهاى قبل از ظهور حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء از آورنده اسلام صلى الله عليه و آله حديثى نقل نموده است كه آن حضرت مى فرمايد:
((ستكون بعدى فتن منها فتن الاطلاس يكون فيها هرب و حرب ثم من بعدها فتن اشد منها كلما قيل انقطعت تمادت حتى لايبقى بيت من العرب الا دخلته و لا مسلم الا وصلته حتى يخرج رجل من عترتى .))(1)
زود است كه بعد از من فتنه هايى بر پا مى شود (اطلاس). در اين فتنه هرج و مرج و نبرد به چشم مى خورد. بعد از اين، فتنه هايى سنگين تر و شديدتر به وجود خواهد آمد كه مردم پيوسته انتظار تمام شدن آن را مى كشند، اما متاءسفانه ادامه خواهد داشت تا اينكه خانه اى در دنياى عرب نماند مگر اينكه اين فتنه داخل آن خانه شود. بعلاوه، شعاع اين فتنه چندان وسيع است كه هر مسلمانى در هر كجا كه باشد دچار آن فتنه خواهد شد تا اينكه مردى از دودمان من قيام كند.
ابى هريره از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه آن حضرت فرمودند:
((يخرج رجل يقال له السفيانى فى عمق دمشق و عامة من تبعه من كلب فيقتل حتى يبقر بطون النساء و يقتل الصبيان فتجمع لهم قيس فيقتلها حتى لايمنع ذنب تعلة و يخرج رجل من اهل بيتى فى الحرم فيبلغ السفيانى فيبعث اليه جندا من جنده (او من اجناده) فيهزمهم فيسير اليه السفيانى بمن معه حتى اذا جاز ببيداء من الارض خسف بهم فلاينجو الا المخبر عنهم(2).
مردى از شام به نام سفيانى خروج مى كند و تمام افرادى كه از او متابعت مى كنند از طايفه كلب هستند. پس، كشتار مى كنند؛ حتى شكم زنها را مى درند و بچه ها را مى كشند. آنگاه طايفه قيس با او جنگ مى كنند و همگى كشته مى شوند و كسى كه بتواند مقاومت كند نمى ماند. در اين هنگام مردى از خاندان من در مكه مكرمه قيام مى كند و خبر قيامش به سفيانى مى رسد.
پس، از لشكريان خود جمعيتى را به جنگ او مى فرستد و خود با لشكريانش به طرف مكه معظمه حركت مى كند. وقتى كه به سرزمين بيداء (در نزديكى مكه مكرمه) مى رسند به امر خداوند، زمين آنها را فرو مى برد و نمى ماند از آن لشكر مگر خبردهنده اى (كه خبر نابودى لشكر را به مكه معظمه يا شام مى رساند).
يكى از مهاجران قبطيه از امّ سلمه همسر گرامى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه ايشان فرمودند:
((ليخسفن بقوم يغزون هذا البيت ببيداء من الارض فقالت امّ سلمة يا رسول الله ارايت ان كان فيهم الكاره فقال  صلى الله عليه وآله وسلم يبعث كل رجل على نيته .))(3)
همانا گروهى كه عازم نبرد با خانه كعبه هستند در سرزمين بيداء فرو مى روند. امّ سلمه عرض مى كند: يا رسول الله ! آيا امكان دارد كه يك نفر در ميان اين مردم مجبور باشد؟ فرمودند: هر كسى بر اساس نيتى كه دارد (در پيشگاه خداوند) محشور مى شود.
خواننده محترم !
البته منظور از نبرد با خانه كعبه يعنى جنگ با حضرت بقية الله روحى له الفداء و مراد از اين لشكر، لشكر سفيانى است .
از حذيفه روايت شده است كه حضرت خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله فرمودند:
((تكون وقعه بالزوراء قالوا يا رسول الله و ما الزوراء قال مدينه بالمشرق بين انهار سكنها شرار خلق الله و جبابرة من امتى تقذف باربعة اصناف من العذاب بالسيف و الخسف و القذف و المسخ .))(4)
فاجعه اى بس بزرگ در زوراء پياده مى شود. عرض كردند: زوراء كجاست ؟ فرمودند: شهرى است در مشرق و در اطرافش نهرهايى قرار گرفته است . ساكنان آن از ستمگران امت من و بدترين مخلوقات روى زمين هستند كه به وسيله چهار نوع از بلا عذاب مى شوند:
1. كشتار به وسيله شمشير
2. فرو رفتن در زمين
3.پرتاب كردن و درهم كوبيدن
4.مسخ شدن .
