باورداشت مهدويت

(زمان خواندن: 7 - 14 دقیقه)

بدون شک، عقيده به مهدويت واعتقاد به ظهور حضرت مهدي عليه السلام به عنوان منجي عالم بشريت باوري صرفا اسلامي است که بر اساس کتاب وسنت پديد آمده وهمگي مسلمانان پيشين وپسين، بر آن اتفاق نظر دارند وحتي گروهي از بزرگان وصاحب نظران به متواتر بودن(1) احاديث وارده در اين باب حکم نموده اند. اين باورداشت، به عنوان انديشه اي اسلامي، بر پايه قويترين برهان هاي نقلي وعقلي استوار است وبررسي تاريخ وشواهد بسيار آن، بهترين تاييد بر صحت ومتانت آن به شمار مي رود وهيچ يک از مسلمانان - چه از شيعيان وچه از اهل سنت - به انکار يا تشکيک در آن نپرداخته است، مگر برخي از تازه به دوران رسيدگاني که تحت تاثير تبليغات غربيان قرار گرفته ودر دام هاي استعمار گرفتار آمده وفرهنگ را جز با انکار الهام وروايات قطعيه ويا تعريف وتاويل آن در چهارچوبه مقاصد منکرين ديانت ومادي گرايان تفسير وتحليل نمي کنند. اين کژانديشان بدين وسيله کوشيدند. تا دري را بگشايند که اگر - خداي نخواسته - گشوده گشت، ديگر راهي براي اعتماد بر سنت واستناد به آن واطمينان به ظاهر کتاب وسنت باقي نمي ماند وآيين شريف اسلام ودعوت پيامبر صلي الله عليه وآله بر اساس خواسته بدعتگزاران وهواپرستان، دستخوش تغيير وتحريف قرار مي گيرد. براستي اگر چنين رواياتي که بزرگان علم حديث وکار آموزدگان ونام آوران اين رشته در گذشته وحال به تواتر وقطعي بودن آنها تصريح کرده اند، بتواند مورد انکار وترديد قرار گيرد، پس وضع وحال ديگر رواياتي که خبر واحد(2) شمرده مي شوند، يا حد اقل در اين درجه از اعتبار نيستند، چه خواهد بود؟ گروهي از انديشمندان اسلامي نسبت به اين گونه منحرفين از کتاب وسنت، که با جرات وجسارت نسبت به ساحت قدس خداوند وپيامبر گراميش صلي الله عليه وآله، به ايجاد شک وترديد وتحريف، در اصل مسلم مهدويت پرداخته اند، اعلام خطر نموده، وکتابها ومقالاتي را در رد وابطال نظريات آنان نگاشته اند.
آنچه مسلم است اينکه، در پس پرده اين توطئه، جز دستهاي پليد کساني که در صدد سست کردن اعتقادات مسلمانان وخدشه دار کردن متون اسلامي هستند، دستي را نمي توان ديد. در گذشته همين التزام واعتقاد وپايبندي مردم به کتاب وسنت پاک پيامبر صلي الله عليه وآله بود، که دشمنان واستعمارگران را از نفوذ در کشورهاي اسلامي باز مي داشت وراه سلطه بر اين بلاد را بر روي آنان مي بست واکنون نيز به خوبي پيداست که چيزي جز سست شدن همين مباني اعتقادي وکم شدن پايبندي ها به قرآن مجيد وروايات شريفه نيست، که راه نفوذ وسلطه را بر بيگانان گشوده است! - خداوند ما را از فتنه هاي گمراهان وهواپرستان ومزدوران استعمار در امان بدارد - خنده آور است که اين بي خبران وغرب باوران - که به شدت دور از شناخت حقايق اسلامي وفهم مصالح مسلمين اند - در تضعيف باور مهدويت واحاديث مربوط به آن، گاهي به اين بهانه تمسک جسته اند، که اين عقيده اصولا از عقايد پيشگامان اهل سنت نيست ودر بين صحابه قرن اول هجري وتابعين ذکري از آن به ميان نيامده است. گاهي دايه مهربانتر از مادر شده، اين عقيده را سبب اختلاف ودرگيري بين مسلمانان وقيام عليه حکومت ها وموجب تبليغات سياسي دانسته اند وگاهي نيز به برخي اختلافاتي که بين پاره اي از احاديث اين باب است، استناد کرده اند.(3)
