در اين قسمت مىخواهيم از حيات اجتماعى فاطمه (سلام الله عليها) و از حضورش در جامعه و شرايط حضور و تلاشهاى اجتماعى او بحث كنيم. فصل اول آن را اختصاص دادهايم به مسأله پوشش و عفاف فاطمه (سلام الله عليها) تا نخست اعلام بداريم كه در نظام حيات اسلامى پوشش و عفاف براى حضور در عرصه اجتماعى يك اصل است و شيوهاى كه غرب در اين رابطه دارد و يا حجاب را مانع خدمت اجتماعى معرفى مىكند دعوى بى موردى است. در آن از رمز و راز حجاب و انديشه فاطمه (سلام الله عليها) در اين مورد و دامنه و مرز آن را مورد بررسى قرار مىدهيم و در عين حال متذكر مىشويم كه زينت و تجمل براى زن لازم است ولى تنها براى همسرش نه براى هر عابرى در راه.
فصل دوم آن در مورد حضور اجتماعى فاطمه (سلام الله عليها) و ارتباط با جامعه است. در آن از احساس تعهد و مسؤوليت فاطمه (سلام الله عليها) در قبال جامعه، اهتمام به امور مسلمين، رفع دردمنديها و نيازمنديها، نجات مردم از محروميتها و استضعافها، بخششها و دستگيرىهاى او از مردم و دوستدارى و دعاى او براى مردم سخن خواهيم گفت. فصل سوم آن در مورد تعصب شكنىها است و در آن از اين سخن خواهيم داشت كه به بركت وجود فاطمه (سلام الله عليها) بسيارى از تعصبهاى جاهليت شكسته شدهاند خواه توسط پيامبر بوسيله او، و خواه توسط خود فاطمه (سلام الله عليها)، نمونه آنها تعصبها در امر ازدواج، در مقام زن بودن، در حضور اجتماع، در اخلاق حق، در حركت و مبارزه و ايراد خطبه در شكستن تعصبهاى زمانه...
و بالاخره فصل آخر آن در مورد هدايت و رهبرى زنان است و د رآن از اين نكته پرده بر مىداريم كه خانه فاطمه (سلام الله عليها) مركزى بود براى آموزش و هدايت زنان در جنبههاى مختلف حيات كه فاطمه (سلام الله عليها)بعنوان نخستين معلم زنان بحساب مىآمد و مسوؤليتهاى سنگينى را از اين بابت بر دوش مىكشيد دست پروردههاى بسيار داشت كه مهمترين آنها اسماء و فضه بودهاند كه هر كدام با درس آموزى از فاطمه (سلام الله عليها) در دنياى اسلام درخشيدند.
فصل 17: پوشش و عفاف فاطمه (سلام الله عليها)
مقدمه
اين بحث را با رعايت اختصار برگذار مىكنيم بدان خاطر كه بحث درباره پوشش و عفاف فاطمه (سلام الله عليها) كه اسطوره عفت و تقواست بسيار بيمورد به نظر مىرسد. مگر ممكن است كه در اين زمينه غفلت و جهلى باشد كه براى بيان و اثبات آن تلاشى لازم باشد؟
آيات متعدد قرآن در خانه پدر فاطمه (سلام الله عليها) نازل شده و امر به حجابش كرده - مگر ممكن است در اين مورد غفلتى پديد آيد - آنهم براى زنى كه ملكه اسلام والگوى مجسم يك بانوى اسلامى است؟ اينكه در عين حال راجع به آن سخنى به ميان مىآيد بدان خاطر است كه:
اولاً سرى مباحث مربوط به مكتب فاطمه (سلام الله عليها) كامل باشد و ثانياً مرز پوشش و عفاف و حد روابط آزاد مرد و زن ازطريق آن تا حدودى روشن گردد و ثالثاً زن مسلمان بداند بانوى او كه فاطمه (سلام الله عليها) است چگونه زندگى مىكرد و چگونه عمل مىكرد و اين درسى باشد براى آنها.
