بحث کلى پيرامون دعاء

(زمان خواندن: 7 - 14 دقیقه)

(وقال ربکم ادعونى أستجب لکم ان الذين يستکبرون عن عبادتى سيدخلون جهنم داخرين)(12) (وخداى شما فرمود که مرا بخوانيد تا دعاى شما را مستجاب کنم، وآنان که از دعا وعبادت من اعراض وسرکشى کنند بزودى با خوارى وذلت وارد دوزخ شوند).
يکى از بخشهاى مهم که با عقيده وتربيت واخلاق، کمال ارتباط را دارد دعاء است.
(دعا) چنانکه بعضى از محققين فرموده اند: بر حسب لغت به معنى (ندا) است وبر حسب عرف واصطلاح توجه به سوى خدا وطلب رحمت از او بطور فقر ومسکنت وخضوع است; وبر سپاس وستايش وتسبيح وتنزيه بارى تعالى نيز اطلاق مى شود، زيرا سپاس وستايش نيز نوعى درخواست ومسئلت عطا وموهبت است، چنانکه از يکى از اهل ادب ونظر، از تفسير اين خبر که از رسول خدا روايت شده است سؤال شد که فرمود:
(خير الدعاء دعائى ودعاء الانبياء من قبلى وهو لا اله الله وحده لا شريک له له الملک وله الحمد يحيى ويميت وهو حى لا يموت بيده الخير وهو على کل شيء قدير(13) بهترين دعا، دعاى من ودعاى پيامبران پيش از من است وآن دعا لا اله الا الله تا آخر جمله هائى که نقل شد مى باشد).
مقصود سؤال کننده اين بود که در اين جمله اگر چه تهليل وتسبيح وتمجيد وتقديس ذات مقدس الوهيت است، اما درخواست ومسئلتى نيست وحاجتى در آن عرض نشده است پس چگونه رسول اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) بر آن بر حسب اين حديث شريف، اطلاق دعا فرموده است؟
پاسخ داد: امية بن صلت در مورد ابن جذعان مى گويد: (اذا أثنى عليک المرء يوماً کفاه من تعرضه الثناء: وقتى که مردى بر تو ثنا گفت، مدح وثناى او، او را از بيان حاجت کفايت مى نمايد). آيا ابن جذعان مى داند که از ثناء ومدح او ثنا خوان ومداح چه مى خواهد ورب العالمين پروردگار جهانيان نمى داند که از ثنا ومدح وحمد وسپاس وستايش چه خواسته شده است؟!، يعنى به طريق اولى، خدا به مقصود بنده اش از تهليل وتحميد وتسبيح ودعاء آگاه است.
نياز به دعاء وتوجه به عالم غيب وقدرت لا يزال وغير مرئى وماوراى اسباب ومسبّبات ظاهرى ومادّى ونيايش وستايش وتقديس وتمجيد او ومسئلت حاجات از او، يک نياز اصيل فطرى است که در انسان وجود دارد وبايد اين نياز برآورده شود.
مسلّم است که در استفاده از اين ميل فطرى مثل ساير ميل هاى فطرى، چنانکه مى توان راه درست وصحيح را که منتهى به کمال وسير صعودى وقوت روح ونشاط واعتماد به نفس گردد، انتخاب نمود، ممکن است در اثر جهل واغوائات شيطانى، سقوط در درکات مهلکى را براى انسان پيش آورد; همانطور که غريزه ميل به غذا اگر بطور صحيح اعمال نشود، در اثر سوء تغذيه نه فقط فايده اين غريزه حاصل نمى شود بلکه موجب زيان وضرر وتلف جسم خواهد شد.
دعا، روح را زنده واميدوارى ونشاط به کار وعمل را تازه مى سازد وشخص را در برابر فشارها وسختيهاى روزگار نيرومند نموده ومانع از شکست او مى شود.
دعا، با تسليم ورضا به قضاى پروردگار منافات ندارد، بلکه عين تسليم به حکم او ومنبعث از ايمان به قضا وقدر ووسايل واسباب ومسبّبات ظاهرى وغير ظاهريى است که او به حکمت خود مقرر فرموده وبا کل اين امور، بندگان را به سوى صلاح وسداد سوق داده وآنها را بين خوف ورجاء قرار داده است.
