وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ
ترجمه :
30. و ما بخشيديم از براى داود سليمان را كه به او چنين فرزندى عنايت كرديم. سليمان خوب بندهاى بود. محققاً او در پيشگاه احديّت اَوّاب بود[1] .
تفسير :
]حضرت سليمان و حكومت شگفتانگيز او[
يعنى دائماً مشغول ذكر خدا و عبادت او بود. حضرت داوود و سليمان[2] علاوه از مقام نبوت و رسالت، مقام سلطنت و رياست هم داشتند، حتى بر طايفه جن و طيور و حيوانات و زبان آنها را مىدانستند كه مىفرمايد: (وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الاِْنْسِ وَ الطَّيْرِ)[3] حتى زبان مورچه را مىدانست كه در همان سوره نمل مىفرمايد: (قالَتْ نَمْلَةٌ) الى قوله (فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها)[4] .
]رؤياى مؤلف و تشرف به خدمت حضرت سليمان[
و از غرايب امور اينكه حقير در عالم رويا مشرف شدم خدمت حضرت سليمان، بالاى تخت عظيمى نشسته با حشمت و جلالى و پس از سلام خدمتش عرض كردم يك نفر از علماى ما در مقام اثبات افضليت حضرت خاتم بر ساير انبيا بياناتى دارد تا به اسم مبارك شما مىرسد مىگويد: «كَمْ فَرْقٌ بَينَ مَنْ عُرِضَ عَلَيهِ مَفاتيحَ الدُنيا فَلَمْ يَقْبَلْها وَبَيْنَ مَنْ قَالَ: (هَبْ لِى مُلْكاً لا يَنْبَغى لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدِى)»[5] ، فرمود: ما هم براى دنيا نخواستيم. عرض كردم: ]پس[ چرا ]فرموديد : [(لا يَنْبَغِى لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدِى)؟[6] فرمود: اين معنى نيست كه به ديگران ندهى، معنى اين است كه به هر كه هر چه مىخواهى عنايت كنى به من زيادتر مرحمت فرما، چنانچه شما در دعاى كميل مىخوانيد: «وَاجْعَلْنِي مِنْ أحْسَنِ عِبادِکَ نَصيبَاً عِنْدَکَ وأقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْکَ وأخَصِّهُم زُلْفَةً لَدَيْک»[7] . عرض كردم: درقرآن مىفرمايد: و الشياطين مغلولة[8] چه نحوه آنها را غلّ مىفرمودى؟ فرمود : غلهاى آنها غير از اين غلها بود.
[1] . ترجمه ديگر: و سليمان را به داوود بخشيديم، چه نيكو بندهاى! به راستى او توبه كار وستايشگر بود.
[2] . سليمان 7: نام سليمان به عبرى يعنى «پر از سلامتى». آن حضرت فرزند و جانشينداوود 7 بوده است. در كتاب مقدس سمت نبوت ندارد و فقط به پادشاهى و حكمت اواشاره شده است. همچون پدرى از انبياى بزرگ بنى اسرائيل بود. قرآن مجيد 17 بار ازسليمان7 نام برده و به نبى بودن او تصريح شده است. (از جمله سوره نساء: آيه 163). وبه علم و حكمت او اشاره شده (انبياء: 79؛ نمل: 15) و گفته شده است كه جن و انس وپرندگان به فرمان او بودند. (نمل: 17؛ همين سوره: 37 - 48) و به او «منطق الطير» فهمزبان مرغان و حشرات داده شده (نمل: 16). باد نيز به فرمان سليمان 7 بوده است. (انبياء :81؛ سبأ: 12؛ همين سوره: 36). يكى ديگر از نمونههاى بزرگى وجلال او، انگشتر اوستكه اسم اعظم بر آن نقش بوده و در قرآن مجيد يا كتاب مقدس به آنها اشاره نشده است،ولى در افسانههاى مربوط به سليمان7 و در بعضى تفاسير وارد شده و حافظ نيز در چندبيت از اشعارش به آن اشاره كرده است. حُكم و حكمت و داورىهاى خردمندانهسليمان 7 هم مشهور است(سوره انبياء: 79) ر. ك: دانشنامه قرآن، مدخل «سليمان».
[3] . و براى سليمان سپاهيانش از جن و انس و پرندگان جمع آورى شدند. سوره نمل : آيه 17.
[4] . مورچهاى گفت: اى مورچگان... از گفتار او دهان به خنده گشود. همان: آيات 18 ـ 19.
[5] . چقدر فرق است بين كسى كه كليدهاى دنيا را به او عرضه كردند و او قبول نكرد و بينكسى كه گفت مُلكى به من ارزانى دار كه هيچ كس را پس از من سزاوار نباشد.
[6] . هيچ كس را پس از من سزاوار او نباشد. همين سوره: آيه 35.
[7] . به لطف و رحمتت، به من بهترين نصيب بندگانت را عطا كن و مقام مقربترين ومخصوصترين خاصان حضرتت كرامت فرما. مصباح المتهجد: ص587 و اقبال الأعمال :ج3، ص337.
[8] . اشاره به آيه 37 و 38 همين سوره: و شياطين را مسخّر او كرديم، هر بنّا و غوّاصى از آنهارا. و گروه ديگرى (از شياطين) را در غل و زنجير (تحت سلطه او) قرار داديم.
آیه 30 «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ ..»
- بازدید: 797