سورة يس
]معرفى سوره[[1]
امّا الكلام فى فضائلها:
اخبار بسيار از طرق عامه و خاصه در فضيلت اين سوره مباركه رسيده و ما اكتفا مىكنيم به بعض اخبارى كه از ائمه طاهرين رسيده، آن هم فقط بدون ترجمه آنها آن هم به نحو اختصار. از ابن بابويه[2] مسنداً از ابى بصير[3] از حضرت صادق7 روايت كرده كه فرمود:
«إنّ لِكُلِّ شَيءٍ قَلْبَاً، وَإنَّ قَلْبَ القُرآنِ يس، فَمَنْ قَرَأَهَا قَبْلَ أَنْ يَنَامَ أَوْ فِي نَهارِهِ قَبْلَ أَنْ يُمْسِي كَانَ في نَهارِهِ مِنَ المَحْفُوظينَ وَالمَرْزُوقِينَ حَتَّى يُمْسِي، وَمَنْ قَرَأَهَا فِي لَيْلِهِ قَبلَ أَنْ يَنَامَ وَكَّلَ اللهُ بِهِ أَلْفَ مَلَکٍ يَحْفَظُونَهُ مِنْ شَرِّ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ، وَمِنْ كُلِّ آفَةٍ لَهُ، وَإنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ أدْخَلَهُ اللهُ بِهِ الجَنَّةَ، وَحَضَرَ غُسْلَهُ ثَلاثُونَ ألْفَ مَلَکٍ كُلُّهُمْ يَسْتَغفِرُونَ لَهُ وَيُشَيِّعُونَهُ إلَى قَبْرِهِ بِالاسْتِغفَارِ فَإِذَا أُدْخِلَ في لَحْدِهِ كَانُوا في جَوْفِ قَبْرِهِ يَعبُدُونَ اللهَ وَثَوَابُ عِبادَتِهِمْ لَهُ، وفُسِحَ لَهُ فِي قَبْرِهِ مَدُّ بَصَرِهِ، وَاُومِنَ مِنْ ضَغْطَةِ القَبْرِ، وَلَمْ يَزَلْ في قَبْرِهِ نُورٌ سَاطِعُ إلَى عَنَانِ السَمَاءِ إلْى أَنْ يُخْرِجَهُ اللهُ مِنْ قَبرِه.
فَإِذَا أَخْرَجَهُ لَمْ تَزَلْ مَلاَئِكَةُ اللهِ مَعَهُ يُشَيِّعُونَهُ وَيُحَدِّثُونَهُ وَيَضْحَكُونَ في وَجْهِهِيُبَشِّرُونَهُ بِكُلِّ خَيْرٍ حَتَّى يَجُوزُوا بِهِ عَلَى الصِرَاطِ وَالمِيزَانِ فَيُوِقفُوهُ مِنَ اللهِ مَوْقِفَاً لاَ يَكُونُ عِنْدَ الله خَلْقٌ أَقْرَبَ مِنْهُ إلاَّ مَلائِكَةُ اللهِ المَقَرَّبُونَ وَأَنْبِياؤُهُ المُرْسَلُوِنَ، هُوَ مَعَ النَبيِّينَ واقِفٌ بَينَ يَدَي اللهِ، لاَ يَحزَنُ مَعَ مَن يَحزَنُ وَلاَ يَهِمُّ مَعَ مَن يَهِمُّ، وَلاَ يَجزَعُ مَعَ مَن يَجْزَعُ، ثُمَّ يَقُولُ لَهُ الرَبُّ تَبَارَک وَتَعَالَى: اشْفَعْ عَبْدِي اُشفّعُکَ في جميعِ ما تَشْفَعُ، وسَلْنِىِ اُعْطِکَ عندي جميع ما تَسأَلُ، فَيَسألُ فَيُعطُى، وَيَشْفَعُ فَيُشَفَّعُ.
وَلاَ يُحاسَبُ فِيمَن يُحاسَبُ، وَلا يُوقَفُ مَعَ مَن يُوقَفُ، وَلاَ يُذَلُّ مَعَ مَن يُذَلُّ، وَلاَ يُكتَبُ بِخَطِيئَةٍ وَلاَ بِشَيءٍ مِنْ سُوءِ عَمَلِهِ.
