3 «خَلَقَ السَّمواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَ إِلَيْهِ
الْمَصِيرُ»
ترجمه:
3. خلق فرمود آسمانها و زمين را موافق حكمت و مصلحت به جا و به موقع و
صورتبندى كرد شما را، پس نيكو كرد صورتهاى شما را و به سوى او است
بازگشت[1].
تفسير:
[معناى حق و باطل و نسبت بين آن دو]
«خَلَقَ السَّمواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ» حق مقابل باطل است كه مىفرمايد: «وَ ما
خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً»[2] و مىفرمايد: «إِنَّ فِى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ
وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لاَياتٍ لِأُولِى الْأَلْبابِ * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى
جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ
النّارِ»[3]. باطل به معنى لغو و بيهوده و بىفايده و لهو و لعب و بىنتيجه و بىثمر است،
و حق به معنى صحيح و درست و به جا و به موقع موافق حكمت و مصلحت است كه
تمام اينها براى بشر است كه از هر يك آنها چه اندازه بهره بردارى و استفاده مىكند
كه مىفرمايد: «وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِى السَّمواتِ وَ ما فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً مِنْهُ إِنَّ فِى ذلِكَ لاَياتٍ
لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»[4] و نيز مىفرمايد: «وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ
مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِى ذلِكَ لاَياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»[5].
[آفرينش انسان در نهايت لطافت و ظرافت]
«وَ صَوَّرَكُمْ» خداوند پس از مراحلى كه انسان در رحم طى مىكند از نطفه
و علقه و مضغه و عظم و لحم، صورتبندى مىكند كه هر قسمت از اجزاى بدن را به
جاى خود نصب مىفرمايد. چشم، گوش، دهان، زبان، ابرو، لب، ذقن[6]، سر، دست،
پا، انامل[7]، قد [و] استقامت، حتى رگهاى بدن تمام به جا زيبا و خوشگل، خوش سيما
كه اگر يك جزئش بر خلاف اين بود چه اندازه قبيح المنظر بود. «فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ»
كه انسان اگر به صورت شياطين و حيوانات بود، چه اندازه زشت و بىريخت بود.
«وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ» فرداى قيامت بازگشت تمام به سوى اوست كه مىفرمايد: «وَ
يَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَةً وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً * وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّكَ
صَفّاً لَقَدْ جِئْتُمُونا كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ»[8] كه اصل خلقت انسان براى آن عالم است. دنيا
دار فانى و منزلِ مسافر است كه از اميرالمؤنين عليهالسلام است كه مىفرمايد: «خُلِقْتُم لِلْبَقاءِ لا
لِلْفَناءِ»[9].
و از شيخ بهايى[10] است كه گفت: «الاْءنسانُ مُسافُرٌ وَ مَنازِلُهُ سِتَّةٌ: صلب آباء، رحم
امهات، دنيا، برزخ، قيامت، بهشت يا جهنم»[11].
[1]. ترجمه ديگر: آسمانها و زمين را به حقّ آفريد و شما را صورتگرى كرد و صورتهايتان را نيكو
آراست، و فرجام به سوى اوست.
[2]. و آسمان و زمين و آ نچه را كه ميان اين دو است به باطل نيافريديم. سوره ص: آيؤ 27.
[3]. مسلماً در آفرينش آسمانها و زمين، و در پى يكديگر آمدن شب و روز، براى خردمندان نشانههايى قانع كننده است. همانان كه خدا را در همه احوال ايستاده و نشسته، و به پهلو آرميده ياد مىكنند، و در آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند كه: پروردگارا، اينها را بيهوده نيافريدهاى؛ منزّهى تو! پس ما را از عذابِ آتشِ دوزخ در امان بدار. سوره آل عمران: آيات 190 ـ 191.
[4]. و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است به سود شما رام كرد؛ همه از اوست. قطعاً در اين امر براى مردمى كه مىانديشند نشانههايى است. سوره جاثيه: آيؤ 13.
[5]. و شب روز و خورشيد و ماه را براى شما رام گردانيد، و ستارگان به فرمان او مسخّر شدهاند. مسلّماً
در اين امور براى مردمى كه تعقّل مىكنند نشانههاست. سوره نحل: آيؤ 12.
[6]. ذقن: چانه.
[7]. اَنامِل: انگشتان.
[8]. و ياد كن روزى را كه كوهها را به حركت در مىآوريم، و زمين را آشكار و صاف مىبينى، و آنان را گرد مىآوريم و هيچ يك را فروگذار نمىكنيم. و ايشان به صف بر پروردگارت عرضه مىشوند و به آنها مىفرمايد: به راستى همانگونه كه نخستين بار شما را آفريديم باز به سوى ما آمديد. سوره كهف: آيات 47 ـ 48.
[9] . براى فنا آفريده نشديد، بلكه براى بقا آفريده شديد. ارشاد مفيد: ج1، ص238؛ امالى طوسى:
ص216، ح29؛ عيون الحكم والمواعظ: ص174 و بحار الأنوار: ج68، ص265، ضمن ح6. در منابع، روايت به اين صورت آمده است. «إنّا خُلِقنا وَإيّاكُم لِلْبَقاءِ لا لِلْفَناءِ».
[10]. مختصرى از زندگى نامه وى، در همين تفسير: ج1، ص356، پاورقى3 گذشت.
[11]. انسان مانند مسافرى است كه شش منزل دارد: پشت پدران، رحم مادران، دنيا، برزخ [= قبر]،
قيامت، بهشت يا جهنم. ر.ك: اخلاق اهل البيت عليهمالسلام: 182.
آیه 3 «خَلَقَ السَّمواتِ وَ الْأَرْضَ..»
- بازدید: 1050