شرح حال مؤ لف

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

 مرحوم حاج شيخ حسين محمود تحريرى قدس سره الشريف ، در يك خانواده متدين و در حد متوسط از جهت زندگى ، در تهران چشم به جهان گشود و از همان زمان جوانى آثار تدين و روح معنويت و تلاش در راه كسب علم و كمالات نفسانى از چهره اش نمايان بود به طورى كه پدر ايشان گفته بود: من چشم اميد به ايشان دارم ، شايد او برايم - براى آخرتم - كارى بكند.
ايشان پس از گذراندن دوران دبستان وارد بازار كار شد و در ضمن شبها به تحصيل علوم دينى اشتغال داشت و مقدمات علوم عربى را در مدرسه حاج ابوالفتح در تهران به سرپرستى مرحوم آية الله حاج سيد مرتضى لنگرودى گذارنده بود و از آنجا كه داراى صفاى باطنى خاصى بود همواره در طلب كمالات نفسانى كوشا و پرتلاش بود از اين جهت در همين ايام تماس نزديك با مرحوم حاج شيخ رجبعلى خياط داشت و در جلسات تذكرى و اخلاقى ايشان شركت مى كرد و مورد ملاطفت خاص ايشان قرار مى گرفت ، علاوه بر اين با مرحوم آية الله حاج شيخ محمد على شاه آبادى استاد عرفانى امام خمينى - رضوان الله عليهما - ارتباط پيدا كرد و حدود 10 سال در جلسات معارف ايشان در مسجد جامع تهران كه براى عموم مردم داشتند شركت مى كرد. ارتباط با اين دو استاد اخلاق و عرفان آنچنان در روحياتش اثر گذاشت كه همواره در جلسات اخلاقيش با تاءثر خاصى از ايشان كلماتى را نقل مى كرد، و چون داراى همتى عالى در راه كسب علم و تحصيل كمالات نفسانى بود براى ادامه اين راه به حوزه علميه قم هجرت كرد و در مدرسه فيضيه اسكان گزيد و با مواجه شدن با اوضاع سخت اقتصادى ، دست از تلاش علمى و تهذيب نفس برنداشت به گونه اى كه پشتكار علمى ايشان زبان زد اساتيد خود بود و ايشان را شگفت زده كرده بود و يكى از اساتيد ايشان - مرحوم آية الله حاج سيد احمد شهرستانى فرموده بود:
حادثه ناگوارى براى آقاى تحريرى رخ داده بود و من براى عرض تسليت نزد او رفته بودم كه او به من گفت : شما درستان را ادامه دهيد، از اين جهت به كسالتهايى مبتلا شد و بعضى از آنها تا آخر عمر با ايشان همراه بود و اين امر موجب شد كه نتواند مدارج عالى علمى را ادامه دهد و به تهران براى ترويج معارف اسلامى برگردد، ايشان تحصيل علم را با روح معنويت و ارتباط با خداوند و توسل به ائمه عليهم السلام تواءم كرده بود و در اين راستا مى فرمود: تا شب پنج شنبه مشغول درس و بحث بوديم و شب پنج شنبه و جمعه ، به جلسات اخلاقى و توسل و برگزارى دعاى كميل اختصاص ‍ داشت به گونه اى كه اولين جلسات توسل در فيضيه توسط طلاب تهرانى تشكيل شد و مرحوم شهيد مطهرى نيز در آن شركت مى كرد.
اساتيد وى  
ايشان اساتيد بزرگى را در حوزه علميه قم درك كرد، اساتيد درسهاى سطح ايشان عبارتند از حضرات آيات : آقاى سلطانى ، آقاى گلپايگانى ، آقاى نجفى مرعشى ، اساتيد درس خارج ايشان حضرات آيات عظام : آقاى حاج سيد محمد تقى خوانسارى ، آقاى سيد صدرالدين صدر، آقاى سيد محمد حجت ، امام خمينى و آقاى بروجردى رضوان الله عليهم ، اساتيد درس ‍ فلسفه ايشان ، مرحوم حاج آقا جواد خندق آبادى و علامه سيد محمد حسين طباطبايى رضوان الله عليهما، تلاش علمى ايشان به گونه اى بود كه حدود يك دوره كتاب صلوة مرحوم آية الله العظمى بروجردى را به زبان عربى تقرير كرد كه اكنون اكثر آن به صورت خطى موجود است .
