أَمْ لَهُمْ مُلْکُ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِى الاَْسْبابِ
ترجمه :
10. آيا از براى آنهاست مُلْكِ آسمانها و زمين و آنچه ما بين آنهاست، پس بايد بالا روند در اسباب[1] .
تفسير :
]مالكيت مطلق هستى از آنِ خداست[
(أَمْ لَهُمْ مُلْکُ السَّمواتِ) استفهام انكارى است، يعنى هيچگونه مالكيّتى ندارند نه در آسمانها و نه (وَ الاَْرْضِ) در زمين (وَ ما بَيْنَهُما) آنچه بين آسمانها و زمين است، از ابر و باد و باران و هوا و نباتات و حيوانات و جن وانس، حتى مالك نفس خود هم نيستند. نه مىتوانند جلب نفعى كنند و نه دفع ضررى و نه حفظ حيات خود كنند و نه جلوگيرى از مرگ: (وَ لا يَمْلِكُونَ لاَِنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ لا يَمْلِكُونَ مَوْتاً وَ لا حَياةً وَ لا نُشُوراً)[2] بلكه قدرت بر ]خلق [يك پشه و مگس ندارند: (إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ)[3] .
]تفسير جمله «فليرتقوا فى الأسباب»[
(فَلْيَرْتَقُوا فِى الاَْسْبابِ) «ارتقاء» به معنى صعود است و اين جمله دو نحوه تفسير شده: يك نحوه كه اگر مالك آسمانها و زمين و ما بين آنها هستند، پس صعود كنند و بالا روند در آسمانها و تصرف كنند و تدبير امور نمايند و تعيين رسول كنند و با خدا طرف شوند[4] ، چنانچه فرعون تمنّا كرد: (وَ قالَ
فِرْعَوْنُ يا هامانُ ابْنِ لِى صَرْحاً لَعَلِّى أَبْلُغُ الاَْسْبابَ * أَسْبابَ السَّمواتِ)[5] الآية. نحوه ديگر مراد از اسباب، حيل است[6] ، يعنى هر چه مكر و حيله دارند و مىتوانند به كار زنند در مقابل مشيت الهى، نمىتوانند عرض اندام كنند ولو مكر آنها كوهها را از جا بكند، چنانچه مىفرمايد: (وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللهِ مَكْرُهُمْ وَ إِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ)[7] و بالجمله، دين را نمىشود به سليقه و رأى و عقل بشرى ساخت. كى نبى باشد، كى خليفه؟ عبادات چيست؟ معاصى كدام است؟ چه نحوه بايد عبادت كرد؟ زيرا سليقهها و آرا و عقول، تفاوت فاحش دارد ]و[ صلاح و فساد امور را درك نمىكند و بسا هواى نفس و حبّ شهوات روى عقل را مىپوشاند و اشتباهات و خطاها بسيار است.
گروهى اين گروهى آن پسندند پسندم آنچه را جانان پسندد
ببينيد در دوران جاهليت كيفيت نماز آنها چه نحوه بوده: (وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلّا مُكاءً وَ تَصْدِيَةً)[8] .
[1] . ترجمه ديگر: آيا فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دوست از آنِ ايشان است؟اگر چنين است، پس با چنگ زدن در آن اسباب به بالا روند.
[2] . و به جاى او خدايانى براى خود گرفتهاند كه چيزى را خلق نمىكنند و خود خلق شدهاندو براى خود نه زيانى را در اختيار دارند و نه سودى را و نه مرگى را در اختيار دارند و نهحياتى و نه رستاخيزى را. سوره فرقان: آيه 3.
[3] . كسانى را كه جز خدا مىخوانيد هرگز حتى مگسى نمىآفرينند، هر چند براى آفريدن آناجتماع كنند، و اگر آن مگس چيزى از آنان بربايد نمىتوانند آن را پس گيرند. طالب ومطلوب هر دو ناتوانند. سوره حج: آيه 73.
[4] . ر.ك: تفسير مجاهد: ج2، ص547؛ مجمع البيان: ج8، ص728 و تفسير غريب القرآن: ص32.
[5] . و فرعون گفت: اى هامان، براى من كوشكى بلند بساز، شايد من به آن راهها برسم.راههاى دستيابى به آسمانها. سوره غافر (مؤمن): آيات 36 ـ 37.
[6] . ر.ك: تفسير سمعانى: ج4، ص427 و مجمع البيان: ج8، ص728.
[7] . و به يقين آنان نيرنگ خود را به كار بردند، و جزاى مكرشان با خداست. هر چند ازمكرشان كوهها از جاى كنده مىشد. سوره ابراهيم: آيه 46.
[8] . و نمازشان در خانه خدا جز سوت كشيدن و كف زدن نبود. سوره انفال: آيه 35.
آیه 10 «أَمْ لَهُمْ مُلْکُ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ..»
- بازدید: 879