قضاوت خليفه درباره زن ديوانه اي که زنا داده است

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

از ابن عباس روايت شده كه گفت: زن ديوانه اى را آوردند پيش عمر كه زنا داده بود پس درباره آن با چند نفر مشورت كرد و دستور سنگسار كردن آنرا داد پس على كه رضوان خدا بر او باد گذر بان زن نمود فرمود: كار اين زن بيچاره چيست گفتند: اين زن ديوانه فلان قبيله است كه زنا داده و عمر فرمان داده كه سنگسار شود. پس گفت او را برگردانيد سپس آمدند پيش عمر وگفتند: اى پيشواى مسلمين آيا ندانستى آيا ياد ندارى كه پيغمبر خداصلى الله عليه و آله فرمود: قلم تكليف از سه طايفه برداشته شده از طفل تا بالغ شود " 2" از خواب تا بيدار گردد " 3" از ديوانه تا عاقل شود و اين ديوانه فلان قبيله است شايد اين زنائى كه مرتكب شده در حال ديوانگى بوده پس او را آزاد گذارد و عمر شروع كرد به الله اكبر گفتن

صورت ديگرى
از ابى ظبيان گويد: حاضر شدم پيش عمر بن خطاب كه زنى را كه زنا داده بود آورده بودند و او فرمان داد او را سنگسار كنند پس او را بردند تا سنگباران كنند پس على عليه السلام برخورد كرد بايشان و فرمود: بانها اين بيچاره را چه ميشود گفتند: زنا داده است پس فرمان داده بسنگسار كردن او. پس على عليه السلام او را از دست ايشان نجات داد و برگردانيد به نزد عمر پس گفتند: ما را على برگردانيد: عمر گفت: على عليه السلام نكرده اين كار را مگر براى چيزى، پس فرستاد بسوى آنحضرت وآمد نزد او. پس گفت براى چه برگردانيدى اين گنهكار را فرمود: آيا نشنيدى پيامبر صلى الله عليه و آله ميفرمايد:""رفع القلم عن ثلاثه: عن النائم حتى يستيقظ، و عن الصغير حتى يكبر، و عن المبتلى حتى يعقل"" قلم برداشته شد از سه نفر، از خواب تا آنكه بيدار شود، و از كودك تا بزرگ شود، و از ديوانه تا عاقل شود فرمود: آرى اين ديوانه فلان قبيله است پس شايد او در حال جنون مرتكب آن عمل شده است عمر بانحضرت گفت من نميدانم آنحضرت فرمود: و منهم نميدانم پس عمر ترك كرد سنگسار كردن او را.
ابو ظبيان او حصين بن جندب جنبى بفتح جيم كوفى متوفاى سال90. روايت كرده اين حكايت را از ابن عباس.

صورت سوم
آقاى ما عمر كه خدا از او راضى... فرمان داد بسنگسار كردن زن زنا دهنده اى پس گذشت آقاى ما على كه رضوان خدا بر او باد در بين سنگباران كردن پس او را خلاص كرد پس چون به عمر خبر داده شد گفت آنحضرت بدون جهتى اين كار را نميكند. پس چون از او پرسيد فرمود: او ديوانه فلان قبيله است پس ممكنست كه او مرتكب اين كار شده در حال ديوانگى پس عمر گفت "لو لا على لهلك عمر " اگر على نبود عمر هلاك شده بود.

صورت چهارم
ديوانه اى را آوردند نزد عمر... كه زنا داده بود پس فرمان داد او را سنگسار كنند پس گذشت بر اوعلى بن ابيطالب عليه السلام و با آن زن بچه هائى بودند كه او را دنبال ميكردند پس فرمود چيست اين زن را گفتند: عمر فرمان داده كه اين را سنگباران كنند فرمود: او را برگردانيد و رفتند با آن زن نزد عمر. و فرمود: آيا ندانى كه قلم تكليف از ديوانه برداشته شده تا عاقل شود و از مبتلى تا بهبودى يابد و از خواب تا بيدار شود و از كودك تامحتلم شود
حاكم گويد: اين حديث صحيح است و شعبه آنرا روايت كرده از اعمش با لفظ بيشترى.

صورت پنجم
بگفته بيهقى:
على عليه السلام عبور كرد بر ديوانه فلان قبيله كه زنا داده بود و محكوم بسنگسارشده بود. پس على عليه السلام بعمر فرمود: اى پيشواى مسلمين فرمان داده كه فلان زن را سنگسار كنند گفت آرى فرمود: آيا خاطرت نيست فرمايش پيامبر خدا صلى الله عليه و آله"" رفع القلم عن ثلاثه: عن النائم حتى يستيقظ و عن الصبى حتى يحتلم، و عن المجنون حتى يفيق"" قلم تكليف از سه گروه برداشته شده از خواب تا بيدار نشود، و از كودك تا محتلم و بالغ شود، و از ديوانه تا عاقل شود. گفت چرا: پس فرمان داد تا او را آزاد كنند

مدارك اين داستان
ابو داود نقل كرده آنرا در سنن خودش بچند طريق ج 2 ص 227، و ابن ماجه در سننش ج 2 ص 227، و حاكم در مستدرك ج 2 ص 59 و ج4 ص 389 و آنرا صحيح دانسته، و بيهقى در سنن الكبرى ج 8 ص 264 بچندين طريق، و ابن اثير در جامع الاصول چنانچه در تيسير وصول ج 2 ص 5، و محب الدين طبرى در الرياض النضره ج 2 ص 196 بلفظ دومى نقل از احمد، ودر ذخائر العقبى ص 81 و ياد كرده آنرا قسطلانى در ارشاد السارى ج 10 ص 9 نقل از بغوى و ابو داود و نسائى و ابن حبان، و مناوى در فيض القدير ج 4 ص 357 بصورت دوم پس گويد و اتفاق افتاده براى او و براى على عليه السلام با ابوبكر مانند آن. و حفنى در حاشيه شرح عزيزى بر جامع صغير ج 2ص 417 بلفظ سوم، و دمياطى در مصباح ظلام ج 2 ص 56 بلفظ سوم، و سبط ابن جوزى در تذكره اش ص 57 بلفظيكه در آن قول عمر " لو لا على لهلك عمر " است و ابن حجر در فتح البارى ج 12 ص 101 و عينى در عمده القارى ج 11 ص151.
جالب توجه است بخارى اين حديث را در صحيح خود نقل كرده جز اينكه او وقتى ديد كه در آن برخورد بكرامت و بزرگوارى خليفه ميكند اول داستان را حذف كرده براى حفظ كردن مقام خلافت و خوشش نيامد آگاهى امت اسلامى را بر حكايتيكه جهل و نادانى او را اعلام ميكند بسنت مشهوره يا غفلت او را از آن در موقع قضاوت پس گفت: على عليه السلام بعمرفرمود: آيا ندانستى كه قلم از ديوانه برداشته شد تا عاقل شود و از كودك تا بالغ گردد و از خواب تا بيدار شود.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنیدsibtayn@sibtayn.com

تماس با ما
Close and go back to page