اساتيد اخلاقى و عرفانى وى :
فطرت پرشور و حال ايشان به گونه اى بود كه علاوه بر ارتباط اخلاقى و معنوى با آن دو استاد بزرگ در اوائل جوانى و نيز مصاحبت با صاحب نفسها و اهل حالهايى كه در تهران بودند مانند مرحوم حاج سيد مهدى حاج قوام ، حاج سيد ميرزا آقا طاهايى ، حاج ملا آقا جان زنجانى ، حاج سيد رضا دربندى ، ارتباط با جلسات اخلاقى بعضى از شاگردان مرحوم آية الله حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى رضوان الله عليه داشت مانند مرحوم حاج آقا حسين فاطمى و حاج شيخ عباس تهرانى و نيز با مرحوم آية الله حاج ميرزا على آقا شيرازى استاد نهج البلاغه شهيد منتظرى ، كه از بزرگان علم اخلاق بود و به دعوت مرحوم آية الله العظمى بروجردى براى تدريس معارف و اخلاق به قم آمده بود، مرتبط بود.
حال پرشور و عشق خدايى ايشان به گونه اى كه براى ديدن مرحوم آية الله حاج آقا جواد انصارى همدانى بارها از تهران به همدان مسافرت مى كرد تا از دم مسيحايى ايشان بهره مند و زنده شود، لكن دل پرطلالم از محبت و شور ايشان با اين تماسها و برخوردها قانع نگشته تا اينكه با بزرگ مفسر قرآن مجيد و فيلسوف و عارف و مربى بزرگ اخلاق حضرت آية الله العظمى علامه سيد محمد حسين طباطبايى رضوان الله عليه ارتباط تربيتى برقرار كرد و در جلسات خصوصى اخلاقى و سير و سلوكى ايشان شركت فعال داشت و تا آخر عمر تحت تربيت آن مربى كم نظير بود و مدارجى از كمال و معرفت حق تعالى را طى كرد به گونه اى كه يكى از كسانى بود كه مرحوم علامه طباطبائى گاهى شاگردانش را براى ارتباط حالى و تقويت شور و عشق ، به ايشان سفارش مى كردند، ايشان اين ارتباط را نعمتى بى نظير براى خويش مى دانست به طورى كه گاهى مى فرمود: با اينكه بزرگانى را درك كردم لكن هيچ يك مرا مانند ايشان اقناع و اشباع نكردند و بعد از رفتن به تهران وقتى به قم مشرف مى شد تا شب چهارشنبه مى ماند تا در جلسات خاص عرفانى مرحوم علامه شركت كند، ايشان بعد از مراجعه از قم با مرحوم آية الله علامه امينى ارتباط خاصى برقرار كرد و در جلساتى كه كتاب شريف و گرانقدر الغدير را قبل از چاپ ، خوانده و بررسى مى كردند، شركت مى كرد.
ويژگيهاى روحى و اخلاقى وى  
ايشان از يك تعبد خاص نسبت به دستورات شرع مقدس برخوردار بود به گونه اى كه در حد توان التزام خاص به مستحبات و ترك مكروهات داشت و همواره ديگران را قولا و عملا به آن دعوت مى كرد، علاوه بر آن از يك روح صبر و رضا و تسليم برخوردار بود و با آنكه تا آخر عمر كسالتهاى گوناگونى داشت لكن هيچ گاه زبان به شكايت و اعتراض از خداوند متعال نگشود بلكه با قلبى آرام با ديگران مواجه مى شد و وقتى آنها مشكلاتشان را مطرح مى كردند آنها را روحيه مى داد و در حد توان آن را حل مى كرد به طورى كه آنها با روحيه اى قوى و شاداب از نزدش بيرون مى رفتند، و همچنين داراى توكلى بلند و مناعت طبع بود كه حاضر نبود در مشكلات اقتصادى به كسى روى بيندازد و زير بار منت كسى يا شخصيتى رود و نيز داراى توسلى قوى به ائمه عليهم السلام بود و حالت بكاء عجيبى در توسل به ايشان و ابراز محبت به حق تعالى داشت - اين امر زبان زد ديگران بود - به گونه اى كه ديگران را نيز منقلب مى كرد و نوعا شبها يكى دو ساعت به اذان صبح مشغول راز و نياز و تهجد و تفكر در آيات انفسى بود، آن هم با حالت گريه شديد تا جايى كه گاهى نويسنده اين حالات ، از گريه ايشان از خواب بيدار مى شد، و اين گريه آن چنان عميق بود كه گاهى مى فرمود: مقدارى از سردردم به سبب گريه هاى زياد است ، و همچنين مى فرمود: من شما را با گريه به درگاه خداوند و اوليائش به اينجا رساندم ، اين توسلات در تمامى امور ايشان جريان داشت تا اينكه گاهى مى فرمود: من همواره توسل مى كنم ، (علتش آن حالت ذلت و خاكسارى ايشان به درگاه خداوند و اوليائش بود) يكى از حالات بارز ايشان سير در آيات انفسى بود كه در اين رابطه ، خداوند حالات و كمالاتى را به ايشان عنايت فرموده بود لكن ايشان نسبت به آنها كتمان خاصى داشت فقط گاهى آثارش ظهور مى كرد.
