بهترين همدم

حُسْنُ الْخُلْقِ خَيْرُ قَرينٍ.(1)
خوش خوئى بهترين همدم است .

گرامى ترين حسب

اَكْرَمُ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلْقِ.(2)
گرامى ترين حسب و اصالت خانوادگى ، خوش خُلقى است .

معجزه خوشرويى

اَلْبِشْرُ يُطْفى نارَ الْمُعانَدَةِ.(3)
خوشرويى ، آتش دشمنى را خاموش مى كند.

منش آزادمردان

اَلطَّلاقَةُ شيمَةُ الْحُرِّ.(4)
گشاده رويى خصلت آزاد مرد است .

نيكى بدون هزينه

اَلْبِشْرُ إ سْداءُ الصَّنيعَةِ بِغَيْرِ مَؤُونَةٍ.(5)
خوشرويى احسانى است بى هزينه .

خوشرويى نسبت به دوستان

اَلْبِشْرُ يُونِسُ الرِّفاقَ.(6)
خوشرويى به دوستان اُنس بيشترى مى دهد.

خوشرويى ، منشاء بخشش

اَلْبِشرُ اَوَّلُ النَّوالِ.(7)
خوشرويى ، سرآغاز بخشش است .

همنشين بى بديل

لا قَرينَ كَحُسْنِ الْخُلْقِ.(8)
هيچ همنشينى ، بسان خوش خلقى ، نيست .

ثمره خوش خويى

حُسْنُ الْخُلْقِ يُورِثُ الَْمحَبَّةَ و يُؤَكِّدُ الْمَوَدَّةَ.(9)
خوش خلقى محبّت به جاى مى گذارد و به مودّت تحكيم مى بخشد.

مصافحه به هنگام ديدار

اِذا لَقيتُمْ إِخْوانَكُمْ فَتَصافَحُوا وَ اءَظْهِرُوا لَهُمُ الْبَشاشَةَ.(10)
وقتى برادرانتان را ديدار كرديد با يكديگر دست بدهيد و خوشرويى خود را ظاهر كنيد.

ماهيت تندخويى

اَلْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ، لاَِنَّ صاحِبَها يَنْدَمُ، فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ، مُسْتَحْكَمٌ.(11)
تـنـدخـويى نوعى ديوانگى است . چرا كه تندخو پشيمان گردد و اگر پشيمان نگشت ديوانگى اش استوار است .

معاشرت با مردم

مُقَارَبَةُ النَّاسِ فِى اَخْلاقِهِمْ اءَمْنٌ مِنْ غَوَائِلِهِمْ.(12)
هماهنگى با اخلاق و رسوم مردم [در موارد مشروع ] مايه امنيت از دشمنى و كينه آنان است .

بهترين خوى ها

خَيْرُ الاَْخْلاقِ اَبْعَدُها مِنَ اللِّجاجِ.(13)
بهترين خُلق ها آن است كه از ستيزه جويى دورتر باشد.

تعصب پسنديده

إِنْ كـَانَ لاَبـُدَّ مـِنَ الْعـَصـَبـِيَّةِ فـَلْيـَكُنْ تَعَصُّبُكُمْ لِمَكَارِمِ الْخِصَالِ وَ مَحَامِدِ الاَْفْعَالِ وَ مَحَاسِنِ الاُْمُورِ.(14)
اگـر قـرار اسـت تـعـصّبى در كار باشد بايد به خاطر اخلاق پسنديده ، كردار نيك و كارهاى خوب باشد.

ثمره اخلاق زشت

مَنْ لَمْ يُصْلِحْ اَخْلاقَهُ كَثُرَتْ بَوائِقُهُ.(15)
كسى كه اخلاقش را اصلاح نكند گرفتارى هايش زياد شود.

رابطه خودسازى و تربيت

اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِكَ.(16)
با ريشه كن كردن بدى از سينه خود، بدى را از سينه ديگران ، بيرون كن !

لجاجت

اَللِّجاجُ عُنْوانُ الْعَطَبِ.(17)
خصومت كردن با مردم ، مبداء هلاكت است .

****************************************************************************************
1 ـ تحف العقول ، ص 219.
2 ـ نهج البلاغه ، ح 37، ص 1104.
3 ـ شرح غررالحكم ، ج 1، ص 150.
4 ـ همان ، ص 127.
5 ـ همان ، ص 388.
6 ـ همان ، ص 191.
7 ـ همان ، ص 167.
8 ـ نهج البلاغه ، ح 109، ص 1139.
9 ـ شرح غررالحكم ، ج 3، ص 418.
10 ـ خصال ، شيخ صدوق ، ص 633.
11 ـ نهج البلاغه ، ح 247، ص 1199.
12 ـ نهج البلاغه ، ح 393، ص 1275.
13 ـ شرح غررالحكم ، ج 3، ص 425.
14 ـ نهج البلاغه ، خ 234، ص 799.
15 ـ تحف العقول ، ص 237.
16 ـ نهج البلاغه ، ح 169، ص 1170.
17 ـ شرح غررالحكم ، ج 1، ص 202.

نوشتن دیدگاه