رمز حجاب و پوشش
بر طبق آيات قرآن وروايات سخن ازستر و پوشش زن است و براساس آنچه كه در سنت است اصل بر اين است زن بگونهاى مشى و حركت داشته باشد كه در عرصه اجتماعى جز به ضرورت هنوز چشمگير نداشته باشد و از پوششى برخوردار باشد كه حجم بدن و زيبائى او پيدا نشود و اين همان مسألهاى است كه در جامعه تحت عنوان، حجاب مطرح است.
حجاب براى زنان بر خلاف تصور عدهاى عامل مصونيت زن از نگاههاى ناروا و پيشگيرى از تبديل شخصيت و ارزش وجودى او به كالاى قابل مبادله است، ممكن است آن را از ديدى محدوديت بحساب آورند ولى اين محدوديت براى حفظ مصالح عاليترى است كه در سايه آن شرافت و شخصيت زن محفوظ مىماند.
ساختمان وجودى مرد و زن بويژه در بعد طلب و تسليم، و در جنبه پذيرش و رد، و يا در تصرف و انعطاف بگونهاى است كه اين ستر و پوشش مصلحةً بايد توسط زنان اعمال گردد و شوق طلب و دعوت مرد را بهمراه داشته باشد. در غير اين صورت حيات عاطفى و اجتماعى، و به دنبال آن حيات اقتصادى و شخصيتى زن در معرض خطر است و اين مسألهاى است كه بايد در مجلد ديگرى مورد بررسى قرار گيرد. فى الجمله اين نكته كفايت كننده را بايد در نظر داشت كه صدور حكم حجاب از سوى پروردگار بدان خاطر نيست كه خداى خواسته باشد محدوديتى را براى زن و آزادى و بى بند و بارى را براى مرد پديد آورد و يا بى جهت موجب مزيتى و فضيليتى از فردى براى ديگران شود. اعتماد به امر و نهى حكيمانه خدا ريشه بسيارى از افكار و انديشههاى انحرافى را در اين زمينه مىزدايد.
الگوى عفاف فاطمه (سلام الله عليها)
درمسأله پوشش و روابط مرد و زن در اسلام كيست كه از نظر الگوئى برتر از فاطمه (سلام الله عليها) باشد؟ آنچه كه او عمل كرد و موضع گرفت حجتى است براى همه زنان در جامعه اسلامى، بايد سعى بر اين باشد از فاطمه (سلام الله عليها) عقب نمانند و هم در مواردى از او جلو نزنند. فاطمه (سلام الله عليها) يك ميزان و محك است، يك معيار و وسيله سنجش است.
اگر در گوشه و كنار جامعه انحرافى بچشم مىخورد و اگر خداى نخواسته در جاهائى در كوچه و خيابانى از جامعه اسلامى زنان و دختران بىبند و بارى حضور دارند بدان خاطر است كه يا دين را نمىفهمند و يا اطلاعات دينى درست به گوشششان نخورده است و البته جمع كسانى كه اين چنين اند و جداً از حيات الگوئى فاطمه (سلام الله عليها) بيخبرند اندك نيست.
اين نكته مهمى است كه بايد پيام فاطمه (سلام الله عليها) را به گوشها رساند، افراد از منابع مطمئنى بايد خبر بدست آورند كه او چگونه مىزيسته و چه راه و روشى را در ارتباط با مردم اتخاذ مىكرده است. يا حضور اجتماعيش چگونه بود و به چه صورتى با ديگران آمد و شد و سخن داشته است.
طرز فكر فاطمه (سلام الله عليها)
براى اينكه طرز فكر فاطمه (سلام الله عليها) در رابطهاش با مردان روشن گردد به سخن زير توجه شود كه راويان آن متعدد و از جمله انس بن مالك از اميرالمؤمنين و ديگران است كه قبلاً از آن سخن گفتيم واينك هم مكرر مىكنيم. على (ع) فرمود نزد پيامبر بوديم و او در منبر بود. پرسيد:
- اخبرونى اى شئ خير للنساء؟ به من خبر دهيد و بگوئيد چه چيز براى زن از همه چيز بهتر است؟ هر كس سخنى گفت و به نتيجهاى منجر نشد. مردم درمانده و متفرق شدند. من به نزد فاطمه (سلام الله عليها) آمدم وسؤال پيامبر را تكرار كردم. فاطمه (سلام الله عليها) فرمود:
خيرللنساء ان لا يرين الرجال ولا يراهن الرجال - بهترين چيز براى زن اين است كه آنها مردى را نبينند و مردى هم آنها را نبيند. (1) خبر را به پيامبر برديم تحسين و تأكيد كرد و فاطمه (سلام الله عليها) را در كنار گرفت و فرمود ذرية بعضها من بعض (2).
