43 «وَ صَدَّها ما كانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللهِ إِنَّها كانَتْ مِنْ قَوْمٍ كافِرِينَ»
ترجمه :
43. و جلوگير شد او را آنچه كه بود عبادت مىكرد از غير خدا به درستى كه او بود از قوم كافرين[1] .
تفسير :
[در بيان شرك بلقيس و كفر او قبل از آمدن نزد سليمان]
اين آيه را دو نحوه تفسير كردند: يكى اينكه فاعل (وَ صَدَّها)؛ (ما كانَتْ) باشد، يعنى عبادت شمس جلوگير او شد از اينكه ايمان بياورد، با اينكه مشاهده معجزات كرده بود، يعنى آن كفر اولى كه بر حسب عادت خود و قوم او بود و آفتابپرست بودند مانع از ايمانش شد[2] ، چنانچه نوع مشركين همين عذر را مىآوردند كه (إِنّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ)[3] ، [تفسير]
ديگر آنكه فاعل (وَ صَدَّها) سليمان باشد و (ما كانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللهِ) مفعول (صَدَّها) باشد، يعنى حضرت سليمان جلوگير او شد[4] آنچه را كه عبادت مىكرد از غير خدا كه عبادت شمس باشد، يعنى او را هدايت كرد و مانع شد از آفتابپرستى او و او را خداپرست و موحد گردانيد، ولى به نظر معناى اول اقرب است.
(إِنَّها كانَتْ مِنْ قَوْمٍ كافِرِينَ) مناسب بود بفرمايد: «مِنْ قَوْمٍ مُشْرِكِينَ»[5]
چون عبادت شمس مىكردند، لكن دو نكته در نظر مىآيد كه تعبير به كافرين فرموده: يكى آنكه نسبت كفر و شرك نسبت عام و خاص است، هر مشركى كافر است و لا عكس. ديگر آنكه او از جهت عبادت شمس مشركه بوده، ولى از جهت انكار نبوت سليمان كافره بود، مثل: يهود و نصارا و مرتد و مبدع ]كه[ صدق كافر بر آنها مىكند ولو صدق شرك نشود، زيرا مجرد اقرار به توحيد [به معنى] ايمان [آوردن] نيست [چرا كه] امور ديگرى هم لازم است، بلكه مجرد [اقرار به] اسلام هم [موجب] مؤمن [شمرده شدن انسان] نيست [بلكه] اعتقاد به عدل و امامت و ضروريات دين و مذهب را هم بايد معتقد باشد.
___________________________________________________________________________
[1] . ترجمه ديگر: و در حقيقت قبلاً آنچه غير از خدا مىپرستيدند مانع ايمان او شده بود و ازجمله گروه كافران بود.
[2] . مجمع البيان: ج7، ص350.
[3] . ما پدران خود را بر آيينى وراهى يافتهايم وما از پى ايشان راه سپريم. سوره زخرف: آيه23.
[4] . تفسير التبيان: ج8، ص99 و مجمع البيان: ج7، ص350.
[5] . از قوم مشركين بوده است.
آیه 43 «وَ صَدَّها ما كانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللهِ إِنَّها كانَتْ مِنْ قَوْمٍ كافِرِينَ»
- بازدید: 741