وَرَدَّ اللهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَكَفَى اللهُ الْمُوْمِنِينَ الْقِتالَ وَكانَ اللهُ قَوِيًّا عَزِيزاً
ترجمه :
25. و خداوند برگردانيد كسانى كه كافر بودند از مشركين و احزاب با كمال غيظ و غضب كه نايل نشدند به استفاده و خيرى و بهرهاى و شكست خوردند و فرار كردند، و كفايت فرمود مومنين را كه فتح و ظفر نصيب آنها شد در جنگ احزاب و هست خداوند در كمال قوّت و عزت و قهر و غلبه[1] .
تفسير :
]سه بلايى كه در جنگ احزاب متوجه كفار شد[
(وَرَدَّ اللهُ الَّذِينَ كَفَرُوا) خداوند برگردانيد كفار را وفرار كردند با اين كثرت عِدّه وعُدّه به سه بلا كه متوجه آنها شد:
اول، به قتل عمرو بن عَبْدِ وَدْ[2] به دست على اميرالمومنين وشرحش چنانچه در اخبار بسيار دارد كه اين عمرو، فارس يَلْيَلْ بود وبا هزار سوار، مقابله مىكرد. وقتى كه رسيدند لشكرِ كفار كنار خندق، اسب خود را نهيب داد وجست اين طرف خندق كه مسلمين بودند ومبارز طلبيد. حضرت رسول فرمودند: كيست برود مقابل آن؟ احدى برنخاست جز على 7. حضرت فرمود : اين عمرو است بنشين، تا سه مرتبه. حضرت ذو الفقار را به دست على 7 داد ودرعِ فضول[3] را به او پوشانيد وعمامه سحاب را نُه دور بر سر او بست واو را فرستاد وفرمود :
«بَرَزَ الاِْيمَانُ كُلُّهُ إلى الكُفْرِ كُلِّهِ»[4] .
عمرو گفت: كيستى؟ فرمود: على هستم. گفت: ابن عبد المطلب؟ فرمود: ابن ابى طالب. گفت: برگرد من دوست ندارم پسر ابى طالب به دست من كشته شود، برگرد يكى از اعمامت[5] را روانه كن. حضرت فرمود: اما من دوست دارم كه تو به دست من كشته شوى. عمرو در غضب شد واز اسب پياده شد وحمله كرد وشمشيرى حواله سر حضرت كرد. عمامه پاره شد ]و شمشير[ به فرق همايونى رسيد، خون روان شد. حضرت شمشيرى بر عاتق او يا بر ران او زد، در غلطيد وافتاد. سر نحس او را جدا كرد آورد انداخت مقابل قدمهاى پيغمبر 9، كفار بسيار وحشت كردند.
دويم، القاى رعب در قلوب آنها وباد سردى متوجه آنها شد كه جوارح آنها از كار افتاد.
سيم، ملائكه به آنها حمله كردند، دست وسر آنها مىريخت، فرار كردند.
(بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً) با غيظ وغضب كه نايل به فتح نشدند ودست آنها به جايى نرسيد: (وَكَفَى اللهُ الْمُوْمِنِينَ الْقِتالَ) كه ديگر احتياج به مقاتله نداشتند (وَكانَ اللهُ قَوِيًّا عَزِيزاً) قادراً قاهراً.
[1] . ترجمه ديگر: وخداوند آنان را كه كفر ورزيدهاند، بى آنكه به مالى رسيده باشند، به غيظوحسرت برگرداند وخدا زحمت جنگ را از مؤمنان برداشت وخدا همواره نيرومندشكستناپذير است.
[2] . مختصرى از زندگى نامهوى در همين تفسير: ج13، ص362، پاورقى (1) گذشت.
[3] . درع : جوشن، زره. در اينجا زره پيامبر 9 كه فضول نام داشت.
[4] . همه ايمان در مقابل همه شرك قرار گرفته است. كنز الفوائد: ص137؛ شرح نهج البلاغة«ابن ابى الحديد»: ج13، ص180؛ الطرائف «ابن طاووس»: ص35؛ عوالى اللالى: ج4،ص88 وبحارالأنوار: ج20، ص215، ح2.
[5] . اَعمام (جمع عم): عموها.
آيه 25 «وَرَدَّ اللهُ الَّذِينَ كَفَرُوا...»
- بازدید: 723