62 «ذلِکَ بِأَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللهَ هُوَ الْعَلِىُّ الْكَبِيرُ»
ترجمه :
62. اين نصرت مومنين و خذلان كفار و مشركين براى اين است كه خداوند اوست حق، و محققاً كسانى را كه مىخوانند از غير از خدا اوست باطل، و محققاً خداوند على است كبير است .
تفسير :
(ذلِکَ) اشاره به آيات قبل كه خداوند انبيا و مومنين را نصرت و غلبه عنايت مىفرمايد و كفار و مشركين را مخذول و منكوب مىكند علتش اين است كه (بِأَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ)، بعضى گفتند: يعنى ذو الحق است (1) ، بعضى گفتند :
كسانى كه اهل ايمان هستند اهل حق هستند (2) . لكن حق يكى از اسامى ذات
است اشاره به مقام واجب الوجودى هميشه بوده و هست نه اول دارد نه آخر، ثابت است كه گفتيم: اسامى ذات سه است : «هو» اشاره به مقام غيب الغيوبى است ، ممكن پى به ذات اقدسش نمىبرد، چون محدود است پى به غيرمحدود نمىبرد.
«الله» اشاره به ذات مستجمع كمالات و منزه از جميع عيوب و نواقص.
«حق» اشاره به مقام واجب الوجودى است وبقيه اسماى الهيه ، اسماى صفات است.
(وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ) آلهه مشركين از اصنام و غير آنها (هُوَ الْباطِلُ) از بين رفتنى است و هيچ نفع و ضررى ندارد (وَ أَنَّ اللهَ هُوَ الْعَلِىُّ)؛بلند مرتبه، علىّ اعلا، علوّ ذاتى، علوّ صفاتى، علوّ افعالى ، كه علوّ او حد و اندازه ندارد غير متناهى است.
(الْكَبِيرُ) «كبريايى» مختص به ذات اوست و هر ممكن در پيشگاه او حقير وصغير است ، اگر دعوى بزرگى كند، خوار و ضعيف و از بين رفتنى است، حديث قدسى است :
«الكبرياء ردائي و العظمة إزاري فَمَن نازعني خَذَلْتُهُ» (3) .
بزرگى به تو مىبرازد وبس ، جل جلاله .
_________________________________________________________________________________
1. تفسير التبيان: ج7، ص335؛ مجمع البيان: ج7، ص149 و تفسير السمعانى: ج3، ص452.
2. تفسير القرطبى: ج12، ص91.
3. بزرگ منشى وعظمت سزاوار وشايسته من است . هر كه در اين اوصاف با من كشاكش كند او را به حال خود رها مىكنم . تفسير نورالثقلين: ج4، ص130؛ مستدرک الوسائل :ج12، ب58، ص31، ح17؛ رياض السالكين: ج6، ص294 وبحار الأنوار: ج70،ص192 (با اندكى تفاوت ).
آیه 62 «ذلِکَ بِأَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ .....»
- بازدید: 815