وهمه اينها، از عجيب وغريب ترين نوع استدلالاتي است که در رد سنت شريف نبوي صلي الله عليه وآله به آن تمسک شده است. از آن رو که: اولا: بر وقوع ذکر اين عقيده بين صحابه وتابعين صدر اول اسلام وبر اينکه خود پيامبر صلي الله عليه وآله واولين پايگاه براي نشر عقيده به مهدويت در بين مسلمانان بوده اند، چه دليلي قوي تر ومحکم تر از وجود خود اين احاديث متواتره، در اصلي ترين ومعتبرترين کتاب هاي اهل سنت؟! وچه برهاني روشن تر از اجماع علماي مسلمين، واينکه آنان هيچ کس از مدعيان مهدويت را با استناد به عدم صحت ظهور مهدي عليه السلام رد نکرده اند، بلکه در رد ادعاي چنان افرادي، به عدم وجود صفات ونشانه هاي خاص مهدي عليه السلام در آنها استناد کرده اند. چنانکه حکايت محمد بن عجلان با جعفر بن سليمان وآنچه فقيهان واشراف اهل مدينه درباره آنان گفته اند، شاهدي آشکار در اين زمينه به شمار مي رود.(4)
پس اگر اين همه احاديث، با توجه به فراواني وتواتري که دارند وبا عنايت به اجماع واتفاقي که از ناحيه علماي اسلامي بر مضمون اين احاديث صورت گرفته است، نتواند دليل بر صحت واستواري عقيده به مهدويت باشد پس به کدامين دليل مي توان استناد کرد؟ ودرستي انتساب کدامين عقيده اسلامي به صحابه وپيامبر اکرم صلي الله عليه وآله را مي توان اثبات نمود؟ ثانيا: شايد هرگز هيچ عقيده ويا اصلي را نتوان يافت که بر سر آن اختلاف ودرگيري ونزاع صورت نگرفته باشد. حتي مي توان گفت که پيرامون مسائل خداشناسي ونبوت پيامبران الهي عليهم السلام نيز نزاع ها ودرگيري ها، بيش از مسئله مهدويت به وقوع پيوسته است. چنانکه بين مکتب اشاعره وغير آنان وبين پيروان مذاهب شافعي، حنفي، حنبلي، مالکي وغير آنان درگيري ها بلکه جنگ هاي خونين بسيار اتفاق افتاده است. بلکه مي شود گفت: بر سر مفاهيمي همچون عدالت وامنيت وساير مفاهيمي که همه انسان ها بر لزوم آن اتفاق نظر دارند وبر سر تحقق آنها ويا دفع کساني که آنها را وسيله اي براي مقاصد سياسي خويش قرار مي دادند، جنگ هاي خانمان برانداز ومعرکه هاي خونيني در گرفته است وچه بسا که تعداد قربانيان بشريت، که به اسم اقامه حق ورعايت عدالت وبرابري وحمايت از آزادي انسان وحقوق او به خاک وخون غلطيده اند، بيشتر از تعداد قربانيان هر موضوع وعنوان ديگري باشد. نتيجه اينکه، پوشيده شدن حق به باطل، وعرضه باطل به جاي حق، اگر چه از طرف اهل باطل ومنحرفين، زياد انجام مي پذيرد، لکن به حق ضرري نمي رساند وخدشه اي وارد نمي کند. چنانکه خداوند بزرگ مي فرمايد: (بل نقدف بالحق علي الباطل، فيدمغه فاذا هو زاهق ولکم لويل مما تصفون).(5)
بلکه ما، حق را بر باطل مي افکنيم تا آن را درهم شکافد وباطل را نابود گرداند، آن زمان باطل از بين رونده وباطل شدني است. وواي بر شما، از آنچه درباره خداوند توصيف مي کنيد. علاوه بر اينکه بايد توجه داشت که فريب خوردن عوام وقبول ادعاي دروغين دجال گونه هاي مدعي مهدويت(6) توسط آنان در بيشتر موارد به خاطر عدم آشنايي آنان به نشانه هاي حضرت مهدي عليه السلام ونسب شريف ايشان وويژگي هاي خاصي است که براي ايشان در