استعانت وکمک خواستن ودعاء وتوجه به خدا در هنگام ورود مصائب ونزول بليات، از انسان بيشتر ظاهر مى شود وبسا اشخاصى که در حال آسايش وناز ونعمت خدا را به ياد آورند بلکه از اقرار به او خود دارى مى نمايند، ولى وقتى مبتلا شدند ودستشان از همه جا کوتاه شد رو به درگاه خدا مى آورند.
چنانکه در قرآن مجيد مى فرمايد:
(واذا أنعمنا على الانسان أعرض ونآ بجانبه واذا مسه الشر فذو دعاء عريض)(14) (ما هر گاه به انسان نعمتى عطا کرديم روى گردانيد ودورى جست وهر گاه شر وبلائى به او روى آورد زباه به دعا گشود واظهار عجز کرد).
دعا، سلاح پيامبران است، آنان نيز هنگام سختى ها وروبرو شدن با جهالتها وآزارهاى قوم، دعا مى کردند وخدا را مى خواندند.
يکى از دعاهاى مشهور از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) دعائى است که اهل تاريخ وحديث در ضمن نقل خارج شدن آن حضرت از مکه به طايف وبرخورد با سفاهت وآزار اهل طائف روايت کرده اند.
اجمال اين حکايت به اين صورت است که پس از رحلت حضرت ابو طالب، قريش بر رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) گستاخ(15) شدند وآن حضرت را مورد اذيتهائى که در حيات ابو طالب سابقه نداشت قرار دادند لذا پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) از مکه به طائف رفت. در آنجا نيز از رسول خدا با اذيّت وآزار وبدرفتارى استقبال نمودند. در اين موقع پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) خدا را به اين دعاى نويد بخش که حاکى از روح سرشار واز ايمان واميد آن حضرت بود خواند:
(اللهم اليک أشکو ضعف قوتى وقلّة حيلتى وهوانى على الناس يا أرحم الراحمين أنت رب المستضعفين وأنت ربى الى من تکلنى الى بعيد يتجهمنى أم الى عدو ملّکته أمرى ان لم يکن بک على غضب فلا اُبالى ولکن عافيتک هى أوسع لى أعوذ بنور وجهک الذى أشرقت به الظلمات، وصلح عليها أمر الدنيا والاخرة من أن تنزل بى غضبک أو تحل على سخطک لک العتبى حتى ترضى ولا حول ولا قوة الا بک(16) خدايا به سوى تو شکايت مى نمايم ضعف نيرويم وکمى چاره ام وآسان بودنم را بر مردم اى رحم کننده ترين رحم کنندگان تو پروردگار مستضعفانى وتو پروردگار منى به کى مرا وا مى گذارى؟ آيا به دورى که با من به درشتى روبرو شود؟ يا به دشمنى که او را مالک امر من گردانى؟ اگر به من خشم نداشته باشى پس باک ندارم وليکن عافيت تو وسعت دارنده تر است از براى من، پناه مى برم به نور وجه تو که تاريکيها به نور آن روشنى يافت وبر آن امر دنيا وآخرت صالح گرديد. از اينکه غضبت را بر من نازل کنى يا خشمت را بر من وارد نمائى به سوى تو است عذر خواهى وتوبه تا راضى شوى وحول وقوه اى نيست مگر براى تو).
همچنين حضرت سيد الشهداء حسين (عليه السلام) روز عاشوراء را که در آن با کمال ثبات واستقامت بلکه شور وشوق به شهادت، از بزرگترين مصائب جانکاه وشدائدى که هر يک از آنها براى اينکه تهمتنان تاريخ را به تسليم وخضوع در برابر دشمن وادار سازد، استقبال کرد با دعا، افتتاح فرمود وبامداد آن روز خدا را به اين دعا خواند:
(اللهم أنت ثقتى فى کل کرب وأنت رجائى فى کل شدة کم من هم يضعف فيه الفؤاد وتقل فيه الحيلة ويخذل فيه الصديق ويشمت فيه العدو أنزلته بک وشکوته اليک رغبة منى اليک عمن سواک ففرجته عنى وکشفته وکفيتنيه فأنت ولى کل نعمة وصاحب کل حسنة ومنتهى کل رغبة(17) خدايا، تو در هر اندوه مورد وثوق واطمينان منى، ودر هر شدت اميد منى، بسا، همّ واندوهى که دل از آن ضعيف مى گردد وچاره در آن اندک مى شود ودوست در آن شخص را وا مى گذارد ودشمن در آن شماتت مى نمايد که عرض کردم آن را به تو وشکايت کردم آن را به سوى تو، براى رغبت من به سوى تو وصرف ميل وتوجه من از ما سواى تو، پس آن را از من برطرف کردى وکفايت نمودى، پس تو ولى هر نعمت وصاحب هر حسنه ونيکى ومنتهاى هر رغبتى).