ايشان علاوه بر كمالات روحى ، داراى اخلاق خاص و چهره بشاشى بود كه اشخاص در اولين برخوردها با ايشان ، شيفته و جذب ايشان مى شدند و عده اى از اين طريق به راه هدايت مشرف گرديدند.
فعاليتهاى علمى و تربيتى وى
ايشان با يك تعهد خاص و ايمان خالص به هدف ، براى ترويج دين ومعارف اسلامى نوعا به قشر جوان توجه داشت و براى آنها كلاسهايى در علوم عربى و فقهى و جلسات گوناگون دينى و اخلاقى تشكيل مى داد به گونه اى كه هر شب را به بحثى اختصاص مى داد مانند بحث حديث و حفظ آن ، جلسه قرائت و تفسير قرآن ، جلسه توسل و بحثهاى اعتقادى ، و نوعا خود مؤ سس اين گونه جلسات بود و در اين رابطه بحثهاى متصلى داشت و اين شرح از نتائج آن است ، علاوه بر اين ، شاگردانش را در تهيه و بيان معارف و اخلاقيات به كار مى گرفت به گونه اى كه بعضى از آنها جلساتى را اداره مى كردند و هنوز هم ادامه مى دهند، ايشان علاوه بر ارتباط كار علمى با شاگردانش ، با آن اخلاق ويژه اش با آنها ارتباط روحى و معنوى برقرار مى كرد و در امور مختلف ايشان نظارت و اشراف داشت و در حد امكان به آنها كمك مى كرد مانند امر معاش و كسب ، ازدواج و ارتباطات خانوادگى و آنها نيز آن مرحوم را در امور خود دخالت مى دادند مانند پدرى كه در تمامى امور تربيتى فرزندش نظارت و اشراف دارد، ايشان با داشتن كسالتهاى مختلف در هيچ حالى دست از ارشاد و تبليغ و تربيت برنداشت و در حد وسع و توان خود به بيدار كردن سياسى اهتمام داشت و با چنين روش ‍ تربيتى ، در زمانى كه رژيم فاسد پهلوى دست به اشاعه فحشاء و منكرات مى زد تا جوانهاى پاك در وادى فساد اخلاقى و اعتقادى بيفتند و قدرت فكر كردن نسبت به سرنوشت خود را نداشته باشند و بتوانند بر سلطه طاغوتى خود ادامه دهد، جوانهايى را تعليم و تربيت كرد و تحويل جامعه داد كه از پاكى و تعهد خاصى برخوردارند و هر يك نيروى مؤ ثرى در زمينه هاى ادارى و فكرى و اخلاقى در محيط خود هستند و همچنين قلب مالامال از روح ايمان و شوق به مكتب و همت والاى ايشان به گونه اى بود كه عده اى را براى دنبال كردن منصب انبياء عليهم اسلام ترغيب مى نمود و تعدادى روحانى تربيت نمود كه در قم و تهران مشغول تحصيل و ترويج معارف دين هستند، ايشان علاوه بر اين امور، مبارزه عملى با فساد و فحشاء مى كرد و عده زيادى را از مراكز فساد نجات داد و مشاغلى را برايشان فراهم نمود، ايشان آن چنان اهتمام به پياده كردن منصب انبياء عليهم السلام داشت كه بدون هيچ چشم داشت از كسى و با حالت كسالت به گونه اى بود كه گاهى با دو عصا در جلسات دينى و اداره مسجد شركت مى كرد و اين روش تا آخر عمر شريفش ادامه داشت تا آنكه در حين انجام وظيفه در خانه محبوب ، جمالش را ديده و نداى يا ايتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربك راضية مرضية را از گوينده اش با گوش جان شنيده و لبيك گفته و در زمره عباد الله داخل شده و به جنت لقاى الهى واصل گرديد و واقعا مصداق : اذا مات العالم الفقيه ثلم فى الاسلام ثلمة لايسدها شى ء (وقتى عالم فقيه بميرد شكافى در اسلام وارد مى شود كه چيزى آن را پر نمى كند) بود، والسلام عليه يوم ولد و يوم مات و يوم يبعث حيا.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنیدsibtayn@sibtayn.com

تماس با ما
Close and go back to page