احاديث مختلفه(7) مورد تصريح قرار گرفته است وگر نه در اين باب، جايي براي گمراهي وگمراه ساختن ديگران وجود ندارد. اين وظيفه علما وانديشمندان است که عقيده به مهدويت را تبيين کنند وهدف هاي آن را به مردم بشناسانند وويژگي ها ونشانه هايي را که به وسيله آنها حضرت مهدي موعود عليه السلام از دغل پيشگان مدعي مقام مهدويت باز شناخته مي شود، براي توده مسلمان بر شمارند وتوضيح دهند. ثالثا: يکي از فرق هايي که بين احاديث متواتره وغير متواره(8) وجود دارد، اين است که: در متواتر لفظي تفصيلي(9) يقين وباور قطعي نسبت به صدور آن حديث معين از ناحيه معصومين عليهم السلام - به عين همان کلمات والفاظ موجود در متن حديث - حاصل مي شود ودر چنين حديثي ممکن نيست اختلاف وتعارض ايجاد شود، مگر توسط حديث متواتر ديگري که با همين خصوصيات، مفاد ومعنايي خلاف(10) حديث اول داشته باشد، که در اين صورت بايد به وسيله ايجاد موافقت بين دو معنا وجمع بين دو حديث به وسيله حمل عام بر خاص - تخصيص عام - ويا حمل مطلق بر مقيد - تقييد مطلق - ويا حمل ظاهر بر اظهر - تقديم اظهر - ومانند اينها، تنافي واختلاف ظاهري وابتدايي بين دو روايت را حل کرد. اگر چنين جمعي ممکن نبود، ظاهر هر دو روايت از اعتبار ساقط گرديده وهيچ کدام صلاحيت، براي استناد حکمي به آن را نخواهد داشت. اما در متواتر اجمالي(11) اختلاف وتعارضي که در عبارات ومتون احاديث هست، مشکلي ايجاد نمي کند، بلکه به آن روايتي که از همه روايت هاي آن مجموعه، اخص است وشمول کمتري دارد، اخذ مي شود. اما در متواتر معنوي(12) به قدر مشترک همه احاديث ومضموني که در همگي آنها تکرار شده ومورد اتفاق کل آن مجموعه است، اخذ مي شود. بنابر اين، اختلاف داشتن متن ومضمون احاديث زياني به متواتر بودن آنها نمي زند. بلکه در احاديث غير متواتر نيز اين اختلاف متن، ضرري به صحت آن حديث صحيحي که بين آنهاست، وارد نمي کند. زيرا در آن صورت هم روايت صحيح تر، وروايتي که به خاطر مطابقت مضمون آن با کتاب يا سنت قطعي يا به خاطر قوي بودن متن حديث، يا به خاطر تاييد مضمون آن توسط شواهد وقريني خاص، نسبت به حديث ديگر متعارض با آن، رجحان وبرتري دارد، مورد عمل قرار مي گيرد.
اين امور را، جز کساني که در علم حديث شناسي، داراي تجربه ومهارت کافي باشند، باز نمي شناسند واگر جز اين بود وبه خاطر کمترين تعارض واختلافي بايد همه احاديث متعارض کنار گذاشته مي شد، لازم بود که کليه روايات يا حد اقل اغلب آنها، از درجه اعتبار ساقط باشند، که نتيجه اش تغيير چهره دين اسلام در اکثر احکام شرعي ودستورات فقهي بود. زيرا کمتر موضوعي در عقايد واحکام وتاريخ وتفسير قرآن کريم ومانند آنها پيدا مي شد، که احاديث وارد شده در آن موضوع، بدون اختلاف وتعارض باشند، اگر چه تعارضي ناپايدار به عموم وخصوص يا اطلاق وتقييد. بنابر اين، در از بين بردن اين تعارضات ابتدائي که در گفتگوهاي عادي مردم نيز وجود داود، ودر تشخيص حديث درست از نادرست وحديث قوي از ضعيف وروايت معتبر از غير معتبر، تنها راه اين است که به قواعد ومقرراتي که در نزد عقلا وانديشمندان معتبر است، استناد گردد وبه خبرگان واشخاص صلاحيت دار رجوع شود وبدين وسيله بعضي از احاديث را به