وَيُعطَى كِتاباً مَنْشُوراً حَتّى يَهْبِطَ مِنْ عِندِ اللهِ، فيقولُ الناسُ بأجمَعِهِم: سُبْحانَ اللهِ، مَا كانَ لِهذَا العَبدِ مِن خَطيئَةٍ واحِدَةٍ، وَيَكُونُ مِن رُفَقَاءِ مِحَمَّدٍ 9»[4] .
و نيز از ابن بابويه مسنداً از جابر جعفى[5] از حضرت باقر 7[6] فرمود:
«مَنْ قَرَأَ سُورَةَ يسَ في عُمْرِهِ مَرَّةً كَتَبَ اللهُ لَهُ بِكُلِّ خَلْقٍ في الدُنيا وَبِكُلِّ خَلقٍ في الآخِرَةِ وَفي السَماءِ بِكُلِّ واحِدٍ ألْفَي ألْفِ حَسَنَةٍ وَمَحَا عَنهُ مِثلَ ذلک وَلَمْ يُصِبْهُ فَقْرٌ وَلاَ غُرمٌ وَلاَ هَدْمٌ وَلاَ نَصَبٌ وَلا جُنُونٌ وَلاَ جُذَامٌ وَلاَ وَسْوَاسٌ وَلاَ دَاءٌ يَضُرُّهُ، وَخَفَّفَ اللهُ عَنهُ سَكَرَاتِ المَوتِ وَأهوالَهُ، وَوَلِيَ قَبْضَ رُوحِهِ، وَكَانَ مِمَّنْ يَضْمَنُ اللهُ لَهُ السَعَةَ في مَعِيشَتِهِ، وَالفَرَحَ عِندَ لِقائِهِ، وَالرِضَا بِالثَوَابِ في آخِرَتِهِ. وَقَالَ اللهُ تَعَالَى لِمَلاَئِكَتِهِ أَجْمَعِينَ مَنْ في السَمَاوَاتِ وَمَنْ في الأَرْضِ: قَدْ رَضِيتُ عَن فُلاَنٍ فَاستَغفِرُوا لَهُ»[7] .
و از شيخ طوسى[8] در مجالس خود مسنداً از حضرت صادق 7 فرمود:
«عَلِّمُوا أَوْلاَدَكُمْ يسَ، فإِنَّها رَيْحَانَةُ القُرآنِ»[9] .
و غير ذلك از اخبار و فوائد، بالاخص بر اهل قبور و بر مسافر و بر حفظ از سارق و غير اينها.
[1] . سوره يس : اين سوره به ترتيب مصحف سى و ششمين و به ترتيب نزول چهل و يكمينسوره است كه بعد از سوره ص و قبل از سوره عبس و طبق نظر مشهور در مكه معظمه نازلشده است. اين سوره مشتمل بر هشتاد وسه آيه است وتعداد كلمات آن 729 و داراى3000 حرف مىباشد. سوره يس نوزدهمين سوره از سورههاى بيست و نه گانهاى است كهبا حروف مقطّعه آغاز مىشوند و اولين سوره از سورههاى بيست و سه گانهاى است كه باسُوگند شروع مىشوند. از نظر حجم از سورههاى مثانى (سورههاى طولانى) بوده و حدوديك حزب قرآن مجيد را تشكيل مىدهد. اين سوره از سورههاى كثيرالاسم است. از جملهنامهاى آن «حبيب نجار» است كه داستان او در سوره آمده است. نام ديگر آن «دافعه»است، زيرا دفع كننده بدىها و زشتىها از انسان مىباشد. نام «معمّمه» نيز براى اين سورهنقل شده است، زيرا تمام خير دنيا و آخرت را براى خواننده و نويسنده خود به همراه دارد،نامهاى ديگرى مانند «قاضيه»، «قلب القرآن» به جهت اهميت مباحث سوره و «ريحانةالقرآن» به جهت زيبايى سوره بر آن اطلاق شده است.غرض سوره را مىتوان بيان اصول سه گانه دين دانست. ابتدا مسئله نبوت مورد بحثقرار مىگيرد و سپس مسئله رسالت پيامبر اسلام مطرح مىشود (إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلينَ)«آيه3»، و هدف نزول كتاب الهى را بيان و اين بحث تا آيه 11 ادامه دارد و به دنباله آن درآيه 12 (إِنّا نَحْنُ نُحْىِ الْمَوْتى) به مسئله توحيد منتقل مىشود و آياتى چند از نشانههاىوحدانيت خدا را بر مىشمارد. در ادامه (آيات 13 تا20) به رسالت سه رسول الهى(شمعون، يوحنا و بولس) مىپردازد كه براى انذار مردم انطاكيه ارسال شدند كه ازقديمىترين شهرهاى روم است . چگونگى دعوت مردم انطاكيه به توحيد و مبارزه پيگير وطاقت فرساى رسولان با شرك مطلبى است كه در ادامه مطرح مىشود كه به نوعى دلدارىو تسلى خاطر پيامبر گرامى اسلام 9 است.