مزيت ديگر دعا اين است که عين شعور والتفات وتوجه به خداى يگانه وصفات جلال وجمال او والتفات دعا کننده به فقر وهويت امکانى وضعف ونقص ذاتى خود، مى باشد واين خود يکى از شريف ترين حالات انسان است که خداى خود را که واجب الوجود وخالق وبى نياز وتوانا وداناى مطلق است بشناسد وهويت خودش را که فقر ونياز ونداشتن وناتوانى واحتياج است، نيز بشناسد وزبان حال ومقالش اين باشد:
(سيدى أنا الصغير الذى ربيته وأنا الجاهل الذى علمته وأنا الضال الذى هديته وأنا الجائع الذى أشبعته وأنا العارِ الذى کسوته وأنا الفقير الذى أغنيته: آقاى من، من آن صغير وکوچکم که تو او را پروردى، ومن آن جاهلم که تو او را تعليم دادى، ومن آن گمشده ام که تو او را هدايت وراهنمايى کردى، ومن آن گرسنه ام که تو او را سير گرداندى، ومن آن برهنه ام که تو او را پوشاندى، ومن آن فقيرم که تو او را بى نياز کردى).
که اگر غير از اين دعاها که در قسمت عقايد واصول دين واخلاقيات وتعليم وتربيت است، دست ما از منابع ديگر کوتاه بود همين دعاها براى هدايت انسانيّت به سوى خدا وسعادت دنيا وآخرت کافى وکارساز بود.
دعاى کميل، دعاى صباح، دعاى ابوحمزه ثمالى، دعاهاى صحيفه هاى سجاديه; صحيفه اولى، صحيفه ثانيه وصحيفه ثالثه، صحيفه رابعه، وصيحفه علويه وساير ادعيه که در کتابهاى دعا مثل مصباح المتهجد شيخ ومصباح کفعمى وکتابهاى سيد ابن طاووس وکتاب دعاء در کافى وبحار الانوار هر کدام نه فقط کتاب دعا است بلکه کتاب علم ومعرفت واخلاق است.
نمى توان دقايق عرفانى ونکات ارزنده وسازنده وحقايق بلند وتابناکى را که در اين دعاها است تشريح نمود ونمى توان اوج پرواز روح را در هنگام خواندن اين دعاها وتوجه به مضمون آنها بيان نمود.
بسيارى از مردم گمان مى کنند، دعا در همان خواستن حوائج شخصى دنيوى ومسئلت آب ونان وپول وخانه وشفاى بيمار خلاصه مى شود، غافل از آنند که حيوانات هم به زبان حال يا مقال چنانکه در داستان (استسقاء) سليمان پيغمبر ودعاى مور وانصراف سليمان از استسقاء واکتفا به دعاى مور نقل شده است، اين خواستها ومسئلتها را دارند وچه بسا که خدا از برکت رفع نياز از آنها، بندگان معصيت کار را نيز مشمول بعضى از الطاف خود فرمايد.
هر چه انسان بينديشد وهر چه تصور کند، لذتى وحالى لذيذتر از دعا نخواهد يافت وهيچ چيزى مانند دعا روح را تازه وزنده نگه نمى دارد.
با دعا وبا بردن نام خدا، انسان وارد کارهاى پر مخاطره مى شود وخود را از ترس وبيم پاک مى سازد واز آن پيروز وموفق بيرون مى آيد.
دعا، بر صفحه نا اميدى ها خط بطلان مى کشد وسستى ها وخستگى ها را زايل مى سازد.
