حكومت اسلامى حكومت مكتبى است، يعنى تركيبى از حكومت قانون الهى و خواسته هاى مردمى. در حكومت اسلامى خطوط كلى از جانب وحى معين مى شود كه مردم بايد پيروان اين خطوط كلى باشند و هرگز با تاسيس مجالسى نمى توان خراشى در اين خطوط پديد آورد.
آرى لباس اين خطوط و كيفيت پياده كردن آن در اختيار مردم است، اينجاست كه حكومت اسلامى هر دو عنصر خود را دارا مى باشد، خطوط كلى از جانب خداست و شيوه ى پياده كردن از جانب مردم است.
يكى از اصول سياسى امام "ع" اين است كه به رضايت توده ها و نوع مردم، عنايت بيش ترى مبذول مى نمود و هرگاه حاكم، ميان جلب دو رضايت قرار بگيرد "رضايت توده ها و به اصطلاح مردم سالارى و رضايت طبقه ى معينى" حاكم بايد در صدد جلب رضايت همگان باشد نه يك طبقه ى خاص.
در عزل كارگزاران عثمان، توده ى مردم خواهان چنين عزلى بوده اند و اصولا آنان امام "ع" را بر اين كار برگزيده بودند و اگر ايشان به خواسته ى آنان جامه ى عمل نمى پوشانيد اصل حكومت امام مترلزل مى گشت، از اين جهت در نامه ى خود به مالك چنين مى نويسد:
و ليكن احب الامور اليك اوسطها فى الحق، و اعمها فى العدل، و اجمعها لرضى الرعيه، فان سخط العامه يجحف برضى الخاصه، و ان سخط الخاصه يغتفر مع رضى العامه. و ليس احد من الرعيه اثقل على الوالى موونه فى الرخاء، و اقل معونه له فى البلاء، و اكره للانصاف، و اسال بالالحاف، و اقل شكرا عند الاعطاء، و ابطا عذرا عند المنع، و اضعف صبرا عند ملمات الدهر من اهل الخاصه. و انما عماد الدين، و جماع المسلمين، و العده للاعداء، العامه من الامه، فليكن صغوك لهم، و ميلك معهم! [ نهج البلاغه، نامه ى 53. ]
"و بايد از كارها آن را بيش تر دوست بدارى كه نه از حق بگذرد و نه فروماند، و عدالت را فراگير بود و رعيت را دلپذير كه ناخشنودى همگان، خشودى نزديكان را بى اثر گرداند و خشم نزديكان، خشنودى همگان را زيانى نرساند... و همانا آنان كه دين را پشتيباند و موجب انبوهى مسلمانان، و آماده ى پيكار با دشمنان، عامه ى مردمانند. پس بايد گرايش تو به آنان بود و مليت به سوى ايشان."
مردم سالارى
- بازدید: 1495