قصيده ميميه هاشميات

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

من لقب متيم مستهام     غير ما صبوه و لا احلام
دل سر گشته و حيرت زده را چيزى جز عشق و آرزو نيست. " صاعد " غلام كميت گفته است: با كميت به خدمت ابى جعفر محمد بن على "ع" رسيدم و وى اين قصيده را براى حضرت خواند و حضرت گفت:
اللهم اغفر للكميت. اللهم اغفر للكميت
" نصر بن مزاحم منقرى " گفت: پيغمبر "ص" خدا را در خواب ديدم. در خدمتش مردى چنين مى خواند، من لقب متيم مستهام.. پرسيدم: اين كيست؟ گفتند: " كميت بن زيد اسدى " است. سپس پيغمبر به او چنين فرمود: خدا ترا پاداش خير دهد. و او را ستود.
" اغانى " جلد 15 صفحه 124. " المعاهد " جلد 2 صفحه 27.
" كشى " در صفحه 136 رجالش به اسناد خود از " زراره " آورده است كه گفت: كميت به خدمت ابى جعفر و "ع" آمد و من نيز آنجا بودم، پس براى حضرت اين قصيده را خواند: من لقب متيم مستهم. و چون آن را تمام كرده امام به او فرمود: تا آنگاه كه در ستايش ما شعر مى سرائى پيوسته به روح القدس مويد باشى. و در صفحه 135 به اسناد خود از يونس بن يعقوب روايت كرده است كه گفت: كميت اين شعر خود را براى امام ابو عبد الله "ع" خواند كه:
اخلص الله لى هواى فما اغرق     نزعا و ما تطيش سهامى
ابو عبد الله فرمود: چنين مگو و بگو قد اغرق نزعا.
ابن شهرآشوب، در مناقب اين روايت را آورده است و عبارت او چنين است كه: كميت گفت: به امام گفتم: سرور من تو به اينمعنى از من شاعر ترى.
هر دو حديث را " طبرى " در صفحه 158 " اعلام الورى " آورده است.
" مسعودى " در صفحه 195 جلد " مروج الذهب " گفته است: " كميت " به مدينه آمد و به خدمت " ابى جعفر محمد بن على بن الحسين بن على "رض" " رسيد. شبى امام او را اجازه داد و وى به شعر خوانى پرداخت و چون به اين بيت از قصيده ميميه خود رسيد كه:
كشته نينوائى كه گرفتار پيمان شكنى و خيانت مردم فرومايه و پست نهاد شد.
" ابو جعفر " گريست و سپس فرمود: اگر مالى داشتيم به تو مى داديم، اما پاداش تو همان باشد كه پيغمبر خدا به " حسان بن ثابت " فرمود:
لا زلت مويدا بروح القدس ما ذبيت عنا اهل البيت:
" تا از ما خاندان "پيغمبر" دفاع مى كنى هماره به روح القدس مويد باشى " كميت از خدمت امام مرخص شد و به نزد " عبد الله بن حسن بن على " آمد و به انشاد پرداخت، عبد الله گفت: اى ابا مستهل مرا كشتزارى است كه در برابر آن چهار هزار درهم به من داده اند و اين نوشته آن است و گروهى را براى تو بر آن گواه گرفته ام و نوشته را به كميت داد و گفت پدر و مادرم به قربانت. درست است كه من در شعرى كه براى ديگران سروده ام در انديشه دنيا بوده ام اما بخدا سوگند، در مورد شما جز براى خدا شعرى نگفته ام و من به پاداش شعرى كه براى خدا گفته ام مزد و بهائى نمى گيرم.
عبد الله پا فشارى كرد و حاضر نشد كميت رااز گرفتن قباله معاف دارد. كميت ناگريز نوشته را گرفت، و چند روزى درنگ كرد و پس از آن به نزد عبد الله آمد.
گفت: اى پسر رسول خدا پدرم و مادرم فدايت باد، مرا حاجتى است.
گفت: حاجتت چيست؟ كه هر چه باشد بر آورده است.
كميت گفت: هر چه باشد؟ گفت: آرى، گفت: حاجتم اين است كه اين نوشته را بگيرى و روستا را به خود برگردانى. آنگاه قباله را جلو او نهاد و عبد الله پذيرفت. در اين هنگام " عبد الله بن معاويه بن عبد الله بن جعفر بن ابى طالب " برخاست و كيسه اى چرمى برداشت و آن را به چهار تن از غلامان خود داد و به خانه هاى بنى هاشم آمد و گفت:
اى بنى هاشم كميت در روزگارى كه ديگران از ذكر فضيلت شما خاموش مانده بودند، به مدح شما شعر سروده و خون خود را در معرض خطر بنى اميه نهاده است اينك هر قدر مى توانيد از او قدر دانى كنيد.
هر يك از مردان بنى هاشم، در خور توانائى خود در آن كيسه درهم و دينار ريخت، زنان نيز آگاهى يافتند و هر زنى هر اندازه مى توانست پول فرستاد. برخى حتى زيورها را از تن در آوردند و دادند تا آنقدر پول فراهم آمد كه ارزش آن به 100 هزار درهم و دينار رسيد. عبد الله پولها را براى كميت آورد و گفت: اين برگ سبزى بيش نيست كه براى تو آورده ايم. ما در روزگار دشمن خود به سر مى بريم و اينها را با جمع آورى براى تو آورده ايم و چنانكه مى بينى زيور زنان نيز در آن هست، بستان و از آن براى گذاران زندگى خويش مدد گير.
