29 «قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلاَُ إِنِّى أُلْقِىَ إِلَىَّ كِتابٌ كَرِيمٌ»
ترجمه :
29. گفت: اى گروه جماعت! به درستى كه القا شده به من كتاب كريم[1] .
تفسير :
[چگونگى معامله بلقيس با نامه سليمان]
گفتند جمعيت اشراف از امرا و بزرگان لشكريان و متصديان مملكتى سيصد و دوازده قبيله بودند[2] [كه بلقيس خطاب به آنها گفت] به درستى كه انداخته شد به سوى من نامه محترمى و تعبير به كريم گفتند از جهت اين بود كه مختوم بود به خاتم سليمان[3] و شنيده بود كه سليمان سلطان مقتدرى است و قشون بسيارى از جن و انس و طير دارد. و در خبر است كه اكرام كتاب به خاتم است و امروز هم نوشته كه مهر و امضا نداشته باشد اعتبار ندارد، و به علاوه ]نامه[ با كمال اختصار به لسان عربى فصيح [نوشته شده بود] كه بيان كرديم كه حضرت سليمان به جميع السنه تكلم مىفرمود. در حديث است به عمّال و لشكريانش و اهل مملكتش به رومى تكلم مىفرمود؛ و در حروب و جنگها به فارسى؛ و با زنان حرمش به سريانى و نبطى؛ و در عباداتش و مناجاتش به عربى[4] .
[چگونگى رسيدن نامه توسط هدهد به دست بلقيس]
بعضى گفتند كه بلقيس در خواب بود و به پشت خوابيده بود. هدهد آمد و نامه را روى سينه او انداخت. بيدار شد، ديد نامه روى سينه او افتاده[5] . بعضى گفتند در قصر او روزنه[اى] بود به طرف مشرق كه به مجرد طلوع خورشيد، آفتاب از اين روزنه در قصر مىتابيد ]و بلقيس[ برمىخاست و سجده مىكرد[6] ، چنانچه آداب آفتابپرستان همين بود كه اول طلوع آفتاب و حين غروب او به طرف خورشيد سجده مىكردند. هدهد آمد مقابل اين روزنه، موقعى كه شمس طلوع كرد آفتاب نتابيد تا قدرى از روز بر آمد. [بلقيس] برخاست كه چرا آفتاب نتابيده. نگاه كرد به طرف روزنه، ديد هدهد مقابل روزنه است و نامه به منقار دارد، انداخت و رفت[7] .
___________________________________________________________________________
[1] . ترجمه ديگر: ملكه سبأ گفت: «اى سرانِ كشور، نامهاى ارجمند براى من آمده است».
[2] . مجمع البيان: ج7، ص343.
[3] . ر. ك: تفسير التبيان: ج8، ص92 و مجمع البيان: ج7، ص343.
[4] . تفسير قمى: ج2، ص105؛ تفسير البرهان: ج6، ص12، ح2 و بحار الأنوار: ج14، ص112،ح3.
[5] . مجمع البيان: ج7، ص343.
[6] . همان.
[7] . همان .
آیه 29 «قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلاَُ إِنِّى أُلْقِىَ إِلَىَّ كِتابٌ كَرِيمٌ»
- بازدید: 912