بعضي ديگر بازگردانده ودر صورت امکان جمع بين روايات وعمل به روايتي که از نظر سندي يا مضموني قوت ومتانت بيشتر دارد، يا با قرآن کريم وسنت ثابت شده ومانند آن، موافقتر است، به اين قاعده عمل شود واز رد کردن روايت وناديده گرفتن آن خودداري گردد. نتيجه کلام اينکه، اخبار ورواياتي که درباره مهدويت از معصومين عليهم السلام وارد شده، همگي بايد در پرتو چنين قواعدي، بحث وبررسي شود. که چنانچه احاديث متواتره اي داريم مورد عمل قرار گيرد ودر اخبار غير متواتره نيز بعضي به بعضي تقويت شده، وبرخي، برخي ديگر را تفسير کند واگر خبر ضعيفي هم هست، ملاحظه شواهد وقرائن وبقيه موارد تاييد معتبر، در آن عمل شود. از اين رو مي توان گفت: هيچ کسي احاديث وارده در باب عقيده به مهدويت را مردود وشبهه دار نمي پندارد، مگر ناآگاهان به صناعت حديث شناسي، يا آگاهاني که تحت تاثير تبليغات باطل وفتنه هاي گمراهي آفرين استعمارگران، با سنت پيامبر صلي الله عليه وآله به دشمني برخاسته اند.

- پاورقی -

(1) متواتر به معني پياپي در اصطلاح حديث شناسي به احاديث متعدده اي گفته مي شود، که روايت کنندگان آن در هر طبقه، به گونه اي زياد باشند که از مجموع روايات آنها علم هادي به صدور آن کلام، از معصوم عليه السلام حاصل آيد. به عبارت ديگر اختلاف راويان وتعدد آنها در نقل يک خبر از معصوم عليه السلام به حدي باشد که توافق آنان بر کذب وهمدستي آنان در جعل خبر ممکن نباشد.
(2) خبر واحد خبري است که نقل کننده آن يک يا چند رواي باشد. تا آنجا که به حد تواتر نرسيده باشد. ودر اصطلاح حديث شناسي تقسيم بندي هاي مختلف، واقسام گوناگون دارد. مشهورترين اقسام آن در رابطه با رواي عبارتند از: صحيح، حسن، موثق وضعيف.
(3) از جمله اين اختلافات، اختلاف بر سر نام پدر بزرگوار حضرت مهدي عليه السلام است که در پاره اي از روايات اهل سنت عبارت اسم ابيه اسم ابي به حديث مشهور پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله اسمه اسمي وکنيته کنيتي افزوده شده است. به اين معنا که نام مهدي همنام من، وکنيه او همانند کنيه من، واسم پدر او مانند اسم پدر من است. ويا اختلاف بر سر زمان تولد، ومدت عمر، وعلامات قبل از ظهور، که همگي اين موارد در خود مدارک اهل سنت، قابل بررسي ونظر مشهور شيعه، بر طبق احاديث وارده در همان کتابها قابل اثبات است.
(4) جريان محمد بن عجلان در صفحه 174 از کتاب البرهان في علامات مهدي آخر الزمان نقل شده است. محمد بن عجلان يکي از فقهاي مدينه بود، که در زمان حکومت بني عباس با مردي به نام محمد بن عبدالله محض که از نسل امام حسن مجتبي عليه السلام بود، بيعت کرد. منصور، خليفه عباسي که بسياري از سادات حسني را به جرم مخالفت با دستگاه حکومت، کشته بود، محمد بن عجلان را احضار کرد. وبعد از تحقيق درباره بيعت او با محمد بن عبدالله، دستور داد، دست او را ببرند. وگفت: اين دستي که با دشمن من بيعت کرده است، بايد بريده شود. فقهاي مدينه وساطت کردند وگفتند: اين مرد تقصيري ندارد، چون فقيه است وبر طبق روايات خيال کرده که محمد بن عبدالله بن محض مهدي امت است. از اين رو با او بيعت کرد وقصد دشمني با تو را نداشته است.
(5) سوره انبياء، آيه 18.