پيامبر بزرگ اسلام فرمودند:
((اذا خرجت السودان طلبت العرب ينكشفون حتى يلحقوا ببطن الارض او قال ببطن الاردن فبينماهم كذلك اذا خرج السفيانى فى ستين و ثلاثمائة راكب حتى ياتى دمشق فلا ياتى عليهم شهر حتى يبايعه من كلب ثلثون الفا فيبعث جيشا الى العراق فيقتل بالزوراء مائة الف و يخرجون الى الكوفه فينهبونها صالح فيستنفذ ما فى ايديهم من سبى اهل الكوفة و يقتلهم و يخرج جيش آخر من جيوش السفيانى الى المدينة فينهبونها ثلاثة ايام ثم يسيرون الى مكة حتى اذا كانوا بالبيداء بعث الله تعالى جبرئيل عليه السلام فيقول يا جبرئيل عذبهم فيضربهم برجله ضربة يخسف الله عزوجل بهم فلا يبقى منهم الا رجلان فيقدمان على السفيانى فيخبرانه بخسف الجيش فلا يهوله ثم ان رجالا من قريش يهربون الى قسطنطنية فيبعث السفيانى الى عظيم الروم ان ابعث بهم فى المجامع فيبعث بهم اليه فيضرب اعناقهم على باب المدينه بدمشق .))
((قال حذيفة حتى انه يطاف بالمراءة فى مسجد دمشق بالثوب على مجلس مجلس حتى تاءتى فخذ السفيانى فتجلس عليه و هو فى المحراب قاعدا فيقوم رجل من المسلمين فيقول و يحكم اكفرتم بعد ايمانكم ان هذا لا يحل فيقوم فيضرب عنقه فى مسجد دمشق و يقتل كل من شايعه على ذلك فعند ذلك ينادى مناد من السماء يا ايها الناس ان الله عزوجل قد قطع عنكم مدة الجبارين و المنافقين و اشياءهم و ولاكم خير امة محمد صلى الله عليه فالحقوا به بمكة فانه المهدى .))
((قال حذيفة فقام عمر بن الحصين فقال يا رسول الله كيف لنا حتى نعرفه قال هو رجل من ولدى كانه من رجال بنى اسرائيل عليه عباءتان قطوانيتان كان وجهه الكوكب الدرى فى اللون فى خده الايمن خال اسود بن اربعين سنة فيخرج الابدال من الشام و اشباههم و تخرج اليه النجباء من مصر و عصائب اهل الشرق و اشباههم حتى ياتوا مكة فيبايع له بين الركن و المقام ثم يخرج متوجها الى الشام و جبرئيل على مقدمته و ميكائيل على ساقته فيفرح به اهل السماء و اهل الارض و الطير و الوحوش و الحيتان فى البحر و تزيد المياه فى دولته و تمد الانهار و تضعف الارض اكلها و تستخرج الكنوز كلها فيقدم الشام فيذبح السفيانى تحت الشجرة التى اغصانها الى بحيرة طبرية و يقتل كلبا.))
((قال حذيفة قال رسول الله صلى الله عليه و سلم فالخائب من خاب يوم كلب و لو بعقال قال حذيفة يا رسول الله يحل قتالهم و هم موحدون فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم يا حذيفة هم يومئذ على ردة يزعمون ان الخمر حلال و لا يصلون .))(5)
هرگاه سودان براى دست يافتن به عرب حركت كرد و در زمين اردن، در اين موقع، سفيانى قيام مى كند و در حالى كه سيصد و شصت هزار سوار در اختيار او هست، مى آيد تا به شهر شام مى رسد و در بين راه تمام شهرها با او بيعت مى كنند، از جمله سى هزار تن از طايفه كلب با او بيعت مى نمايند. پس، سفيانى لشكرى به عراق مى فرستد و در زوراء (ظاهرا بغداد باشد) صد هزار تن از جمعيت آن شهر را مى كشد. آنگاه از آنجا به سمت كوفه مى رود و كوفه را خراب مى كند. در اين موقع، پرچمهايى از مشرق حركت مى كنند و رهبرى آنها را مردى به نام شعيب بن صالح به عهده دارد كه با سفيانى درگيرى پيدا مى كند و اسراى كوفه را نجات مى دهد. بعد از اين جريان، لشكر ديگرى از جانب سفيانى به سمت مدينه حركت مى كند و سه روز آنجا را مورد تعدى و تجاوز قرار مى دهد . آنگاه به سمت مكه حركت مى كنند تا اينكه به سرزمين بيداء مى رسند. جبرئيل عليه السّلام از طرف خداوند ماءموريت پيدا مى كند و با اشاره به زمين، تمام اين جمعيت را فرو مى برد مگر دو نفر كه خودشان را به سفيانى مى رسانند و او را از هلاكت لشكريانش آگاه مى سازند. مقارن اين وضع، عده اى از قريش به قسطنطنيه مى گريزند و سفيانى از پادشاه روم مى خواهد كه آنها را تسليم وى كند. او هم اين كار را مى كند و پناهندگان را تسليم سفيانى مى نمايد و او همه آنها را در ابتداى شهر در دمشق گردن مى زند.
