" ابن عبد ربه ر در صفحه 289 جلد 2 " عقد الفريد " گفته است: سيد حميرى سر آمد شيعه است و نمونه اى از بزرگداشت شيعه از او، اين بود كه در مسجد كوفه برايش مسند انداخته بودند.
و در حديث " شيخ طايفه " كه پس از اين خواهد آمد، چنين است: كه " جعفر بن عفان طائى " به سيد گفت: تو سر آمدى و ما، دنباله رو.
و چنين كارى از شيعه تازگى ندارد، پس از آنكه امام صادق "ع" سيد را منزلت بخشيده، و دلائلى از امامت، مانند حديث انقلاب شراب به شير و داستان قبر و باز شدن زبان سيد در هنگام بيمارى و غير آن، به وى ارائه داده اند كه كرامتى جاويد براى سيد بجا گذاشته و تاريخ آن را ضبط كرده است. و حديث مستفيض، گوياى ترحم و دعاء امام به وى و تشكر از كوششهاى اوست. اين سخن امام نيز به شيعه رسيده است كه به نكوهش گر سيد فرمود: اگر گامى از او بلغزد، قدم ديگرش برجاست. و سيد را به بهشت نيز بشارت داده اند.
و امام "ع" خواهان خواندن شعر او بود و بدان اعتنا داشت. " و فضيل بن رسان " و " ابو هارون مكفوف " و خود سيد، براى حضرت صادق و ع" شعر خوانده اند. " ابو الفرج " از " على بن اسماعيل تميمى " و او از پدرش روايت كرده است كه گفت: در خدمت ابى عبد الله بن جعفر بن محمد "ع" بودم كه دربان امام براى سيد اجازه ورود خواست و حضرت دستور داد كه او را در آورد. پس خانواده اش را در پشت پرده نشاند و سيد داخل شد و سلام كرد و نشست، امام درخواست خواندن شعر كرد و سيد اين سروده خود را خواند:
بر قبر حسين "ع" بگذر و به استخوانهاى پاكش بگو: اى استخوانها: پيوسته باران "رحمت" بر شما روان و ريزان باد. چون به قبر حسين "ع" بگذرى، چون شتر زانوا و درنگ كن. و بر آن پاك نهادى كه فرزند پاك مرد و پاك زنى پيراسته است. چون مادر مهربانى كه بر مرگ فرزندى از فرزندان خود مى گريد، گريه كن. راوى گفت: ديدم اشك از ديده جعفر بن محمد "ع" بر گونه اش ريخت و صداى گريه و شيون از خانه اش برخاست تا آنكه امام فرمود: بس كن و سيد بس كرد.
و من "راوى" چون به خانه آمدم داستان را براى پدرم باز گو كردم: گفت: واى بر اين مرد كيسانى. كه مى گويد:
فاذا مررت بقبره فاطل به وقف المطيه
گفتم: اى پدر چنين كسى چه خواهد كرد؟ گفت: آيا آه از نهاد " نمى آرد، آيا خود را نمى كشد. اى مادرش به عزايش بنشيند. اغانى جلد 7 صفحه 240.
اين قصيده را، ابو هارون مكفوف نيز براى امام صادق "ع" خوانده است، شيخ ما " ابن قولويه " در صفحه 33 و 44 كتاب " الكامل " از ابى هارون روايت كرده است كه ابو عبد الله "ع" فرمود: اى ابا هارون درباره حسين برايم شعر بخوان. من خواندم و او گريست. سپس فرمود: همانطور كه خودتان مى خوانيد بخوان يعنى با سوز. من خواندم:
بر گور حسين بگذر و به استخوانهاى پاكش بگو....
آنگاه فرمود: باز هم هم بخوان. قصيده ديگرى خواندم. در روايت ديگرى است كه اين شعر را خواندم:
اى مريم برخيز و بر مولايت زارى كن و حسين را به گريه يارى ده.
امام گريست و از پشت پرده، بانگ شيون شنيدم "الحديث" شيخ ما صدوق نيز اين روايت را در " ثواب اعمال " آورده است.
روياهاى صادقه اى هم هست كه حكايت از تقرب سيد در پيشگاه پيغمبر بزرگ "ص" مى كند و برخى از اين خوابها در صفحه 224 - 221 گذشت. و ابو الفرج ازابراهيم بن هاشم عبدى، روايت كرده است كه وى گفت: پيغمبر را در خواب ديدم كه در خدمتش سيد شاعر چنين مى خواند:
اجد بال فاطمه البكور فدمع العين منهمر غزير
سيد قصيده را تا آخر خواند و پيغمير همچنان گوش داد. ابراهيم گفت: من اين حديث را، براى مردى كه سر زمين طوس، ما را در كنار قبر على بن موسى - الرضا "ع" گرد آورده بود، بازگو كردم. و آن مرد به من گفت: من در شك بودم، شبى پيغمبر را در خواب ديدم و مردى در محضرش مى خواند:
از خواب، بيدار شدم و محبت اعتقادى من به على بن ابى طالب "رض" سخت در دلم راسخ شد.
اين خواب، كرامتى براى سيد است، كه بلندى مرتبه و حسن عقيده و خلوص نيست و سلامت مذهب و پاكى نهاد و پا بر جائى او را نشان مى دهد.
و چون بزرگان قوم، نيازمندى عموم را به پرداختن تاريخ شخصيتهاى گذشته و آينده اى چون سيد، احساس كردند، گروهى از آنان به تاليفات جداگانه اى در اخبار و اشعار سيد پرداختند كه از آن جمله اند:
1- ابو احمد عبد العزيز جلودى ازدى بصرى در گذشته به سال 302 ه
2- شيخ صالح بن محمد صراى شيخ ابى حسن جندى
3- ابو بكر محمد بن يحيى كاتب صولى در گذشته به سال 335 ه
4- ابو بشير احمد بن ابراهيم عمى بصرى. شيخ الطايفه در صفحه 30 فهرستش كتاب " اخبار السيد و شعره " او را ياد كرده است و در صفحه 226 جلد 2 " معجم الادباء " نيز كتاب اخبار السيد آمده و از صفحه 70 رجال نجاشى و هم " معالم العلماء " بر مى آيد كه ابو بشير كتابى را در اخبار سيد و كتاب ديگرى را درباره شعر او تاليف كرده است.
5- ابو عبد الله احمد بن عبد الواحد معروف به ابن عبدون شيخ نجاشى. 6- ابو عبد الله محمد بن عمران مرزبانى در گذشته به سال 378 ه كه او را كتابى به نام اخبار السيد است و ما به برخى از اجزاء آن واقف آمديم و اين كتاب خود جزئى از كتاب " اخبار الشعرا ر است كه گزارش شعراء مشهور سخن پرداز را، در ده هزار برگ آنچنانكه در فهرست ابن نديم آمده فراهم آورده است.
7- ابو عبد الله احمد بن محمد بن عياش جوهرى در گذشته به سال 401 ه
8- اسحاق بن محمد بن احمد بن ابان نخعى.
9- خاور شناس فرانسوى |بربيه دى مينار|، اخبار سيد را در 100 صفحه فراهم آورده كه در پاريس چاپ شده است.
فهرست نجاشى صفحه 171 و 141 و 70 و 64 و 63 و 53، فهرست ابن نديم، صفحه 215 فهرست شيخ الطايفه صفحه 30 معالم العلماء صفحه 16 الاعلام جلد 1 صفحه 112.
بزرگواري سيد و...
- بازدید: 655