68 «لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ آباوُنا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلّا أَساطِيرُ الاَْوَّلِينَ»
ترجمه :
68. وهرآينه به تحقيق وعده داده شديم به اين بعث يوم القيامة ما و همچنين پدران ما از پيش از ما، نيست اين وعده مگر دروغ بافى پيشينيان و قلم فرسايى آنها[1] .
تفسير :
[انكار رستاخيز توسط كفار و استدلال آنها]
از اين آيه استفاده مىشود كه اين كفار منكر تمام انبيا بودند كه به امتهاى خود خبر از يوم المعاد مىدادند از كلمه (لَقَدْ وُعِدْنا هذا) كه پيغمبر اسلام به آنها در آيات بسيار از قرآن خبر داده و وعده داده (نَحْنُ) كه به ما وعده داده شده (وَآباوُنا) مثل: نوح و هود و صالح و ابراهيم و شعيب و موسى و عيسى و ساير انبيا، زيرا تمام وعده بعث دادهاند.
(مِنْ قَبْلُ) يعنى پيش از ما به پدران ما (إِنْ هذا إلّا أَساطِيرُ الاَْوَّلِينَ) «إن» نافيه، يعنى نيست. (هذا) اشاره به وعده به بعث است، يعنى نيست اين وعده به بعث مگر اساطير پيشينيان، يعنى اباطيلى كه در كتابهاى خود نوشتهاند، مثل : تورات موسى و انجيل عيسى و زبور داوود و صحف آدم و نوح و شيث و هود و صالح و ابراهيم، يعنى مزخرفاتى است كه مثل بعض مجلات و كتب ضلال است.
[جواب شبهه انكار معاد]
اقول : انكار اين كفار مسئله معاد را، يا از جهت امكانش مىگويند ممكن نيست يا از جهت وقوعش كه مىگويند واقع نمىشود، ولو ممكن است. اما از جهت امكان مىگوييم اقوى ادله امكان وقوع شىء است و گفتيم موارد وقوعش را مثل اينكه قبلاً اگر به مردم مىگفتند ممكن است از نقطه آسيا به آمريكا صحبت كرد كه صداى يكديگر را بشنوند و يكديگر را ملاقات كنند، يا ممكن است چندين خروار بار را در هوا به مدت چند ساعت از مشرق به مغرب و از جنوب به شمال سير داد، مىگفتند محال است. لكن بعد از وقوع معلوم شد ممكن است يا مىگفتند به توسط اسباب تا كره ماه رفتن محال است و پس از وقوع معلوم مىشود كه تا كره مريخ هم ممكن است، ولو هنوز واقع نشده و اگر وقوع آن را منكرند پس از قبول امكان، مىگوييم مجرد قول انبيا با معجزات آنها و تمام ملّيين عالم كه خبر دادهاند، اگر قطع به ثبوتش پيدا نشود لا اقل احتمالش مىرود [و] مجالى بر انكار باقى نمىماند، چنانچه حكما گفتند: «كُلَّما قَرَعَ سَمعِکَ مِن عَجائِبِ عَالَمِ الكِيانِ فَضَعْهُ في بُقْعَةِ الإِمكانِ، مَا لَم يَزِدْکَ قائِمُ البُرهانِ»[2] . مثل اينكه يكى بگويد در فراش تو يك عقرب است يا در طريق، قطّاع طريق[3] هستند يا ظالمى پىجويى از تو مىكند. البته احتياط كامل مىكند كه مبادا صادق باشد ولو يقين به صدق او پيدا نكند، چنانچه حضرت صادق (علیه السّلام) با آن زنديق فرمود بعد از آنكه آن زنديق گفت كه اين چه كارى است شما مسلمين مىكنيد؛ دور كعبه مىگرديد، بين دو كوه صفا و مروه رفت و آمد مىكنيد، رمى جمره و امثال اينها؟ حضرت در جوابش قريب اين مفاد فرمود كه اگر حرف تو راست باشد و قيامت خبرى نباشد ما ضررى نبردهايم[4] . اينها هم يك كارى است مثل كارهاى شما كه فايده ندارد، مثلاً توپ بازى و ساير لغويات و اگر حرف ما راست باشد فرداى قيامت، تو در شكنجه عذاب گرفتار و ما در نعمِ الهى متنعّم هستيم.
______________________________________________________________________
[1] . ترجمه ديگر: در حقيقت، اين را به ما و پدرانمان قبلاً وعده دادهاند؛ اين جز افسانههاى پيشينيان نيست.
[2] . هر آنچه را از امور شگفتانگيز شنيدى، آن را ممكن بدان ودر جايگاه امكان واحتمال قرار بده، البته مادامى كه برهان روشنى تو را از آن باز ندارد. ر. ك: شرح المقاصد فى علم الكلام: ج2، ص207؛ كشف الظنون: ج1، ص49 وكفاية الاصول: ص276 (با اندكى تفاوت).
[3] . قطّاع طريق: راهزنان.
[4] . ر. ك: كافى: ج4، ص197، ح1؛ من لا يحضره الفقيه: ج2، ص249، ح2325؛ ارشاد مفيد :ج2، ص200 و بحار الأنوار: ج10، ص209، ج11.
آیه 68 «لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ آباوُنا .....»
- بازدید: 774