إِنَّ هذا أَخِى لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِىَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنِيها وَ عَزَّنِى فِى الْخِطابِ
ترجمه :
23. به درستى كه اين برادر من نود و نه گوسفند دارد و من يك گوسفند. پس مىگويد كه اين يك گوسفند را هم منضم به گوسفندان من كن و در كفالت من در آور و زور مىگويد و برترى پيدا مىكند[1] .
تفسير :
(إِنَّ هذا أَخِى) مقول قول مدّعى است و (هذا) اشاره به طرف است وتعبير به (أَخِى) اشاره به اينكه با اينكه برادر من است حقوق برادرى را مراعات نمىكند (لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً) با اينكه نود و نه گوسفند دارد، من طمع به مال او نكردم (وَلِىَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ) ولى او به يك گوسفند من طمع كرده، مىخواهد عدد گوسفندان او تكميل شود صد گوسفند شوند. (فَقالَ أَكْفِلْنِيها) بايد اين يك گوسفند هم در كفالت من درآيد و جزو گوسفندان من شود، (وَ عَزَّنِى فِى الْخِطابِ) يعنى غالب و قاهر مىشود بر من و به تُندى به من خطاب مىكند. اين مقول قول اوست، ولى در اين دعوى نه مدّعى معلوم و نه منكر، زيرا اگر يك نعجه در تصرف اين قائل باشد، مدّعى صاحب نود و نه است چنانچه ظاهر آيه به قرينه (اَكْفِلنِيها) همين است و اگر در تصرف طرف باشد مدّعى اين قائل است و حضرت داود بدون اينكه بپرسد يك نعجه در تصرّف كيست تا مدّعى و منكر مشخص شود و از مدّعى طلب بيّنه كند و با نبودن بيّنه قسم متوجه به منكر شود و مىتوان گفت علم داشت به واقع مطلب از اين جهت :
[1] . ترجمه ديگر: اين شخص برادر من است. او را نود و نه ميش و مرا يك ميش است، ومىگويد: آن را به من بسپار، و در سخنورى بر من غالب آمده است.
آیه 23 «إِنَّ هذا أَخِى لَهُ تِسْعٌ ..»
- بازدید: 834