(6) تعداد کساني که در طي تاريخ اسلام، ادعاي مهدويت داشته وبه انگيزه هاي مختلف به دروغ خود را قائم آل محمد صلي الله عليه وآله معرفي کرده اند، يا برخي از مريدان آنها، اين عنوان را به دروغ بر ايشان تبليغ وترويج کرده اند، بيش از پنجاه نفر مي باشد.
(7) براي شناختن اين خصوصيات، از حيث اصل ونسب، وسيماي ظاهري، وکيفيت اخلاق ورفتار، واز حديث علامات ومعجزات، ونحوه ظهور وحکومت آن بزرگوار، مي توان به کتاب هايي که در اين باب، نوشته شده است، همچون مهدي موعود، منتخب الاثر و... مراجعه نمود.
(8) غير متواتر، اعم از خبر يک يا چند راوي، واعم از اينکه قرايني بر صحت وصدور آن از معصوم عليه السلام وجود داشته، يا نداشته باشد، تعبيري ديگر از همان خبر واحد است.
(9) احاديث متعدده اي که با اسناد گوناگون، وبه وسيله راويان مختلف، از هر يک از معصومين عليهم السلام نقل شده اند، اما همگي آنها از حيث مضمون ولفظ، کاملا يکسان بوده ودر تعابير وکلمات، هيچ اختلافي باهم ندارد. چنانکه همه اين راويان، اتفاق دارند بر اينکه: از پيغمبر صلي الله عليه وآله شنيدم، که فرمود: اني تارک فيکم الثقلين، کتاب الله وعترتي.
(10) اين مخالفت بين دو حديث متواتر، به گونه اي نيست که باهم تضاد وتناقصي داشته باشند. بلکه يکي از آن دو به عنوان شرط يا قيد يا خصوصيتي زايد بر ديگري، قابل جمع با آن مي باشد.
(11) احاديث متعدده اي، که اگر چه در الفاظ وتعابيرشان، اختلافاتي وجود دارد، اما به خاطر کثرت راويان، به گونه اي هستند، که مي توان علم اجمالي پيدا کرد، که حد اقل يکي از آنها با همين الفاظ وکلمات وارده در حديث، از معصوم عليه السلام صادر گرديده است. مثلا در بعضي از اين گونه روايات آمده است که: خبري که راوي مومن آن را نقل کرده باشد حجت است. ودر بعضي ديگر آمده است: خبري که راوي آن راستگو باشد حجت است. در بعضي ديگر آمده است: خبري که روايت کننده آن عادل باشد حجت است. در اينجا علم پيدا مي کنيم که حد اقل يکي از اين روايت ها، صحيح وصادر شده از معصوم است. حال در اين ميان، روايتي را که خاص تر از بقيه روايات است، وشمول کمتري دارد، وبه عبارت ديگر بقيه روايات هم آن را به نوعي تاييد مي کنند، اختيار کرده وبه مضمونش عمل مي نمائيم. که مثال در مذکور، آخرين دسته اين روايات، يعني حجت بودن خبر عادل است. زيرا اگر راوي عادل باشد حتما مومن وراستگو هم هست. ودو دسته قبلي آن را شامل مي شوند.
(12) مجموعه اي از احاديث، که همگي بر معنايي خاص يا حکمي معين دلالت مشترک دارند، اگر چه در الفاظ وتعابير با يک ديگر اختلاف دارند. به شکلي که در بين اين مجموعه، هيچ حديثي را نتوان يافت که به طور قطع ويقين، مضمون ومتن والفاظش همگي از ناحيه معصوم عليه السلام صادر شده است. مثل روايت هايي که درباره کيفيت جنگ هاي اميرالمومنين علي عليه السلام با الفاظ وتعابير ومضامين گوناگون وارد شده اند، ولي همگي آنها در اثبات شجاعت بي نظير براي مولا عي عليه السلام متفق هستند. ومثل حکايات فراوان، ونقل هاي متفاوتي که درباره بخشش وکرم حاتم طائي در کتاب هاي مختلف وجود دارد، که از همگي آنها به آنچه که قدر مشترک ومضمون عام بين همه آنهاست، يقين وعلم قطعي پيدا مي شود. وآن، وجود حاتم در زماني از زمان هاي گذشته ودارا بودن جود وبخشش بسيار توسط او مي باشد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنیدsibtayn@sibtayn.com

تماس با ما
Close and go back to page