48 «وَ كانَ فِى الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِى الاَْرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ»
ترجمه :
48. و بود در مدينه صالح كه حِجر باشد نُه نفر از سران قوم كه اينها فساد مىكردند در روى زمين و ابداً در مقام صلاح بر نمىآمدند.
تفسير :
[مفسدين و فتنهگران قوم صالح (علیه السّلام)]
(وَ كانَ فِى الْمَدِينَةِ) الف و لام عهد است. اشاره به آن شهرستانى بود كه حضرت صالح در آن شهرستان بود كه نامش حِجر بود كه بين شام و حجاز بود نزد وادى القرى[1] كه ديار ثمود بود و در قرآن مىفرمايد: (وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ) الى قوله تعالى: (فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ)[2] .
(تِسْعَةُ رَهْطٍ) «رهط» گفتند جماعتى است از سه تا نُه نفر و مفرد ندارد و اين جماعت نه نفر بودند از سران و بزرگان و اعزه قوم ثمود و همين نه نفر بودند كه سعايت[3] كردند در قتل ناقه صالح.
از ابن عباس[4] روايت مىكنند كه اسامى اين نه نفر اين بوده: «قدار بن سالف، مصدع، دهمى، دهيم، دعمى، دعيم، اسلم، قتال، صدف».
(يُفْسِدُونَ فِى الاَْرْضِ) «فساد» مقابل صلاح است. هر عملى كه موافق حكمت و داراى مصلحت دينى و دنيوى و اخروى باشد صلاح است، سه كلمه داريم: حكيم كه كسى را گويند كه عالم به مصالح و مفاسد و منافع و مضار است و آن فعل كه داراى اين آثار باشد صلاح و فسادش گويند و آن كس كه به جا مىآورد مصلح و مفسدش گويند و اين دو در همه امور مىآيد. در باب عبادات اگر جامع جميع شرايط و اجزاء و خالى از موانع باشد، صلاح است و صحيح، و اگر فاقد باشد فاسد و باطل است. در باب معاملات، در باب معاشرات، در اخلاق، در عقايد، در افعال مىآيد. اينها به تمام انحا مفسد بودند به قرينه (وَ لا يُصْلِحُونَ) كه هيچگونه فعلى كه صلاح باشد و مصلحت داشته باشد از آنها صادر نمىشد عقايد فاسده، اخلاق رذيله، اعمال سيئه، افعال قبيحه حتى همينها ناقه صالح را پى كردند.
___________________________________________________________________________
[1] . وادى القرى : منطقهاى است ميان مدينه و تبوك كه چون قريههاى زيادى داشته، به اين نام خوانده شده است. بزرگ ترين شهر فعلى آن «العلاء» است كه در 350 كيلومترى شمال مدينه قرار دارد. امروزه به نام «وادى العلاء» معروف است. المعالم الأثيرة: ص317.
[2] . و اهل حجر نيز پيامبران ما را تكذيب كردند... پس صبح دم فرياد مرگبار، آنان را فروگرفت. سوره حجر: آيات 80 ـ 83.
[3] . سعايت: سخنچينى، بدگويى.
[4] . مختصرى از زندگىنامه وى در همين تفسير: ج1، ص108 گذشت.
آیه 48 «وَ كانَ فِى الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِى الاَْرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ»
- بازدید: 1165