بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
1 «يُسَبِّحُ للّهِ ما فِى السَّمواتِ وَ ما فِى الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ
هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ»
ترجمه:[1]
تفسير:
[تمام موجودات داراى شعورند و تسبيح خدا مىگويند]
«يُسَبِّحُ للّهِ ما فِى السَّمواتِ وَ ما فِى الْأَرْضِ» نوع مفسرين گفتند تسبيح ذوى
العقول، مَلك، جن [و] انس، قولى است و تسبيح غير آنها تكوينى است، يعنى وجود
آنها دلالَت بر سبوحيّت ذات مقدس پروردگار دارد. و ما مكرر گفتهايم كه تمام
موجودات شعور و ادراك دارند و به زبان خود تسبيح مىكنند، چنانچه مىفرمايد:
«تُسَبِّحُ لَهُ السَّمواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَىْءٍ إِلاّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا
تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ»[2]. و اگر مراد تكوينى بود «لا تَفْقَهُونَ»معنى نداشت، زيرا هر
مخلوقى دلالت بر وجود خالق دارد. به علاوه در اخبار اذكارى از براى حيوانات ذكر
كردهاند[3]، به علاوه قضيؤ نمل و هدهد دربارؤ سليمان[4] و قضيؤ نحل[5] در سورؤ
نحل شاهد قوى هست بر اين دعوى و مكرر بيان شده «يُسَبِّحُ للّهِ» اختصاص به ذات
مقدس واجب الوجود دارد، زيرا سرتاسر ممكنات از عقل كل تا مادة المواد محتاج
صرف هستند، هم در وجود و هم در بقاء و هم در جلب نِعَم و دفع بليات، و غنى
بالذات خداى متعال است: «يا أَيُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللّهِ وَ اللّهُ هُوَ الْغَنِىُّ الْحَمِيدُ»[6].
«ما فِى السَّمواتِ وَ ما فِى الْأَرْضِ» «ما فى السموات» شامل جميع ملائكه
و كرات جوّيه و طبقات سماويه و كرسى و عرش و عالم عقول و مجردات و جنت
و حور و غلمان و لوح و قلم و سدرة المنتهى و بيت المعمور و آنچه خدا در عالم بالا
خلق فرموده و ما فى الارض[7]، شامل جميع ما فى الارض مىشود از جمادات
و نباتات و حيوانات برى و بحرى و درياها و معادن و جواهرات و غير اينها. و گفتيم
كه تسبيح به معنى عام شامل تمام اذكار تهليل و تكبير و تحميد و ساير اذكار و صلوات
و غير اينها مىشود.
[مالك حقيقى تمام هستى، خداوند است]
«لَهُ الْمُلْكُ» تمام مخلوقات از ثرى تا ثريا مملوك حق هستند به ملكيت ذاتيه
و آنچه در دست بشر است و خود را مالك مىداند عاريه است؛ به او مىدهند و پس
مىگيرند، حتى جان خود را كه حافظ مىگويد:
اين جان عاريت كه به حافظ سپرده دوست
روزى رخش ببينم و تسليم وى كنم
«وَ لَهُ الْحَمْدُ» كه تمام افعالش بر وفق حكمت و صلاح است، ذاتاً و صفتاً داراى
جميع صفات حميده كماليه و جلاليه و جماليه است و حمد مختص به ذات اقدس
اوست و در بسيارى از آيات خود را به صفت حميد ياد فرموده و معنى حمد را در
سورؤ فاتحه مفصلاً در مجلد اول اين تفسير بيان شده، مراجعه فرماييد[8].
«وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ» گفتيم تعبير به شىء از ضيق عبارت است و الاّ
قدرت الهى ذاتى و غير متناهى است، عين ذات است.
* * *
[1]. هر چه در آسمانها و هر چه در زمين است خدا را تسبيح مىگويند. فرمانروايى از آن اوست و
سپاس سزاوار اوست و او بر هر چيزى تواناست.
[2]. آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست او را تسبيح مىگويند، و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش، تسبيح او مىگويد، ولى شما تسبيح آنها را در نمىيابيد. سوره إسراء: آيؤ 44.
[3]. ر.ك: الاختصاص: ص297؛ مدينة المعاجز: ج4، ص269 و بحارالأنوار: ج47، ص86، ح84 و ج61، ص37، ح16.
[4]. اشاره به آيات 18 و 20 سوره نمل.
[5]. اشاره به آيه 68 سوره نحل.
[6]. اى مردم، شما به خدا نيازمنديد، و خداست كه بىنياز ستوده است. سوره فاطر: آيؤ 15.
[7]. به تعبير ديگر: و آنچه در زمين است.
[8]. ر.ك: همين تفسير: ج1، ص212 ـ 213، ذيل تفسير آيه 2 سوره حمد.
آیه 1 «يُسَبِّحُ للّهِ ما فِى السَّمواتِ..»
- بازدید: 619