(يا أَيُّهَا النَّبِىُّ إِنّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِيراً)
(وَداعِياً إِلَى اللهِ بِإِذْنِهِ وَسِراجاً مُنِيراً)
ترجمه :
45. اى نبى محترم، ما تو را فرستاديم كه شاهد باشى و بشارت دهنده و انذار كننده.
46. و دعوت كننده به سوى خدا و چراغِ نور دهنده[1] .
تفسير :
]ويژگىهاى برتر پيامبر اسلام در رسالت[
خداوند علت وسبب ارسال حضرت رسالت را در اين چند آيه بيان مىفرمايد، اوّل: (يا أَيُّهَا النَّبِىُّ إِنّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً) كه شهادت دهى بر اعمال وافعال خوب وبد امت، چنانچه در آيه شريفه مىفرمايد: (فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنا بِکَ عَلى هوُلاءِ شَهِيداً)[2] .
مسئله :
]پيامبر وائمّه بر تمام افعال اُمت تا روز قيامت شاهد هستند[
در باب شهادت مىگويند شهادت علمى كافى نيست، بلكه بايد حسى باشد، مثلاً در شهادت به زنا گفتند رويت كند :
«كَالْمِيلِ في المِكْحَلَةِ»[3] .
در شهادت به هلال، رويت لازم است، بلكه از حضرت رسالت است كه اشاره به خورشيد نمود وفرمود: «عَلَى مِثْلِ هَذَا تَشْهَدُ»[4] . واين آيه وآيه مذكوره به دلالت التزاميه، دلالت دارد بر اينكه پيغمبر 9 حيّاً وميّتاً بر جميع افعال امت الى يوم القيامة حاضر وناظر است، بلكه در مفهوم شهادت حضور دلالت دارد كه شاهد مقابل غايب است وهمين مرتبه از حضور در ائمه اطهار هست واخبار بسيارى داريم كه از ما فى الضمير مردم خبر مىدادند ودر زيارت جامعه دارد :
«و شُهَداءُ يَومِ القِيَامَةِ»[5] .
حتى رأس مطهر ابى عبدالله به ابن وكيده[6] از قلبش خبر داد :
«أَمَا عَلِمْتَ أَنَّا مَعاشِرُ الاَْئِمّةِ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّنَا نُرْزَقُ»[7] .
و چه بسيار زشت است كه ما در حضور پيغمبر وائمّه وحضرت بقية الله اين اعمال سيئه وافعال قبيحه را مرتكب شويم. وشهداى روز قيامت بسيار هستند : ملائكه كتبه، اعضا وجوارح، زمين، قرآن وغير اينها.
دويم : (وَمُبَشِّراً) بشارت اهل ايمان وتقوا واعمال صالحه به بهشت وسعادت ورضاى الهى وفيوضات ومثوبات وحشر با انبيا وساير نِعَمِ الهى.
سيم : (وَنَذِيراً) انذار كفار ومشركين وفسّاق وفجّار وظلمه از آتش وجهنم وعقوبات وغضب الهى.
چهارم : (وَداعِياً إِلَى اللهِ بِإِذْنِهِ) دعوت الى الله دعوت به معرفتِ الله وتَوحِيدِه وصِفاتِهِ واَفعالِهِ ودِينِهِ وكتابِهِ واحكامِهِ وفَرامِينِهِ ورُخَصِهِ وعَزائمِهِ وعَدلِهِ وانبيائِهِ ورُسُلِهِ وحُجَجِهِ[8] ونحو اينها.
پنجم : (وَسِراجاً مُنِيراً) از براى نور اطلاقاتى است: يكى از اسماى حسناى الهى «نور» است: «يا نور ويا قدوس رب الملائكة والروح»[9] ، (اللهُ نُورُ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ)[10] الآيه، زيرا تمام ماهيات ممكنه ظهورش به واسطه وجود اوست وتا وجود پيدا نكرده، در ظلمتِ عدم است ونفس وجود ظاهر بالذات است.