حذيفه گفت : سرانجام كار به جايى مى رسد كه زنها در مسجد جامع دمشق حركت مى كنند و محافلى تشكيل مى دهند و در حالى كه سفيانى در محراب نشسته است بعضى از زنان در دامن او مى نشينند. در اين موقع، يك نفر بلند مى شود و فرياد مى زند:اى مردم ! اين عمل حرام است، مگر كافر شده ايد؟ به امر سفيانى گردنش را مى زنند و هر كسى كه متابعت از اين شخص بكند او را مى كشند. پس، در اين موقع منادى از آسمان فرياد مى زند:اى مردم روى زمين ! خداوند به زندگى ستمكاران خاتمه داد و منافقان و پيروان آنها از بين رفتند (حكومت باطل و اهل آن واژگون شد). خداوند براى شما فرمانروايى از آل محمد صلى الله عليه و آله معين فرموده كه در مكه است . بشتابيد و از دستورهايش پيروى كنيد و نامش ‍ مهدى است .
حذيفه گويد: عمر بن حصين برخاست و عرض كرد: يا رسول الله ! مشخصات او را براى ما بيان فرماييد تا او را بشناسيم . حضرت فرمودند: او مردى از فرزندان من است كه از نظر جسم و قواى جسمانى مانند اسرائيليان است . دو عباى سفيد پوشيده است، صورتش مانند ستاره درخشان مى درخشد، در طرف راست صورتش خالى سياه است و از لحاظ سن به مرد چهل ساله اى مى ماند. مردانى از شام به نام ابدال و پيروانشان و نيز نجبا و ياران آنها از مصر و جمعيتى از مشرق حركت مى كنند تا اينكه به مكه معظمه مى رسند و در بين ركن و مقام با آن حضرت بيعت مى كنند. در اين موقع، مهدى ما به طرف شام حركت مى كند در حالتى كه جبرئيل عليه السّلام پيشاپيش او و ميكائيل به دنبال او در حركت اند. موجودات آسمان و زمين - اعم از حيوانات دريايى، پرندگان و چرندگان - از حكومت و قيام او خوشحال هستند. در دولت او نهرهاى آب زياد مى شود و زمين بركات خود را مضاعف مى كند و تمام گنجهاى نهفته آشكار مى گردد. او با لشكريانش به شام مى رسند و سفيانى را در زير درختى كه شاخه هاى آن به طرف درياچه طبريه است سر مى برند و طايفه بنى كلب را مى كشند.
حذيفه گويد: حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمودند: چه روز بدى است روز كلب . حذيفه عرض كرد: يا رسول الله ! چگونه مى شود با آنها جنگيد و حال آنكه آنها مسلمان اند؟ پيامبر فرمود: اينها در آن روز مرتد هستند و گمان مى كنند مشروبات الكلى حلال است و نماز نمى خوانند.
حضرت امام اميرالمؤ منين عليه السّلام خبر از قيام سفيانى و آمدنش به كوفه مى دهد و نيز مى فرمايد:
((اذا خرجت خيل السفيانى الى الكوفه بعث فى طلب اهل خراسان و يخرج اهل خراسان فى طلب المهدى فيلتقى هو والهاشمى برايات سود على مقدمته شعيب بن صالح فيلتقى هو والسفيانى بباب اصطخر فيكون بينهم ملحمة عظيمه فتظهر رايات السود و تهرب خيل السفيانى فعند ذلك يتمنى الناس المهدى و يطلبونه .))(6)
در اين موقع سفيانى از كوفه قصد حمله به خراسان دارد و مردم خراسان در طلب حضرت مهدى (عليه السّلام) به حركت در مى آيند و با سيد هاشمى ملاقات مى كنند در حالى كه پرچمهاى سياه در اهتزاز است (رايات جنات سيد حسنى). پيشاپيش سپاه، شعيب بن صالح قرار گرفته است و در جايى به نام اصطخر نبرد شديدى در مى گيرد كه لشكريان سفيانى از بين مى روند و آنگاه مردم تمناى ديدار حضرت مهدى (عليه السّلام) را دارند.