و يا در شب ازدواج فاطمه (سلام الله عليها) به هنگامى كه او به خانه شوهر رفت از پدرش پرسيد تكليف و وظيفه من وعلى در اين خانه چيست؟ و پيامبر كارهاى داخل خانه را به فاطمه (سلام الله عليها) سپرد وكارهاى بيرون را به على (ع). فاطمه (سلام الله عليها) پس از تقسيم كار گفت جز خدا كسى نمىداند كه چقدر خوشحال شدم كه رسول خدا (ص) مرا از مواجهه با مردان معاف نمود. (3)
در ديدار مردم
او ضوابط پوشش را در رابطه با نامحرم كاملاً رعايت مىكرد وسعى داشت از غير محارم كنارهگيرى داشته باشد (4) وداستان ذيل اين سخن را نشان مىدهد.
روزى پيامبر به عمران بن حصين فرمود با من بديدن فاطمه (سلام الله عليها) نمىآئى! عمران گفت چرا يا رسول الله (ص)، مايل به ديدار او هستم و با هم به سراغ فاطمه (سلام الله عليها) رفتيم.
در زديم و پيامبر از فاطمه (سلام الله عليها) رخصت خواست و فاطمه (سلام الله عليها) اجازه ورود داد. رسول خدا (سلام الله عليها) فرمود كسى همراه من است آيا با او داخل شوم؟ فاطمه (سلام الله عليها) گفت جز پارچهاى پشمين وسيلهاى براى پوشش و ستر خود ندارم.
رسول خدا (ص) دستور پوشش داد كه چنين و چنان خود را بپوشان تا وارد شويم فاطمه (سلام الله عليها) عرض كرد چيزى كه سرم را بپوشاند ندارم - پيامبر پارچهاى كهنه به همراه داشت كه با اين پارچه سرت را بپوشان، و فاطمه (سلام الله عليها) خود را پوشاند وآنان وارد شدند. (5)
دامنه ستر و عفاف
دامنه عفاف او بميزانى است كه حتى از فردى كور ونابينا حجاب مىكند، ابن مكتوم بهمراه پيامبر بر فاطمه (سلام الله عليها) وارد شد. فاطمه (سلام الله عليها) خود را مستور كرد وكنار آنان آمد. دخترم او كور است و ترا نمىبيند چرا حجاب كردى؟ عرض كرد:
او مرا نمىبيند ولى من اورا مىبينم اگر در پرده نباشم او بوى مرا استشمام مىكند (كنايه از اينكه آن هم روا نيست) پيامبر فرمود گواهى مىدهم كه تو پاره تن منى اشهد انّك بضعة مِنى (6). همانگونه كه مىببينيد فاطمه (سلام الله عليها) از جهت عفاف در كمال اوج است و زن مسلمان اگر بانوئى چون فاطمه (سلام الله عليها) دارد بايد از او تبعيت كند نه ديگران.
آرى،اينكه حدى كمتر از آن را مراجع تقليد و فقها اجازه دادند، بدان خاطر است كه عُسر و حرَجى در ميان نباشد و كسى به خاطر احساس در بند بودن، خويشتن را گرفتار نبيند وگرنه براى آنكس كه خواستار حفظ عفت است و مىخواهد همگام فاطمه (سلام الله عليها) باشد چاره ندارد جز آنكه اينچنين بينديشد و عمل كند.
در صورت جنازه فاطمه (سلام الله عليها)
فاطمه (سلام الله عليها) در امر ستر و عفاف حتى براى پس از مرگ خود در انديشه بود. به اسماء كه محرم رازش بود فرمود: خوش ندارم بر جسد زن پس از مرگ جامهاى افكنند و حجم بدن را وراى جامه نمايان باشد در اين باره چه مىانديشى؟ اسماء گفت در حبشه چيزى در مورد تابوت ديدم كه اينك صورت آن را بر تو نشان مىدهم.
