52 «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِىٍّ إِلّا إِذا تَمَنّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِى أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللهُ ما يُلْقِى الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللهُ آياتِهِ وَ اللهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»
ترجمه :
52. و ما نفرستاديم از قبل تو از رسولى و نه نبىاى مگر اينكه زمانى كه آرزو كند القا مىكند شيطان در آمال و آرزوى او، پس خداوند برطرف مىفرمايد آنچه را شيطان القا كرده، پس از آن محكم مىفرمايد خدا آيات خود را و خداوند عالم و حكيم است.
تفسير :
[مشكلات اين آيه وتفاسير عامّه وفرمايش سيد مرتضى (رحمه الله)]
اين آيه شريفه يكى از مشكلات آيات است، مفسرين عامه يك مزخرفاتى گفتند كه حقير شرم مىكنم از نقل آنها و اخبارى هم نسبت به ائمّه دادهاند و به فرمايش سيّد مرتضى (1) در تنزيه الأنبياء قال: «و أمّا الأحاديث المَرويّة في هذا البابِ فهي مَطْعُونَةٌ مُضَعَّفَةٌ عند أصحابِ الحديثِ» (2) .
أقول: بلكه مخالف با اصول مذهب شيعه است كه معصوم سهو و نسيان و اشتباه ندارد، بلكه در بعض اين احاديث نسبت تحريف در قرآن داده و كلمه «و لا محدث » از او ساقط شده. و ما اكتفا مىكنيم به آنچه اخذ كردهايم از استاد اعظم مرحوم آيت الله بلاغى (رحمه الله).
(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِىٍّ)، بعضى گفتند: كلمه «من» در (مِنْ رَسُولٍ) زايده است (3) ، و اين خلاف حق است . كلمه زايده در قرآن نيست و مفاد آيه اين است: چه رسول باشد چه نبىّ كأنّه مىفرمايد: «ما أرسلنا من رسول او نبىّ » و در فرق بين رسول و نبىّ جهاتى گفتند، بعضى گفتند : مرادفين است (4) ، بعضى فرق بين اولوالعزم كه رسول باشند و انبيا تابع شرايع
آنها هستند (5) ، بعضى گفتند: اعمّ و اخصّ هستند كلّ رسول نبىّ و لا عكس (6) ، و آنچه به نظر مىرسد و الله العالم ، بلكه از خود لفظين استفاده مىشود آنكه : رسول به معنى فرستاده از جانب حق است كه خداوند مُرْسِل به كسر و رسول مُرْسَل به فتح و مرسل إليه بندگان خدا اولوالعزم باشد. چه غير، چه متبوع باشد يا تابع، چه بر جميع ناس مبعوث باشد چه بر بعض، چه مدتش محدود باشد يا غير محدود تا آخر دنيا، و نبىّ آن كه از جانب خدا بر او وحى مىرسد يا بدون واسطه يا به واسطه ملك، يا در بيدارى يا در خواب، يا به صورت ظاهر يا بر قلب مطهّر او چه مأمور به دعوت باشد و چه نباشد.
(إِلّا إِذا تَمَنّى) «تمنّى» انبيا و رسل ، هدايت و ارشاد و بشارت و انذار است نسبت به آنچه مأمور هستند.
[خدا القائات شيطان را محو مىگرداند]
(أَلْقَى الشَّيْطانُ فِى أُمْنِيَّتِهِ) «شيطان» بر قلوب ناس القاى و وسوسه مىكند كه تكذيب انبيا كنند و ساحر و مفترى و مجنون بگويند و اذيت و آزار كنند و نگذارند كه انبيا به مقصود خود رسند و مأموريت خود را انجام دهند و نگذارند كه بندگان تشرف پيدا كنند و هدايت شوند، لكن خداوند (فَيَنْسَخُ اللهُ ما يُلْقِى الشَّيْطانُ) و فرستادگان خود را يارى مىفرمايد: (إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِى الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الاَْشْهادُ) (7) .
(ثُمَّ يُحْكِمُ اللهُ آياتِهِ)، گفتيم آيات الهى بسيار است : آيات قرآن و كتب انبيا، معجزات آنها، شخص انبيا و اوصيا و علماى حقّه ؛ بلكه :
و في كلّ شيء له آية تدلّ على أنّه واحد(8)
(وَ اللهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ) مكرر تفسير شده و هر دو از صفات ذاتيّه است.
________________________________________________________________
1. مختصرى از زندگى نامه وى در همين تفسير، ج1، ص87 گذشت .
2. رواياتى كه در اين باره آمده است نزد اصحاب حديث باطل وضعيف است . تنزيه الأنبياء :ص153.
3. مجمع البيان: ج7، ص144.
4. ر. ك : تفسير البرهان، ذيل آيه .
5. مجمع البيان: ج7، ص144.
6. تفسير الميزان: ج14، ص391.
7. به درستى كه ما هرآينه رسولان خود و كسانى را كه ايمان آوردهاند در زندگى دنيا وروزى كه شاهدان شهادت مىدهند (روز قيامت) يارى مىكنيم. سوره مومن : آيه 51.
8. براى خداوند در هر چيزى نشانهاى هست كه راهنماى واحد بودن اوست . اين شعر از ابوالعتاهيه است . كسى به وى نسبت كفر و زندقه داده بوده است و او اين شعر را در جوابش انشا كرد. اين بيت در استدلال غالب دانشوران اسلامى ديده مىشود كه از آن براى وحدت خداوند شاهد مثال مىآورند. براى آگاهى بيشتر به تاج العروس: ج19، ص62 رجوع كنيد.
آیه 52 «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ .....»
- بازدید: 864