در فضيلت دعا همين بس که در حديث است (الدعاء مخ العبادة(18) دعاء مغز عبادت وپرستش خدا است). ويکى از معانى حديث اين است که: عبادت شبيه به بدنى است که مرکب از اعضاء وجوارح باشد ودعا به منزله مخ ومغز آن خواهد بود. بنا بر اين بنده در عين اينکه اسباب ظاهرى را فراهم مى نمايد وآنها را کنار نمى گذارد بلکه به دقت آنها را جمع آورى مى کند، همه چيز را از خدا مى خواهد ودر حصول تمام مراتب ومطالب از خدا يارى مى طلبد.
ثروت اسلامى ما وبالخصوص ثروت شيعى، در دعا غنى وسرشار از معارف واخلاق وموجبات رشد فکرى وترقى وتعالى معنوى است.
اگر عبادتى مثل نماز انجام شود ودعا در آن نباشد مثل پيکر بى مغز وبى مخ مى باشد.
ومحتمل است معنى اين باشد که هر عبادتى بنمائيد، مغز آن دعا وخواندن خدا ومسئلت از او است وچون پيرامون دعا وشرايط استجابت وموانع آن واوقات وحالات وفرصتهائى که در آن اميد به استجابت دعا بيشتر است واينکه به ثنا وحمد خدا افتتاح شود ودر آغاز وپايان آن صلوات بر محمد وآل محمد ـ صلوات الله عليهم أجمعين ـ فرستاده شود ودعاهاى ماهها وايام وليالى متبرکه وايام هفته وصبح وشام وبراى قضاى حوائج خاص وبرنامه هاى ديگر آن دستور العمل هاى آموزنده ومعرفت بخش بسيار است وبايد تفصيل آن را در کتابهاى حديث ودعا مطالعه نمود، در اينجا اين بخش از سخن را با تقديم شکر به درگاه خداوند متعال به پايان مى رسانيم، فقط به مناسبت واشاره اى که در ابتداى اين بيان، به دعاء عالية المضامين شد که شيخ اجل ابو عمرو عثمان بن سعيد نايب اول حضرت صاحب الامر (عليه السلام) به ابو على محمد بن همام املا فرمود وامر کرد آن بخواند وسيد بن طاووس ـ عليه الرحمه ـ در (جمال الاسبوع) بعد از ذکر دعاهاى وارده بعد از نماز عصر جمعه وصلوات کبيره، آن را ذکر کرده وفرموده است: اگر براى تو عذرى باشد از جميع آنچه ذکر کرديم، پس حذر کن از آنکه مهمل گذارى خواندن اين دعاء را پس به درستى که ما شناختيم آن را از فضل خداوند ـ جل جلاله ـ که مخصوص فرموده ما را به آن، پس اعتماد کن به آن; رساله را به اين دعاء خاتمه مى دهيم، اميد آنکه مؤمنان ومنتظران ظهور موفور السرور آن قطب زمان وولى دوران بر آن مداومت نمايند واين بنده گنه کار رو سياه ووالدينم را از دعا فراموش نفرمايند.
وآخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين
اللهم عرفنى نفسک فانک ان لم تعرفنى نفسک لم أعرف رسولک.
اللهم عرفنى رسولک فانک ان لم تعرفنى رسولک لم أعرف حجتک.
اللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن دينى اللهم لا تمتنى ميتة جاهلية ولا تزغ قلبى بعد اذ هديتنى.
اللهم فکما هديتنى لولاته من فرضت على طاعته من ولاته ولاة أمرک بعد رسولک صلواتک عليه وآله حتى واليت ولاة أمرک أمير المؤمنين على بن أبى طالب والحسن والحسين وعلياً ومحمداً وجعفراً وموس وعلياً ومحمداً وعلياً والحسن والحجة القائم المهدى صلواتک عليهم أجمعين....(19)

 - پاورقی -

(12) سوره مؤمن، آيه60.
(13) رياض السالکين (شرح الصحيفه) ص30، (الروضة الاولى).
(14) سوره فصلت، آيه51.