نعيم بن حماد در كتاب فتن با سند صحيح از على عليه السّلام نقل مى كند كه آن حضرت فرمودند:
((والفتن اربع فتنة السراء و فتنة الضراء و فتنة كذا فذكر معدن الذهب ثم يخرج رجل من عترة الرسول عليه الصلوة و السلام يصلح على يديه امرهم))(7).
فتنه (فتنه هاى آخر الزمان) بر چهار قسم است : فتنه سراء، فتنه ضراء و فتنه كذا(ممكن است اشاره به فتنه هاى عقيدتى باشد). آنگاه اشاره به معدن طلا فرمودند. در اين هنگام، مردى از آل رسول صلى الله عليه و آله قيام مى كند و امور مردم به دست پرقدرتش اصلاح خواهد شد.
نعيم بن حماد از على عليه السّلام نقل مى كند كه فرمودند:
((و اذا نادى مناد من السماء ان الحق فى آل محمد (صلى الله عليه و آله) فعند ذلك يظهر المهدى على افواه الناس و يشربون حبه و لا يكون لهم ذكر غيره .))(8)
هرگاه منادى از آسمان (جبرئيل عليه السّلام) ندا در داد كه حق با آل محمد (صلى الله عليه و آله) است، در اين هنگام، مهدى اين خاندان ظاهر مى شود كه همه مردم او را مى بينند و محبت نسبت به آن سرور در دلهاى مردم متمركز مى شود بطوريكه يادى از غير آن حضرت نمى كنند.
ابى اسحاق از امام اميرالمؤ منين عليه السّلام روايت مى كند كه فرمودند:
((نظر الى ابنه الحسين فقال ان ابنى هذا سيد كما سماه النبى صلى الله عليه و آله سيخرج من صلبه رجل يسمى باسم نبيكم يشبهه فى الخلق و لا يشبهه فى الخلق ثم ذكر قصة يملا الارض عدلا.))(9)
آن حضرت نگاهى به حضرت امام حسين (عليه السّلام) كردند و فرمودند: اين فرزند من سيد و آقاست چنانكه جدش او را سيد خوانده است (شايد اشاره به حديث ((الحسن و الحسين سيد اشباب اهل الجنة)) باشد). بزودى خداوند از نسل او مردى را بوجود مى آورد كه همنام (محمد) و از نظر ظاهر و قيافه شبيه پيامبر شماست اما از نظر اخلاق با او فرق مى كند(ممكن است اشاره به اختلاف برنامه كار باشد كه وجود مقدس رسول الله صلى الله عليه و آله ماءمور به ظاهر بود، اما حضرت مهدى عليه السّلام چون بايد جهان را اصلاح كند ماءمور به واقع است).
سپس داستانى را كه زمين را پر از عدل مى كند، ذكر كرد.
هلال بن عمرو از امام اميرالمؤ منين عليه السّلام حديث مى كند كه آن سرور فرمودند:
((قال النبى صلى الله عليه و آله يخرج رجل من وراء النهر يقال له الحارث بن حراث على مقدمته رجل يقال له المنصور يواطى ء او يمكن لآل محمد كما مكنت قريش لرسول الله صلى الله عليه و آله وجب على كل مؤ من نصره او قال ((اجابته))(10).
از رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم شنيدم مردى از وراءالنهر كه او را حارث بن حراث مى گويند قيام مى كند. در پيشاپيش او مردى در حركت است كه نامش منصور است (يكى از نامهاى مبارك آقا حضرت مهدى روحى له الفداء منصور است) و زمينه را براى حكومت آل محمد آماده مى سازد چنانچه قريش نسبت به رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم همين معامله را كردند (آماده ساختن زمينه پيشرفت). فرمودند: بر هر مسلمانى واجب است او را يارى كند (يا دعوتش را اجابت نمايد).