در بخش ديگر، در آيات 20 ـ 33، خداوند به داستان حبيب نجار اشاره مىفرمايد.آن مرد بزرگ كه با نخستين برخورد با رسولان الهى به حقانيت دعوت آنها و عمقرهنمودهايشان پى برد و مؤمنى ثابت قدم از كار در آمد و در لحظات حساس دفاع ازنبوت، سكوت را جايز ندانست و در دفاع از حق فروگذار نكرد (وَجاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدينَةِرَجُلٌ يَسْعى) الى قوله (وَإِنْ كُلٌّ لَمّا جَميعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ) و در ادامه سوره كه از آيات33 شروع و تا آيه 44 ادامه دارد، سرشار از نكات جالب توحيدى و بيان آيات و نشانههاىعظمت پروردگار در عالم هستى است؛ همانند زنده كردن زمينِ مرده و بيرون آوردن نعماتالهى از آن، جفت آفريدن تمام مخلوقات، نعمت شب و روز و ماه و خورشيد و درياها.در مباحث ديگرى از اين سوره كه از آيه 51 شروع و تا آيات پايانى اين سوره ادامهدارد، به مسئله معاد پرداخته و از دلايل گوناگون آن (خلقت اوليه انسان و جهان هستى) وچگونگى حشر و نشر و سؤال و جواب در روز قيامت و بهشت و دوزخ سخن مىگويد ومباحثى نظير شهادت اعضا و جوارح انسان در روز قيامت، برقرارى عدالت و اينكه بهكسى ظلم نمىشود و تعهد انسان بر اينكه جز خدا را نپرستد و از شيطان تبعيت نكند وبعض نعمتها و عذابهاى بهشت و جهنم را مطرح مىكند و در ميان اين مباحث درمواردى به مسئله توحيد بازگشت مىكند (وَأَنِ اعْبُدُونى هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ) «آيه61» ونكات مهمى را بيان مىدارد. در اين بين نكات تكان دهندهاى براى بيدارى و هوشيارىبىخبران آمده است كه اثرى عميق در دلها و جانها دارد كه در آخرين آيه ، به صورتيك نتيجهگيرى كلى درباره مسئله مبدأ ومعاد، بحث را به زيبايى هرچه تمامتر پايانمىدهد: (فَسُبْحانَ الَّذى بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَىْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ).در خاتمه مىتوان هدف سوره را، اثبات رسالت و نيازمندى بشر به انبياى الهى دانست.از آنجائيكه بشر بتواند عقايد و انديشه خويش را بر مبناى حق و حقيقت و فلسفه وجودىخلقت، يعنى رسيدن به معبود خويش پىريزى كند، به رسولان الهى نياز دارد و نتيجهدنبالهروى نكردن از رسولان، چيزى جز گمراهى و دور ماندن از سرچشمه سعادت ابدى(خداوند هستى) نيست.
[2] . مختصرى از زندگىنامه وى، در همين تفسير: ج1، ص85، پاورقى(1) گذشت.
[3] . مختصرى از زندگىنامه وى، در همين تفسير: ج1، ص268، پاورقى(2) گذشت.