هستى تو هستى پيوند نه تو به كس وكس به تو مانند نه «الظاهر الباطن فى ظهوره»[11] وجود حضرت رسالت وائمه اطهار :
«خَلَقَكُمُ اللهُ أَنْواراً، فَجَعَلَكُم بِعَرشِهِ مُحْدِقِينَ، حَتّى مَنَّ عَلَينَا بِكُمْ، فَجَعَلَكُمْ في بُيُوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ ويُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ»[12] .
علم نور است: «العِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللهُ في قَلْبِ مَنْ يَشاءُ»[13] .
ايمان ودين مقدس الهى نور است: (يُرِيدُونَ لِيُطْفِوُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ)[14] الى غير ذلك از اطلاقات.
[1] . ترجمه ديگر: اى پيامبر، ما تو را به سِمَتِ گواه وبشارتگر وهشدار دهنده فرستاديمƒ 45ودعوت كننده به سوى خدا به فرمان او، وچراغى تابناكƒ 46.
[2] . پس چگونه است حالشان آنگاه كه از هر امّتى گواهى آوريم، وتو را بر آنان گواه آوريم؟سوره نساء: آيه 41.
[3] . همچون ميله در سرمهدان. كافى: ج7، ص184، ح4؛ تهذيب الأحكام: ج10، ص2، ضمنح1 ووسائل الشيعة: ج28، ص95، ضمن ح3.
[4] . پيامبر اسلام 9 فرمود: به مثل اين آفتاب كه جهان را نورانى كرده، گواهى بده. المبسوط«شيخ طوسى»: ج8، ص172؛ وسائل الشيعة: ج27، ص342، ح3 وجواهر العقود: ج2،ص318 (با اندكى تفاوت).
[5] . وگواهان روز قيامت. ر. ك: المزار«مشهدى»: ص249؛ بحارالأنوار: ج97، ص344؛ شرحالأسماء الحسنى: ج2، ص65؛ هدية الزائرين: باب 8، زيارت جامعه: ص381. در همه منابع«شهداء دار الفناء؛ شاهدان دار نيستى» آمده است.
[6] . حارث بن وكيدة، سعدن بن ابى طيران، قضيه قرائت قرآن توسط امام حسين 7وصحبت كردن با سر مبارك امام را از وى روايت نموده است. شرح حال مفصلى از وى دركتب رجالى ذكر نشده است. ر. ك: مستدركات علم رجال الحديث: ج2، ص282.
[7] . پس بدان ما طايفه ائمه زندهايم ونزد پروردگارمان به ما روزى داده شود. دلائل الامامة :ص188؛ نوادر المعجزات: ص110 ومدينة المعاجز: ج3، ص462.
[8] . به تعبير ديگر : دعوت الى الله به فرمان او دعوت به معرفت الله ويگانگى وصفات وافعالوآيين وكتاب واحكام ودستورات واجازهها وواجبات وعدالت وانبيا وپيامبرانوحجتهاى اوست.
[9] . اى نور، اى پاك، پروردگار ملائكه وروح.
[10] . خدا نور آسمانها وزمين است. سوره نور آيه 35.
[11] . ظاهر وباطن در ظهورش.
[12] . خدا شما را آفريد ومحيط به عرش خود گردانيد تا اين زمان كه به نعمت وجود شما بر مامنّت گذاشت پس شما را در خاندانى قرار داد كه امر به رفعتش نمود وبه ذكر نام خدا در آنخاندان فرمان داد. من لا يحضره الفقيه: ج2، ص613؛ تهذيب الاحكام: ج6، ص98؛المزار«مشهدى»: ص529؛ بحارالأنوار: ج99، ص130 وهدية الزائرين وبهجة الناظرين :باب 8، زيارت جامعه: ص382.
[13] . علم، نورى است كه خداوند آن را در دل هر كس كه بخواهد، مىافكند. مصباح الشريعة :ص16؛ الفوائد الحائرية: ص345 وخلاصة عبقات الأنوار: ج1، ص114.
[14] . مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند وحال آنكه خدا ـ گرچه كافران راناخوش افتد ـ نور خود را كامل خواهد گردانيد. سوره صف: آيه 8.
آيات (45 ـ 46)
- بازدید: 871