46 «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِى الاَْرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الاَْبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِى فِى الصُّدُورِ»
ترجمه :
46. آيا پس از اين بيانات اين مشركين و كفار سير نمىكنند در اطراف زمين پس بوده باشد براى آنها قلوبى كه به آن تعقّل كنند. مراكز اُمم سابقه را كه بر اثر تكذيب انبيا به چه عذابهايى گرفتار شدند، يا گوشهايى كه قضايا و اخبار اُمم سابقه بشنوند، پس محققاً ابصار آنها كور نيست و مىبينند و لكن قلوب آنها كور است ودرك نمىكنند.
تفسير :
[انواع سَير در زمين]
(أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِى الاَْرْضِ) «سير» در «ارض» دو نحوه است: يك نحوه مسافرت است و مشاهده نقاط زمين هر كجا چه نحوه است ويك نحوه به توسط اسباب وكتابها ومقالهها وراديوها وتلفنها وتلگرافها وروزنامهها از تمام صفحه كره خبردار مىشوند.
(فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها) «قلب» مركز توجه روح انسانى و عقل بشرى است كه در آيات و اخبار بسيار ذكر شده به خلاف امروزىها كه مركز توجه عقل را دماغ مىگيرند و غافل از اين هستند كه دماغ مركز قوه متخيّله است وقلب مركز قوه عاقله است و چون اينها [به] روح مجرّدى قائل نيستند و همان قوه متخيّله كه در بسيارى از حيوانات هم هست به تفاوت درجات و در انسان فرد اجلاى او هست تصوّر كردند و جز محسوسات چيزى را قبول ندارند، نه ملائكه و نه جن و نه عالم ارواح و عالم انوار حتّى بسيارى منكر وجود حق هستند تمام را مستند به طبيعت مىدانند، و فرق اين دو قوه اين است كه عقل مدرك كليات است و متخيّله مدرك جزئيات است. از اميرالمومنين (علیه السلام) پرسيدند: عقل چيست؟ فرمود :
«العَقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرّحمنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الجِنانُ».
عرض كردند: پس در معاويه چيست؟ فرمود: نكرا و شيطنت (1) .
اين كفار قلب دارند كه مركز روح انسانى است و محل توجه اوست ؛ لكن همين نحوى كه از براى بدن چشم و گوش و زبان هست ، از براى روح هم هست . اينها قلب آنها كور و كر و لال است، چنانچه مىفرمايد: (أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الاَْبْصارُ) چشم سر آنها باز است مبصرات را مىبينند (وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِى فِى الصُّدُورِ) چشم قلب كور است حقايق را نمىبيند، گوش او كر است مواعظ و نصايح را نمىشنود، زبانش لال است اعتراف به حقايق نمىكند. و اين كورى و كرى و لالى نه در اصل خلقت است ، بلكه بر اثر آفت است به كثرت معاصى و طغيان كه تعبير به سياهى قلب و قساوت مىشود.
________________________________________________________________
1. عقل آن است كه خداوند بدو پرستيده مىشود وهم بهشت بدان حاصل مىشود. اينحديث از امام صادق (علیه السلام) است . كافى: ج1، ص11، ح3؛ معانى الأخبار: ص239 ـ 240،ح1؛ عوالى اللالى: ج1، ص248؛ تفسير نورالثقلين: ج1، ص76 وبحار الأنوار: ج1،ص116، ح8.
آیه 46 «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِى الاَْرْضِ فَتَكُونَ .....»
- بازدید: 710