[4] . هر چيزى قلبى دارد و بىشك، قلب قرآن سوره ياسين است. كسى كه قبل از خواب يا درروز، قبل از فرا رسيدن شب، آن را تلاوت كند، در آن روز محفوظ بوده و روزى مىخوردتا زمانى كه شب فرا رسد. و كسى كه در شب قبل از خواب آن را تلاوت نمايد، خداوندهزار فرشته را بگمارد تا او را از شر شيطان رانده شده و هر آفتى حفظ نمايند، و اگر در آنروز بميرد، خداوند او را به بهشت مىبرد و سى هزار فرشته به هنگام غسل او حاضرمىشوند كه همگى براى او استغفار مىنمايند و با استغفار براى او، تا قبرش او را تشييعمىكنند، و هنگامى كه وارد قبرش مىشود، آن فرشتگان در داخل قبر او خداوند را عبادتمىكنند و ثواب عبادت آنان براى او خواهد بود؛ و به اندازه ميدانِ ديدِ چشمهايش، قبرشوسعت داده مىشود واز فشار قبر ايمن خواهد شد و پيوسته از قبرش تا پهنه آسمان نورىمىدرخشد تا هنگامى كه خداوند او را از قبرش خارج نمايد. هنگامى كه او را از قبرشخارج كرد، فرشتگان خداوند پيوسته با او هستند و او را بدرقه كرده با او صحبت نموده، درصورت او مىخندند و او را به تمامى خيرات مژده مىدهند و بدين ترتيب، او را از پلصراط و ميزان عبور داده و بگونهاى او را به خداوند نزديك مىنمايند كه كسى نزديكتراز او به خدا نباشد، مگر فرشتگان مقرّب خدا و پيامبران فرستاده او. او همراه با پيامبراندر برابر خداوند مىايستد و هنگامى كه ديگران غم و اندوه دارند و بىتابى مىكنند، او غمو اندوهى نداشته و بىتابى نمىنمايد. آنگاه خداى تبارك و تعالى به او مىفرمايد: بندهام!شفاعت كن كه من شفاعت تو را مىپذيرم و بخواه كه هر چه را بخواهى به تو عطا مىنمايم.او نيز مىخواهد و عطا مىشود و شفاعت مىكند و شفاعتش پذيرفته مىشود. هنگامى كهاز عدهاى حساب مىكشند و آنان را نگه داشته و ذليل مىشوند، او حسابى نداشته و او رانگه نمىدارند و ذليل نمىشود؛ به خاطر هيچ كدام از كارهاى بدش بدبخت نمىشود و نامهعملش را باز كرده و به او مىدهند تا از نزد خداوند پايين مىآيد و به مردم مىگويند :سبحان الله اين بنده خدا هيچ خطايى نداشت و از همنشينان حضرت محمد 9 خواهدبود. ثواب الأعمال: ص140 و مجمع البيان: ج8، ص646.
[5] . مختصرى از زندگىنامه وى، در همين تفسير: ج1، ص181، پاورقى(1) گذشت.
[6] . در نسخه چاپ تهران حضرت صادق 7 آمده، كه تصحيح شد.
[7] . كسى كه يك بار در عمر خود سوره ياسين را بخواند، خداوند به شماره هر آفريدهاى دردنيا وهر آفريدهاى در آخرت ودر آسمان، دو هزار كار نيك براى او نوشته ودو هزار گناهاو را پاك مىنمايد ودچار فقر، زيان مالى، زير آوار ماندن، بيچارگى، ديوانگى، جذام،وسواس وبيمارى زيانبخش نمىشود؛ وخداوند سختىهاى مرگ وترسهاى آن را براىاو آسان نموده وقبض روح او را خود به دست مىگيرد واز كسانى خواهد بود كه خداوندبراى آنان گستردگى در زندگى، خوشحالى هنگام زيارت خداوند ورضايت به ثواب الهىرا در آخرت براى آنان تضمين نموده است. وخداوند متعال به تمام فرشتگان آسمانىوزمينىاش مىفرمايد: به راستى كه از فلانى راضى شدم؛ پس براى او استغفار نماييد.ثواب الأعمال: ص141 و وسائل الشيعة: ج6، ص248، ح2.
[8] . مختصرى از زندگىنامه وى، در همين تفسير: ج1، ص88، پاورقى(1) گذشت.
[9] . به فرزندانتان سوره يس را بياموزيد، زيرا آن گل قرآن است. امالى طوسى: ص677، ح 13و بحارالأنوار: ج89، ص291، ح5.
معرفى سوره
- بازدید: 1088