كميت گفت: پدرم و مادرم بقربانت، چه مال فراوانى و چه كار شايانى اما من در ستايش شما جز به خدا و پيغمبر نظرى نداشته ام و از شما مزد و پاداش دنيوى نمى گيرم. اينها را به صاحبانش برگردانيد. عبد الله هر چاره اى انديشيد كه كميت پولها را بپذيرد، نپذيرفت، پس به وى گفت: اينك كه از قبول آن خود دارى مى كنى مصلحت مى بينم كه شعرى بگوئى كه مغضوب مردم گردى، باشد كه فتنه اى پديد مى آيد كه از سر انگشتان آن آنچه لازم مى نمايد، برون آيه آيد:
كميت آغاز به پرداختن چكامه اى كرد كه در آن از مناقب خويشاوندانش، " مضر بن نزار بن سعد " و " ربيعه بن نزار " و " اياد و انمار " دو فرزند نزار ياد كرده و در برترى دادن و ستودن و بالاتر دانستن آنها بر قطحان، تند رفته و سخن را به درازا كشانده است و با همين قصيده، " يمانيه " و " نزاريه " را در آنچه گفتيم به جان هم انداخته است و اين چكامه همان است كه سر آغازش اين بيت است:
الا حييت عنايا مدينا     و هل ناس تقول مسلمينا
" ابن شهرآشوب " در صفحه 12 جلد 5 " المناقب " گفته است به ما چنين رسيده است كه كميت قصيده " من لقب متيم مستهام " را براى امام باقر "ع" خواند و حضرت باقر روى به كعبه كرد و سه بار گفت: خداوند بر كميت رحمت آور و او را بيامرز سپس فرمود: اى كميت اين صد هزار درهم است كه از ميان افراد خانواده ام براى تو فراهم آورده ام، كميت عرض كرد: نه، بخدا سوگند، تا آن روز كه خدائى هست كه مرا كفايت كند، كس نداند كه من اين پول را از شما بگيرم. به جامه اى از جامه هاى خود سر افرازم كنيد. امام تن پوشى ب او مرحمت كرد.
" عباسى " در صفحه 27 جلد 2 " المعاهد " اين روايت را ياد كرده و در آنجا است كه " امام ابو جعفر " دستور فرمود مال و جامه اى براى كميت بياورند و كميت گفت: بخدا سوگند من به شما براى دنيا، مهر نمى ورزم و اگر در انديشه آن بودم بنزد كسانى مى رفتم كه دنيا در اختيار شان بود. اما من شما را از جهت آخرت دوست مى دارم، پولى آن تن پوشى را كه به تن كرده ايد به قصد تبرك مى پذيرم اما مالرا، قبول نخواهم كرد. آنگاه پول را پس داد و جامه را گرفت.
" بغدادى " در صفحه 69 جلد 1 " خزانه الادب " گفته است كه صاعد، غلام كميت روايت كرده است كه: با كميت بر " على بن الحسين " "رض" وارد شديم، كميت به عرض رساند قصيده اى در مدح شما سروده ام كه اميدوارم وسيله شفاعتى براى من در نزد پيغمبر "ص" باشد، سپس قصيده خود را كه آغازش اين بيت است: " من لقب متيم مستهام " خواند و چون به آخر رساند، امام فرمود: ما از پاداش تو عاجزيم امانه، ناتوان نيستيم زيرا خدا از پاداش دادن به تو عاجز نيست. بار خدايا كميت را بيامرز سپس چهار هزار درهم را كه از ميان خود و خاندانش به تقسيط فراهم كرده بود به كميت داد و فرمود اى ابا مستهل اين را بگير.
كميت گفت: اگر دانگى هم به من مى داديد براى من باعث سر افرازى بود، اما اگر دوست داريد به من عنايتى كنيد، يكى از تن پوشهاى خود را به من مرحمت كنيد تا به آن تبرك جويم، "امام" برخاست و جامه ها را از تن بدر آورد به كميت داد و پس از آن گفت: خداوند در روزگارى كه مردم درباره خاندان پيغمبرت خود دارى داشتند به راستى كه كميت از خود گذشتگى نشان داد و حقى را كه ديگران پنهان مى كردند، او آشكار نمود پس وى را به نيكبختى زنده بدار و به شهادت بميران. مزد دنيائى اش را به وى بنما و بهترين پاداش را در آخرت براى وى ذخيره فرما كه ما از عهده پاداش او بر نمى آئيم، كميت گفت: بركت دعاى امام را پيوسته احساس مى كردم.
" محمد بن كناسه " گفت: وقتى اين سخن كميت را براى هشام خواندند كه: به دوستى آنان "خاندان پيغمبر ع" با بيگانگان، خويشاوند و پسر عم شدم و از نزديگانى كه هر چه بيشتر آنها را متهم مى دانستم، دورى گزيدم.
به جايگاه شناخته شده اى روى آورده ام كه توان و تمسكم به خداوند است.
گفت: اين ريا كار خود را بكشتن داد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنیدsibtayn@sibtayn.com

تماس با ما
Close and go back to page