محمد بن صامت مى گويد:
((قلت لاءبى عبدالله الحسين بن على عليهما السلام اما من علامة بين يدى هذا الامر - يعنى ظهور المهدى عليه السّلام - فقال بلى قلت و ما هى قال هلاك بنى العباس و خروج السفيانى والخسف بالبيداء قلت جعلت فداك اخاف ان يطول هذا الامرقان انما هو كنظام الخرز يتبع بعضه بعض(11).
از حضرت امام حسين عليه السّلام پرسيدم : آيا براى ظهور حضرت مهدى عليه السّلام نشانه هايى هست ؟ فرمودند: آرى . عرض كردم : چيست ؟ فرمودند: هلاكت بنى عباس، قيام سفيانى (از شام) و فرو رفتن در سرزمين بيداء (نزديكى مكه معظمه لشكريان سفيانى به زمين فرو مى روند). عرض كردم : فدايت شوم، مى ترسم اين امر به طول انجامد. فرمودند: اين سه نشانه منظم يكى بعد از ديگرى خواهد آمد.
بخارى در كتاب خودش از عوف بن مالك از حضرت امام حسين عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمودند:
اذا هدم حائط مسجد الكوفة مما يلى دار عبدالله بن مسعود (او دار عبدالملك) فعند ذلك زوال ملك القوم و عند زواله خروج المهدى(12).
هرگاه ديوار مسجد كوفه كه در جنب خانه عبدالله بن مسعود (يا خانه عبدالملك است) خراب شد، در اين هنگام، سلطنت دشمنان ما (كنايه از انقراض بنى العباس يا ديگران) ساقط مى شود و در اين زمان است كه مهدى ما قيام مى كند
(اللهم عجل فرجه).

پاورقی:

(7) شرح ابن الحديد، ج 9 ص 152.
(8) و استمع يوم يناد المناد من مكان قريب . يوم يسمعون الصيحة بالحق ذلك يوم الخروج )) (ق / 41 و 42).
(9) ينابيع المودة (چاپ بمبئى )، ص 439.
(10) يعرف المجرمون بسيماهم فيوخذ بالنواصى و الاقدام )) (رحمان / 41).
(11) ينابيع المودة ، ص 439.
(12) ان نشاء ننزل عليهم من السماء آية فظلت اعناقهم لها خاضعين .))
(13) ينابيع المودة ، ص 426.
(14) الحاوى للفتارى ، جزء دوم ، ص 355.
(15) مهدى از خاندان من است و او از فرزندان دخترم فاطمه عليهما السلام خواهد بود.
(1) همان ماءخذ، ص 355.
(2) همان ماءخذ، ص 364.
(3) همان ماءخذ، ص 368.
(4) همان ماءخذ، ص 368.
(5) همان ماءخذ، ص 368.
(6) اشاره به اينكه همسر حضرت سجاد عليه السّلام دختر حضرت امام حسن است . بنابراين ، امام زمان روحى له الفداء از طرف پدر از حضرت امام حسين و از طرف مادر از امام حسن عليهما السلام است . آرى نوشته اند كه مادر مكرمه حضرت باقر عليه السّلام ام عبدالله دختر حضرت امام حسن عليه السّلام بوده است .
(7) الحاوى الفتارى ، جزء دوم ، ص 369.
(8) همان ماءخذ، ص 371.
(9) همان ماءخذ، ص 372.
(10) سنن ابى داود (مختصر)، جزء 6 / ص 160.
(11) همان ماءخذ، ص 161.
(12) تذكرة القرطبى ، ص 609 و صحيح مسلم ، ج 4 / ص 2234.
(13) النهاية ابن اثير، ص 300 و 301 .
(14) همان ماءخذ، ص 300.
(15) فرائد المسطين ج 2 / ص 312.
(16) فصول المهمه ، فصل دوازدهم ، ص 295.
(17) عقد الدرر،ص 137.
(18) همان ماءخذ، ص 70.
(1) همان ماءخذ، ص 51.
(2) همان ماءخذ، ص 73.

(3) همان ماءخذ، ص 74.
(4) همان ماءخذ، ص 81 تا 84.
(5) همان ماءخذ، ص 81 تا 84.
(6) الحاوى ، ص 372.
(7) همان ماءخذ، ص 369.
(8) همان ماءخذ، ص 371.
(9) سنن ابى داود (مختصر)، جزء 6، ص 162.
(10) همان ماءخذ، ص 162.
(11) عقدالدرر، ص 49.
(12) همان ماءخذ، ص 51.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنیدsibtayn@sibtayn.com

تماس با ما
Close and go back to page