چند شاخهتر گرفت و آنها را خم كرد و به صورت عمارى درآورد و متذكر شد كه جسد مرده را در دورن آن قرار مىدهند و حجم بدن نمايان نمىشود. فاطمه (سلام الله عليها) آن را ديد و پسنديد و فرمود چيز خوبى است نقش زن و مرد در آن از هم متمايز نيست. و چون وفات يافتم تو مرا بشوى ونگذار كسى بر كنار جنازهام بيايد و مرا در اين گونه از تابوت گذارده (7) و در دنباله آن در برخى از روايات آمده است كه فاطمه (سلام الله عليها) فرمود سترتنى سترك الله، مرا پوشاندهاى خداوند تو را بپوشاند (و مىگويند تابوت محمل گونه از آن زمان پديد آمد).
در زينتها
توصيه ودستور اسلامى اين است كه زن خود را زينت كند ولى براى شوهر، متجمل باشد ولى در خانواده و براى همسر، و اسلام آن را يك وظيفه براى زن مىداند و لذّات پديد آمده از آن را لذّاتى مشروع و حلال. در آنچه كه مربوط به بيرون است اسلام اصرار دارد كه زن متجمل نباشد، خود را به بوئى خوش نيارايد لباس شهرت نپوشد، در وسط خيابان راه نرود، از كفش و پاى او صدائى برنخيزد و... و فاطمه (سلام الله عليها) اين چينن بود و در تمام مدت عمر چنان عمل مىكرد.
روايات ما سخن از اين دارند كه فاطمه (سلام الله عليها) خود را براى همسر خويش آراست وحتى در يكى از جنگهاى صدر اسلام كه على بسلامت از جنگ باز مىگشت فاطمه (سلام الله عليها) خود را آرايش كرد و به استقبال على رفت، و اين لذت حلالى است كه اسلام بر آن صحه گذارده و بانوى اسلام بدان عامل است و ما قبلاً در اين مورد سخن گفتهايم.
در عين حال اين سخن پيامبر (ص) هم براى بيرون محيط خانه مطرح است كه فرموده بود:
- يا فاطمه مامن امراة تزينت حسنه اى فاطمه (سلام الله عليها) زنى نيست كه خود را بيارايد،
- و خرجت من بيتها باحسن ملبوس ازخانه خود با زيباترين پوشش خارج شود،
- حتى ينظر اليها الناس و در پى آن در ديد و منظر مردم قرار گيرد،
- الا لعنها ملائكة السموات السبّع و الارضين جز آنكه فرشتگان آسمان هفت گانه و زمينها بر او لعنت فرستند.
و كانت فى غضب اللّه حتى تموت: او هم چنان در خشم وغضب خداست تا بميرد،
و يمور بها الى النار و فرمان مىدهد او را در دوزخ اندازند.
در عين حال
در عين چنان پوشش و عفافى، زن مىتواند به ضرورت نياز جامعه و خودش حضور اجتماعى داشته باشد، از حق خود و خانواده، و از حق شرافت جامعه و اسلام دفاع كند. پوشش و ستر مانع حق گوئى و حقطلبى، و حتى مانع كار و تلاش نيست، فاطمه (سلام الله عليها) در عين چنان پوشش و ستر و در عين خانهدارى و فرزندى دارى:
معين و همكار همسر است، داراى حضور اجتماعى به موقع است، در مسير هدايت زنان و بانوان است، خط سياسى روشنى را تعقيب مىكند، حق طلب است، مبارز است و در برابر ناروائىها و نامرادىها با تمام وجود مىايستد و حتى خليفه زمان را به محاكمه مىكشاند.
تاريخ فريقين پر است از اينگونه تلاشها و اقدامات و اين از يكسو پاسخى است به آنها كه حجاب را عامل محدوديت و قيد وبند براى كار و تلاش اجتماعى معرفى مىكند و از سوى ديگر درسى است براى همه آنها كه مىخواهند در صراط مستقيم و وادى حق در سير و سعى باشند.
بخش ششم: حيات اجتماعى فاطمه (سلام الله عليها)
- بازدید: 7926