66 «وَ هُوَ الَّذِى أَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الاِْنْسانَ لَكَفُورٌ»
ترجمه :
66. و اوست خداوندى كه زنده كرد شما را، پس از آن مىميراند شما را، پس از آن زنده مىكند شما را به درستى كه انسان هرآينه جحد و انكار مىكند (1) .
تفسير :
[در بيان خلقت انسان وقدرت خداوند بر زنده كردن مردگان]
(وَ هُوَ الَّذِى أَحْياكُمْ)، مراتبى از براى حيات هست: اولاً، عناصر أربعه از خاك و آب و هوا و نار را از كتم عدم به عرصه وجود آورد، ماهيات صرفه (2)
بودند لباس وجود پوشيدن پس از آن حيات نباتى پيدا كردند و مراتبى را سير كردند تا نطفه انسان شدند و مراحلى را طى كردند تا انسان شدند كه دائماً در خلع و لبس بودند تا انقضاى مدت و اجل شد (ثُمَّ يُمِيتُكُمْ)؛ و در مدت عالم برزخ مرده بودند و روح به قالب مثالى تعلق گرفت (وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ) (3) ؛ (ثُمَّ يُحْيِيكُمْ) روز قيامت؛ روز بعث و نشور.
(إِنَّ الاِْنْسانَ لَكَفُورٌ) با اينكه اين قدرت نمايىها را مشاهده مىكنند مع ذلك منكر بعث مىشوند و مىگويند: (مَنْ يُحْىِ الْعِظامَ وَ هِىَ رَمِيمٌ) (4) .
تنبيه:
[اقسام حيات]
حيات اقسامى دارد: حيات جسمانى به مراتبى كه ذكر شد و حيات علمى كه فرمود :
«الناسُ مَوتى وَ أهلُ العلْمِ أحياء» (5) .
و حيات ايمانى كه مىفرمايد: (فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ) (6) .
حيات اخلاقى، حيات عملى، و بالجمله هر چيزى كه توقع و قابليت اثرى از او هست ، اگر آن آثار را داشته باشد، حى است و اگر نداشته باشد، مرده است. در تفسير آيه شريفه (وَ تُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَىِّ) (7) گفتند :
مومن از كافر و كافر از مومن مثل محمّد بن ابى بكر و پسر نوح، و حيات ذاتى مختص به ذات اقدس اوست (اللهُ لا إِلهَ إِلّا هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ) (8) ، و حيات جعلى راجع به سرتاسر ممكنات است كه به افاضه وجود حى است و به سلب وجود ميت است: «المُمْكن في حدّ ذاتِهِ أنْ يَكونَ لَيْسَ، و لَهُ مِنْ عِلّتِهِ أنْ يَكونَ أيْسَ» (9) .
__________________________________________________________________________________
1. ترجمه ديگر: و اوست كه شما را زندگى بخشيد، سپس شما را مىميراند، و باز زندگى(نو) دهد. حقا كه انسان سخت ناسپاس است .
2. ماهيت صِرف آنست كه از حيث وجود وعدم مساوى است نه موجود است ، نه معدوم وهيچ كدام بر ديگرى برترى ندارد. به قول فلاسفه : الماهية من حيث هي ليست إلّا هي لاموجودة و لا معدومة .
3. و پيشاپيش آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد. سوره مومنون: آيه 100.
4. كيست كه بتواند استخوانهايى را كه پوسيده شده واز هم پاشيده، زنده كند. سوره يس: آيه78.
5. مردمان مردهاند عالمان زنده . ديوان الامام على بن ابى طالب 7: ص5 (في فضل العلم ) والدر المختار: ج1، ص43.
6. و در حقيقت، تو به مردگان نمىشنوانى و اين دعوت را به كرها ـ آنگاه كه پشت مىكنند ـنمىتوانى بشنوانى. سوره روم : آيه 52.
7. زنده را از مرده بيرون مىآورى و مرده را از زنده خارج مىسازى . سوره آل عمران: آيه 27.
8. خداست كه معبودى جز او نيست؛ حيات حقيقى از آن اوست و قائم بالذات است. سوره بقره : آيه 255.
9. ممكن الوجود ذاتاً عدم است واقتضاى نيستى مىكند واز علتهاى عدم بودن آن ايناست كه هميشه نااميد و مضطرب ونگران است . تفسير الآلوسى: ج14، ص166؛ الحكمةالمتعالية: ج3، ص128 وشرح الاسماء الحسنى: ص14.
آیه 66 «وَ هُوَ الَّذِى أَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ .....»
- بازدید: 889