(15) ابو طالب شيخ قريش وبسيار معظم ومورد احترام وتجليل بود، او يگانه حامى پيامبر بود وتا او زنده بود از پيغمبر خدا حمايت مى کرد ومانع از تعرض واذيّت قريش به آن حضرت بود وبر خلاف آنچه که بعضى وانمود مى کنند که اسلام افرادى مثل ابوبکر وعمر موضع مسلمين را در برابر قريش تقويت بخشيد، براى اين افراد به حساب اسلام، کسى حسابى باز نکرد ويگانه کسى که وجودش سبب خوددارى قريش از ايذاى پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) بود، ابو طالب بود ولذا بعد از وفات ابو طالب با اينکه اين افراد در شمار مسلمين محسوب مى شدند، وجودشان کمترين اثرى در وضع اذيّت قريش از آن حضرت نداشت وقريش در اذيّت پيغمبر به جسارتهائى که در حيات ابو طالب طمع نداشتند دست يازيدند حتى اينکه سفيهى از سُفهاى قريش خاک بر سر مبارک آن حضرت پاشيد، ابن اسحاق مى گويد: وقتى اين سفيه خاک بر سر مقدس رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) ريخت، پيغمبر به خانه بازگشت، يکى از دختران آن حضرت برخاست وخاک از سر مقدس او مى شست ومى گريست، پيغمبر به او مى فرمود: گريه مکن دخترکم، خدا از پدرت حمايت مى کند، مى فرمود: ما نالت منى قريش شيئاً أکرهه حتى مات أبو طالب: قريش به من چيزى را که مکروه وناخوشم باشد نرساند، تا ابو طالب در گذشت). (سيره ابن هشام، ج2، ص26).
آرى ابو طالب اولين حامى وپشتيبان پيغمبر بود که حتى جان او را بر جان فرزند عزيزش على (عليه السلام) ترجيح مى داد ودر هنگامى که مسلمين در شعب ابى طالب محصور بودند، شبها خوابگاه پيغمبر را تغيير مى داد وفرزند دلبندش على را به جاى آن حضرت مى خوابانيد. اين ابو طالب است که قصيده اى در مدح پيغمبر واعلام حمايت ودفاع از او، دارد که مثل ابن کثير دمشقى در تاريخ خود (ج3، ص57) مى گويد: اين قصيده اى است بزرگ که جداً رسا وبليغ است وغير از کسى که به او نسبت داده شده (يعنى ابوطالب) کسى ديگر توانائى گفتن آن را ندارد، اين قصيده از (معلقات سبع) قوى تر ودر اداى معنى بليغ تر است.
اين حقير اضافه مى نمايم که: پس از ابو طالب تا زماننا هذا نيز نظير اين قصيده گفته نشده است، بر هر کس که مختصرى از تاريخ اسلام را بداند، اگر هر چه مخفى بماند، اين مخفى نخواهد ماند که اسلام وتمام مسلمين تا روز قيامت مرهون خدمات وفداکاريهاى اين ابرمرد تاريخ وبزرگ شخصيّت قريش وعرب وفرزند عزيزش بطل اسلام وعالم اسلام ونفس رسول وسيف الله المسلول وخليفة الله ووليه على ابن ابيطالب (عليهما السلام) است; اما منافقان وارباب سياست وحزب بنى اميه وکسانى که پس از پيغمبر بر جهان اسلام مستولى شدند ونويسندگان وگويندگان مزدور آنها، به جاى قدردانى از اين دو تجسم فداکارى وايمان وآگاهى که در اسلام از آنها سابقه دارتر نيست وعمليّات وطاعاتشان بهتر وبا ارج تر از طاعات وعبادات تمام امت است، گفتند: ابو طالب اسلام نپذيرفته از دنيا رفت وفرزندش على را سالهاى سال بر سر منابرى که با فداکاريهاى او بر پا شده بود سبّ وناسزا گفتند وفضايلش را منکر شدند وتا توانستند رواياتى را که در فضيلت آن حضرت است تضعيف وتأويل نمودند ودر مدح ديگران روايات جعل نمودند.
(16) سيره ابن هشام، ج2، ص29.
(17) نفس الهموم، ص127.
(18) سفينة البحار، ج1، ص446.
(19) جمال الاسبوع، ص522.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنیدsibtayn@sibtayn.com

تماس با ما
Close and go back to page